به گزارش پایگاه خبری ربیع، آخرین مربی تیم میلی امید ایران کرانچار بود که با وجود صعود به دور بعد مسابقات از کار خود برکنار شد. کرانچار در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۷ توسط حمید استیلی مدیر تیم ملی فوتبال امید، بهعنوان سرمربی تیم ملی فوتبال امید ایران تا سال ۲۰۲۰ انتخاب شد. اما در ۱۵ اردیبهشت با اعلام مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال ایران از سمت سرمربیگری تیم ملی امید ایران برکنار شد. بعد از کنار گذاشتن کرانچار، حمید استیلی به عنوان مدیر تیم امید ایران با گزینههای متعددی وارد مذاکره شد.
ابتدا مسئولان تیم امید با یحیی گل محمدی وارد مذاکره شدند و حتی موافقت اولیه سرمربی پدیده را نیز به دست آوردند، اما در لحظات پایانی گل محمدی قراردادش را با پدیده تمدید کرد تا تیم امید ایران همچنان بدون مربی باشد.
در ادامه امیر قلعه نویی، سرمربی سپاهان نیز یکی از جدیترین گزینهها بود تا بلکه تیم امید ایران بعد از ۵۰ سال طعم صعود به مسابقات المپیک را بچشد، اما امیر نیز رغبتی به پذیرش چنین پستی نشان داد.
مهدی مهدوی کیا، دیگر گزینه حمید استیلی، کمیته فنی فدراسیون فوتبال و مدیران ارشد فوتبال کشورمان بود.
حمید استیلی برای جلب رضایت مهدوی کیا طی روزهای اخیر با او تماس گرفت، اما مهدوی کیا خطاب به استیلی اعلام کرد که تا چند سال دیگر با تیمهای پایه هامبورگ قرارداد دارد و نمیتواند این پیشنهاد وی را بپذیرد.
مهدوی کیا یکی از آخرین شانسهای تیم ملی فوتبال امید برای داشتن سرمربی با کیفیت داخلی بود که این شانس هم از دست رفت. با توجه به فعالیت اکثر مربیان با کیفیت داخلی در تیمهای لیگ یک و لیگ برتر در حال حاضر تنها گزینه مهم ایرانی که تیم در اختیار ندارد علی دایی است.
علی دایی هم صلاحیت لازم برای مربیگری تیم ملی امید را دارد و هم سابقه خوبی در کار کردن با بازیکنان جوان اما تنها مسئلهای که دایی را از نیمکت تیم ملی دور میکند مشکلات او با برخی افراد در فوتبال ایران است. مشکلاتی که اتفاقاً فوتبالی نیست و بیشتر میتوان آنها را خصومتهای شخصی نامید.
بعداً از ماجرای اخراج دایی از سایپا اخبار ضد و نقیضی درباره دستور به تیمها برای عدم همکاری با دایی منتشر شد که البته خود دایی نیز آن را تأیید کرد.
به نظر میرسد انتقادهای تند و تیز دایی از وضعیت اقتصادی به مذاق بعضی افراد خارج از فوتبال خوش نیامده و آنها تصمیم دارند با دور کردن دایی از فوتبال به نوعی از او انتقام بگیرند. هر چند که همه این ماجرا در حد شایعه و حدس گمان است و کسی نمیتواند به طور کلی این ماجرا را تأیید و یا تکذیب کند.
با این حال دایی یکی از تنها گزینههای با کیفیت داخلی برای مربیگری تیم ملی امید است تا این تیم بتواند بعد از ۵۰ سال رویای صعود به المپیک را تحقق بخشد. اما با توجه به رابطه نه چندان خوب دایی با فدراسیون فوتبال و کمیته المپیک و نهادهای دیگر ورزشی انتخاب او بعید به نظر میرسد.
در هر حال صرف اشتغال بازیکنان و مربّیان در نظر گرفته شده برای تیم امید در لیگهای مختلف فوتبال ایران که از سوی فدراسیون فوتبال سازماندهی میشود، به خودی خود پای این نهاد و سازمانها، کمیتهها و اتّحادیههای وابستهاش را نیز تا حدودی به سازوکار ساماندهی به امور تیم امید باز میکند و این موضوع همواره یکی از مشکلات و سبب بروز ناهماهنگیها و در پارهای اوقات حتی کشمکشهایی در امر مدیریت این تیم میان فدراسیون فوتبال و کمیته ملی المپیک و گاهی حتی سازمان تربیت بدنی، و یکی از عوامل عدم نتیجهگیری درخشان آن در بازیهای آسیایی و ناکامی مطلق در رقابتهای انتخابی المپیک (عدم راهیابی به مسابقات المپیک پس از المپیک ۱۹۷۶ مونترال) بودهاست.
با توجه به شرایط فعلی و وضعیت بغرنج انتخاب سرمربی اینگونه به نظر میرسد که المپیک ۲۰۲۰ توکیو نیز برای فوتبال ایران دستاوردی جز حسرت نخواهد داشت هر چند که همه مردم ما امیدوارند سرانجام طلسم ناکامی در راهیابی به المپیک برای فوتبال شکسته شود.