به گزارش پایگاه خبری ربیع، دقیقههای نخست احساسات عجیبی به سراغ شما خواهد آمد؛ چیزی میان کنجکاوی و ماجراجویی! اما درست بعد از گذشت یک ساعت، با فاجعهای که برای خود رقم زدهاید رو به رو خواهید شد. فاجعه دنیایی بدون همراه!
امروز دیگر زندگی بدون تلفنهای هوشمند قدری غیر قابل تصور شده است. تلفنهای هوشمند چنان در تمام بخشهای زندگی شهروند امروزی ریشه دواندهاند که حتی یک زندگی ساده روزمره نیز بدون آنها غیر ممکن به نظر میرسد.
تصور روزهای بدون تلفن همراه برای نسلهای جوانتر جامعه ممکن نیست. نسلی که تقریبا از کودکی و زمانی که خاطرات را به یاد میآورد همواره تلفنهای همراه هوشمند را در خانواده و جامعه دیده است و شاید از سنین بسیار پایین در جیب داشتن این جعبه کوچک جادو را تجربه کرده است.
شاید برای نسلهای دهه شصت، هفتاد و البته هشتاد، تصور اینکه تا همین یک دهه گذشته وقتی یکی از اعضای خانواده از خانه بیرون میرفت دیگر هیچگونه دسترسی و ارتباطی با او ممکن نبود تا وقتی که به خانه بازگردد، سخت باشد. و یا تجربه جیبهای خالی از هوشمندی قدری ناملموس به نظر بیاید.
به همین خاطر تصمیم گرفتم چند روزی جیبهایم را از هرگونه تکنولوژی خالی کنم تا هم تجربه روزهای گذشته را داشته باشم و هم بتوانم این تجربه را با دیگران در میان بگذارم و از معایب و مزایای آن به دیگرانی که شاید همچون من در دنیای تکنولوژی و ارتباط گم شدهاند سخن بگویم.
خیلی ساده تلفن همراه ام را خاموش کردم. البته پیشنهاد میکنم پیش از این کار چند شماره تماس اصلی و ضروری که احتمال دارد به آنها نیاز پیدا کنید را جایی یادداشت کنید و البته تلفن همراهتان را به دوست یا یکی از اعضای خانواده تحویل دهید. احتمالا وسوسه روشن کردن تلفن همراه به سراغتان خواهد آمد.
شاید فکر کنید به این کارها نیاز نیست و فقط کافی است تلفن همراهتان را روی حالت پرواز قرار دهید، اما احتمالا با این کار راه به جایی نخواهید برد. اگر دستگاه هوشمند دیگری نیز دارید باید کنار بگذارید. یا اگر بعضی از شبکههای اجتماعیتان را در کامپیوتر شخصی خود دارید، فعلا آنها را غیر فعال کنید.
دقایق ابتدایی تجربه جالبی خواهد بود. ترکیبی از کنجکاوی و قدری استرس خواهید داشت. خیلی زود به این فکر خواهید افتاد که آنقدرها هم لزومی نداشت و در دنیایی که چنین وسیلههایی ساخته و تولید شدهاند انسان در مقابل استفاده از آنها مقاومت کند. اما با قدری تفکر به این نتیجه خواهید رسید، تصمیمی که گرفتهاید ماجراجویی جالبی است.
چند ساعت ابتدای دوری از دنیای ارتباطات راههای جدید اما نوستالژی واری برای سرگرم کردن خود پیدا خواهدی کرد. وب گردی، گشت و گذار میان شبکههای تلویزیون، مرور کردن کتابهایی که سالها است میخواهید زمانی پیدا کنید تا بخوانید و حتی قدم زدن در شهر کارهایی هستند که در ساعات ابتدایی خواهید کرد.
گپ و گفت با خانواده نیز کاری است که انجام خواهید داد. اگر با خودتان صادق باشید درخواهید یافت شبکههای اجتماعی شما را از خانواده دور کرده است و گفتوگو های خانوادگی جایشان را به یک “فوروارد” کوچک دادهاند. وقتی تلفن همراهتان را کنار میگذارید انگار چشمهایتان باز شده است و رفت و آمد را در خانه بهتر میبینید.
شاید حتی سرلوحه دیگر اعضای خانواده شوید و آنها هم به بهانه همراهی با شما سعی کنند تلفنهای هوشمندشان را مدتی کنار بگذارند. احتمالا بزرگترهای خانواده شروع به تعریف کردن خاطرههای قدیم خواهند کرد و از روزهای شیرینی خواهند گفت که تلفنهای همراه در زندگی جایی نداشتند.
انتهای روز اول و پیش از خواب قدری حوصلهتان سر خواهد رفت. به خصوص اگر عادت داشتهاید پیش از خواب آنقدر در شبکههای اجتماعی وقت بگذرانید که خوابتان ببرد. اما خوابیدن آنقدرها سخت نخواهد بود.
