به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از فارس، مدتهاست که موضوع ضرورت نظارت دقیق، قانونمند و همهجانبه بر تئاتر برای دستیابی به تئاتر سالم در عرصه این هنر نمایشی مطرح میشود و دغدغه تئاتردوستان و کارشناسان تئاتر شده است. دستیابی به چنین هدفی در راستای جلوگیری از بروز ابتذال و رفتارهای سطحی و غیراخلاقی در تئاتر و تماشای آن برای تمام اعضای خانواده از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
با حسین مسافرآستانه مدیر پیشین پردیس تئاتر تهران، رییس اسبق شورای نظارت و ارزشیابی و دبیر دو دوره جشنواره بینالمللی تئاتر فجر درباره مبحث تئاتر خانواده، تئاترهای مبتذل و نظارت بر عرصه تئاتر گفتوگو کردیم.
* در زمینه تئاترهای خانوادگی و استاندارد صحبتهای زیادی با هنرمندان و کارشناسان تئاتر صورت گرفته است، شما هم نظرتان را در این راستا بفرمایید که به اعتقاد شما تئاتر خانوادگی استانداردهای خاصی دارد یا اینکه هر تئاتری میتواند برای همه مناسب باشد و در نهایت ویژگی اصلی یک نمایش استاندارد چه چیزی است؟
تئاتر دو ویژگی خیلی خاص دارد که ارزش هیچ یک از دیگری کمتر نیست. یک وجه سرگرمکنندگی و تلطیف روحیه اجتماعی است که میتواند جامعه را از عصبیت، افسردگی و ناامیدی خارج کند و وجه دوم نیز وجه اندیشهورزی، تفکر، آیندهنگری و ارتقای فرهنگی است که هر دو برای خانوادهها لازم است.
تئاتر ما سعی دارد با هر ترفندی هر چه بیشتر مردم را به سمت خود جلب کند و به تجارت بیشتر بپردازد
این دو وجه از تئاتر میبایست هر دو کنار هم وجود داشته باشند تا ما با یک تئاتری که از هر نظر برای تمام اقشار اجتماعی مفید واقع میشود، روبه رو شویم. غلطیدن به هر یک از این دو سمت بدون توجه به سمت دیگر تئاتر را از کارکرد اصلی خود دور میکند، به طور مثال غلتیدن به وجه اندیشهورزانه و ارتقای فرهنگ اجتماعی باعث میشود تئاتر محدود به یک جمع کوچک شود و به جامعه کار نداشته باشد، از سوی دیگر در غلتیدن به وجه سرگرم کننده باعث میشود تا قشر وسیعی از جامعه به آن رو بیاورند اما این به هیچ وجه به لحاظ فرهنگی برای آن جامعه کارکردی نخواهد داشت.
*مطمئناً با شرایطی که وجود دارد تئاتر ما به لحاظ استاندارد مشکلاتی دارد و فکر میکنید به کدام سمت گرایش پیدا کرده است؟
ما الان در وضعیت دوم قرار داریم، یعنی وضعیتی که تئاتر ما سعی دارد با هر ترفندی هر چه بیشتر مردم را به سمت خود جلب کند، علتش هم این است که از این راه تجارت میکنند و به سود و سهم بیشتر اقتصادی توجه نشان میدهند.
* در بین کارهایی که اجرا میشود و مشکلاتی که برخی کارها دارند، آیا میتوان عنوان «تئاتر مبتذل» به برخی کارها اطلاق کرد، از نمایشهای لالهزاری یا خیلی نمایشهایی که با موسیقیهای مبتذل یا لباسها و حرکات نامناسب اجرا میشوند؟
به نظر من بستگی به این دارد که چه تئاتری و کجا اجرا شود اما در نهایت خیر ما چنین چیزی نداریم، هر چند تئاتر هم میتواند مبتذل باشد منتها اینکه «ما الان در جامعهمان چنین چیزی داریم یا خیر؟» پاسخم منفی است. شاید بتوان گفت که الان تئاتر سبک، سطحی و تئاتری که صرفاً هدفش سرگرمی است و سعی میکند از طریق جُک یا شوخیهای رکیک کارش را جلو ببرد، داریم اما نمیتوانم بگویم مبتذل هم داریم!