اگر فردا صبح کاری داشته باشید که نیاز دارد ساعت خاصی از خواب بیدار شوید به احتمال خیلی زیاد در میان وسیلههای قدیمی به دنبال ساعت زنگدار فراموش شدهای خواهید گشت که زمانی هرشب به جای تنظیم “آلارم” تلفن همراهتان آن را کوک میکردید. یا از مادرتان خواهید خواست شما را بیدار کند.
روز نخست
صبح که از خواب بیدار میشوید به عادت همیشه با چشمان نیمه باز به دنبال تلفن همراهتان خواهید گشت. اما بعد از آنکه زیر بالشت، لا به لای پتو و حتی زیر تخت را نگاه کردید تصمیم روز قبل خود را به خاطر خواهید آورد. نگاهی به شبکههای اجتماعی برای مرور آنچه در دنیا، در طول خواب شما اتفاق افتاده است کاری بود که هر روز انجام میدادید و امروز خبری از آن نیست.
در طول روز نوعی فضای خالی و خلا اجتماعی را احساس خواهید کرد. انگار چیزی کم دارید و یا چیزی را گم کردهاید. به احتمال زیاد نوعی ترک اعتیاد روانی را تجربه میکنید که باید اعتراف کنم آنقدرها هم که فکر میکنید ساده نیست.
بارهای بار روی جیبتان را لمس خواهید کرد تا از همراه داشتن تلفنتان اطمینان حاصل کنید و حتی برای لحظهای خواهید ترسید اما باز هم خیلی زود به یاد خواهید آورد که تلفن هوشمندی در کار نیست. شاید این اتفاق تا روزهای دوم و سوم هم پی بیاید اما آرام آرام از تعداد آنها کم خواهد شد.
احتمالا نیمی از این اتفاقات زمانی رخ میدهد که فقط میخواهید ساعت را نگاه کنید. البته به احتمال زیاد ساعت مچیتان که تا پیش از این جنبه زیبایی پیدا کرده بود کارتان را راه خواهد انداخت. نیمی دیگر نیز زمانی رخ میدهد که فقط میخواستید نوتیفیکیشن تلفن همراه و شبکههای اجتماعیتان را بررسی کنید.
روز نخست قدری سخت میگذرد. به خصوص زمانهای خالی روز که سرتان قدری خلوتتر میشود. درست زمانهایی که همیشه بلا استثنا به تلفن همراه هوشمندتان رجوع میکردید. راههای بهتری برای گذران زمانهای استراحت خواهید یافت. سادهترین آنها ایستان کنار پنجره و نگاه کردن به آدمهای در گذر است.
شب اول و در واقع دومین شبی که نداشتن تلفن همراه را تجربه میکنید از شب گذشته سادهتر است. زودتر خوابتان خواهد برد و راحتتر خواهد خوابید. حتی ذهنتان سبکتر و خالیتر خواهد بود و بسیاری از دل مشغولیها را با خود نخواهید داشت. امشب خبری از نگاه کردن پروفایلهای جدید دوستانتان یا استوری های اینستاگرام شان نیست.
روز دوم
صبح روز دوم دیگر به دنبال تلفن همراهتان نخواهید گشت. حتی احتمالا مادرتان بدون آنکه از او خواسته باشید بیدارتان میکند. مدتی را که تا روزهای پیش صرف لایک های صبحگاهی میکردید میتوانید بیشتر بخوابید یا در زمان بلندتری صبحانه بخورید.
احتمالا در طول روز چند نفری به شما خواهند گفت که علیرغم اینکه با شما تماس گرفتهاند اما تلفنتان خاموش بوده است. البته به احتمال خیلی زیاد چیزی را از دست ندادهاید. آنها میتوانند در روزهای آتی با تلفن منزل یا محل کار تماس بگیرند.
در بازگشت به خانه خبری از پیامک “سر راه نان بگیر” نیست. این قسمت خوب قصه است. اما قسمت کمی ناراحت کننده قصه این که وقتی به خانه رسیدید لیست خریدی که تا چند روز گذشته برای شما پیامک میشد بر روی یک کاغذ نوشته شده است و باید پیش از هر چیز مجددا برای خرید بیرون بروید.
البته کمی بیشتر راه رفتن در دنیای پر مشغله امروزی نوعی توفیق اجباری به حساب میآید. بدون شک پیش از این بخش قابل ملاحظهای از مسیرهایی که پیاده طی میکردید را مشغول کار با تلفن همراهتان بودهاید و راه رفتن و در جوی آب نیفتادن را بر گردن ضمیر ناخودآگاهتان انداخته بودید.
اما حالا سینه سپر و سرافراز راه میروید. احتمال دارد چیزهای جدیدی توجه شما را جلب کند. تغییراتی که محله شما از آخرین باری که به آن توجه کرده بودید تا به حال کرده است. احوال پرسی با دوستان و آشنایان بیشتر از قبل میشود. شاید تا امروز بدون آنکه آنها را ببینید از کنارشان عبور میکردید.
پس از بازگشت به خانه همچون روز گذشته زمان زیادی خواهید داشت. زمانی که صرف شبکههای اجتماعی میکردید و حتی کار به جایی میرسید که شبکههای اجتماعی از شما عقب میماندند و شروع به رفرش کردن بی دلیل صفحهها میکردید که ببینید آیا چیز جدیدی اضافه شده است یا نه!
روز دوم کمی با بی حوصلگی خواهد گذشت. هنوز قدری وابستگی به تلفن همراه شما را آزار خواهد داد. اما آزادی و احساس خوبی که از نداشتن این دستگاه به شما دست میدهد جایگزین خوبی خواهد بود. روز دوم که سپری میشود نوعی احساس شعف و غرور به شما دست خواهد داد.
شاید کمی هم به خودتان افتخار کنید. دقیقا همچون معتادی که توانسته از بند اعتیاد رهایی پیدا کند. شاید در نظر اول این تشبیه چندان خوشایند به نظر نرسد اما آن طوری که روانشناسان و مشاوران اجتماعی می گویند تقریبا هیچ تفاوتی ندارد. اعتیاد، اعتیاد است. روراست باشیم!
روز سوم
سه روز آنلاین نشدن در شبکههای اجتماعی و البته خاموش بودن تلفن همراه قدری برای اطرافیان عجیب است. جالب آنکه بعضیها نگران شما خواهند شد و با تماس با منزل یا تلفن همراه افراد خانواده در اوج تعجب خواهند پرسید “پس تو کجایی سه روز؟”
البته کمی عجیب است که “last seen 3 days ago” موجب نگرانی دوستان میشود. این نشان میدهد تا چه اندازه از زندگی واقعی دور و در دنیای مجازی و توهم ارتباطات گم شدهایم. اینکه آنلاین نشدن در یک برنامه تا این حد برای دیگران خارج از تصور است جای کمی تعقل دارد.
شاید کمی از اینکه از اتفاقات دنیای مجازی بی خبر خواهید بود نگران شوید. اینکه مثلا در این مدت در فلان گروه دوستان یا فامیل چه مباحثی مطرح شده است. به خصوص اگر در جمع درباره اتفاقات شب گذشته گروه بحث شود. اما اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنید چیزی برای از دست دادن وجود ندارد.
شاید تا پیش از این کانالها و پروفایلهایی را دنبال میکردهاید که چندان بی منفعت هم نبودهاند. مثلا کانال اخبار، یا کانال حیات وحش، کانالهای آموزشی، هنری یا هر آنچه به آنها علاقه دارید. اما آیا لازم است هر لحظه با آنها درگیر باشید. شاید چک کردن وب سایتهای خبری با آن چیدمان حرفهای جذابتر از نوتیفیکیشن های کانالهایشان باشد.
روز چهارم
قدری عجیب است اما آرام آرام روابط اجتماعیتان بهتر میشود. با ذهن آرام و به دور از ازدحام اطلاعات و اتفاقات دنیای مجازی مهربانتر و با حوصله تر میشوید و زمان بیشتری برای توجه کردن به زیباییهای کوچک زندگی دارید. زمان بیشتری که برای ارتباطات چهره به چهره صرف میکنید رابطههایتان را صمیمیتر میکند.
انسانها برای لذت بردن از سیر بودن ابتدا نیاز به احساس گرسنگی دارند. برای لذت بردن از روابط اجتماعی و با هم بودن قدری نیاز به تنها بودن دارند. اگر امروز تلفن همراه و شبکههای اجتماعی خود را کنار بگذارید در خواهید یافت این ابزار قرن بیست و یکمی موهبت بزرگی را بدون آنکه بدانید از شما گرفتهاند. موهبت تنها بودن…
با کنار گذاشتن تلفن همراه خیلی زودتر از آنچه انتظارش را دارید جایش پر میشود و هرگز انگار نه انگار روزی بدون آن سر کردن برایتان مشکل بوده است. دستگاه های رنگ و وارنگ که هر روز با هجوم تبلیغات روانه زندگی ما میشوند آنقدرها هم که فکر میکنید ملزوم زندگی نیستند.
گرچه در کار آمد بودن تلفن همراه شکی نیست و صد البته در دنیایی که ابزارهای متنوعی برای ارتباط وجود دارد کناره گیری از این ابزارها عاقلانه نیست، و اگرچه بشر روز به روز با اختراعات و نوآوریها زندگی را سادهتر و شیرینتر میکند اما غرق شدن در دنیای ارتباطات مجازی چیزی جز حرکت در یک موج به ساحل و بی حاصل نیست که شما را از موج اصلی غافل میکند.
انتهای پیام/ایسنا
۲۲۶