*چرا به این تئاتر مبتذل نمیگویید؟
به دلیل اینکه تئاتر یک هنر زنده است که روبه روی تماشاگر اجرا میشود، تماشاگر تئاتر با تماشاگر هر گونه هنری از تلویزیون، سینما و حتی فوتبال و… متفاوت است. این تفاوت در نگاه نقادانه تماشاگر وجود دارد، تماشاگر شاید غرق سینما بشود و بعد هم متأثر بشود یا خیر، تلویزیون هم همینطور چون تماشاگر منفعل است اما تماشاگر تئاتر فعال است و ممکن است به یک صحنه تئاتر بخندد و بعد نسبت به همان صحنه پرخاش بکند.
چنین چیزی در تماشاگران حتی یک تعزیه در دورترین روستاها هم وجود دارد. من بارها از نزدیک دیدم قشر پیرمردها و پیرزنهای روستایی که در مجلس تعزیه مینشینند و با آن همذات پنداری میکنند و پس از اشک ریختن هم میگویند که این نسخه تعزیه مثلاً خوب اجرا نشد یا فلان مخالفخوان خوب اجرا نکرد! علت خاص بودن تئاتر ایرانی هم همین است که متأسفانه در تئاترهای امروزی به دلیل دانشگاه زدگی و علم زدگی از آن فاصله گرفتیم.
تئاتر ایرانی با عامترین تماشاگر چنان ارتباط برقرار میکند که گویی در فکر تماشاگر وجود دارد و مفهوم خود را با یک تکه پارچه یا تشت آب به راحتی منتقل میکند. به همین سبب تماشاگر تئاتر نمی تواند فعال نباشد، حتی عامیترین و بی سوادترین تماشاگر هم مفهوم خود را دریافت میکند به همین دلیل من ابتذال را بر نمیتابم اما اینکه تئاترهای سبک و سطح پایین صرفاً در راستای سرگرمی ایجاد میشود را متأسفانه قبول دارم.
*پس شما ذهنتان نسبت به چه چیزی در عرصه تئاترهای سبک حساس است؟
اینکه کارهایی به صحنه برود که اعتماد مردم را خراب کند چرا که ما به این اعتماد احتیاج داریم و این خط قرمز من است که دروغ بگوییم و تبلیغات اشتباه بکنیم و مردم را به سالن بکشانیم و بعد چیز دیگری تحویل مردم بدهیم! این بدترین جفا در حق مردم است که البته در دورهای تماشاگر را به سالن میکشاند اما موقتی است و در درازمدت تماشاگر تئاتر تربیت نمیکند.
اینکه یک نمایش بتواند احساس خوبی به مخاطب منتقل کند و برایش خوشایند باشد نه اینکه کاذب و با ترفندهای نادرست صورت بگیرد که این جفا است اما اینکه حس خوب به تماشاگر بدهد او را به فکر فرو ببرد و اندیشه را در او ایجاد کند خیلی خوب است و چه چیز بهتر از این میتواند باشد.
نمایشهایی که به صحنه میروند میبایست اعتماد مردم را جلب کنند وگرنه در دراز مدت تماشاگر تئاتر نخواهیم داشت
بنابراین گام مهم این است که ما بیایم و تعریف خود را از تئاتر ارائه دهیم و اینکه ما به چه چیزی در هر برهه زمانی در جامعه احتیاج داریم و مردم چه توقعی از ما داریم پس از آن کیفیت کار است که مهم مینماید و تولید کننده باید تمرکز خود را بر آن بگذارد که آنچه به ذهن مردم وارد میکند خطرناک نباشد و تفکر نقادانه را هم در آنها پرورش دهد.
*نقد چه اهمیتی در تئاتر دارد، آیا میتواند شرایط را به نفع تئاتر کیفی بهبود پیدا کند؟
هر چیزی در تئاتر قابل نقد شدن است در کنار آن هر چیزی هم قابل طرح کردن است از مشکلات اقتصادی و اجتماعی گرفته تا مسائل دیگر که البته به طریق درست میبایست مطرح شود و خواه ناخواه یک عده هم آن را نقد میکند و این یک واقعیت است. در نهایت همین که یک کاری در ذهن تماشاگر سوالی ایجاد کند تأثیر خود را خواهد گذاشت و از هر آموزشی بیشتر است بنابراین اگر یک کاری غیر اخلاقی، سطحی و بی تأثیر باشد ناخواسته تماشاگر آن را کنار میزند هر چند برای دیدن چهرههایی باشد که خیلی دوستشان دارد و به سالن آمده باشد اما در ذهنش ماندگار نمیشود و هیچ سوال یا مسئلهای را برایش ایجاد نمیکند، این تفاوت کار خوب با کار سطحی است.
*جناب مسافر این روزها مسائل مختلفی در عرصه نظارتی تئاتر مطرح میشود عده زیادی از هنرمندان از وضعیت موجود و نظارتهای شورای نظارت شاکی هستند اما در کنار آن بهرحال شورای نظارت هم کار خود را انجام میدهد این عدم تعادل یا به نوعی تعارض در فضای هنری تئاتر ایجاد شده و در این زمینه به نظر شما چه کاری می توان انجام داد که اعتمادسازی در عرصه تئاتر صورت بگیرد؟
یکی از عللی که این روزها تئاتر دچار نابسامانی شده این است که هنرمند معتقد است شورای نظارت سختگیرانه میکند و واقعیت هم به دلیل جوی که بر تئاتر ایجاد شده، همین است اما نتیجه این سختگیریها برعکس شده است!
در سالیان پیش تئاتر خیلی فعال بود، اما نه هنرمند گلایه و شکایت سختگیری شورای نظارت داشت و نه شورای نظارت سختگیری میکرد، تئاتر هم وضعیت بهتری داشت، علت اصلی این مشکلات این است که تئاتر به حال خود رها شده، یعنی از حمایت بر تئاتر خبری نیست. در نهایت وقتی تئاتر مورد حمایت قرار نگیرد، مجبور است روی پای خود بایستند و برای این امر به هر کاری تن میدهد تا تماشاگر بیشتری را جذب کند و از نظر اقتصادی خود را تأمین کند.
هر چه بیشتر به تئاتر سختگیری شود، بیشتر به سمت سرگرمی و سطحی بودن سوق پیدا میکند، مگر اینکه سیاستگذاری درست داشته باشیم
هر چه بیشتر به تئاتر سختگیری شود، چون تئاتر لازم دارد که به حیات خود ادامه دهد، جز با افزودن به جنبه سرگرمی کار دیگری نمیتواند بکند. در چنین شرایطی تئاتر مجبور است یا از چهرههای سینمایی و سلبریتی در کارهایش استفاده کند، درحالیکه کارش اصلا به لحاظ کارشناسی استاندارد نیست و مردم تنها برای دیدن هنرمندانشان به تماشای کارها میآیند یا اینکه دست به شوخیهای سبک میزند تا مردم قدری بخندند هر چند منتقد آن هم باشند، بنابراین وقتی از سطح فرهیختگی تئاتر کاسته میشود تئاتر نقش اصلی خود را در جامعه از دست میدهد و این نقش ایفا نخواهد شد مگر در سایه یک حمایت منطقی و برنامه ریزی شده.
*قبول دارید که تئاتر خصوصی این روزها به حال خود رها شده و دچار مشکلات زیادی از جمله تعطیلی تا اجرای نمایشهای سخیف شده است؟
بله، تئاتر خصوصی در هیچ جای دنیا به شکلی که در ایران وجود دارد نیست. تئاتر خصوصی یعنی اینکه دولت تئاتر را مورد حمایت قرار بدهد که با مشارکت بخش خصوصی، بخش مهمتری از نیاز اجتماعی را پاسخگو باشد نه اینکه تئاتر خصوصی به حال خود رها شود تا برود و پول در بیاورد. به نظر من تشکیلات تئاتر کشور برای مدیریت تئاتر بسیار کم جان و کم اهمیت است ما میخواهیم با یک اداره کل در زیرمجموعه معاونت هنری در تهران برای کل تئاتر کشور برنامه داشته باشیم این به هیچ وجه شدنی نیست!
تشکیلات تئاتر کشور برای مدیریت بسیار کم جان و کم اهمیت است، ما نمیتوانیم با یک اداره کل برای کل تئاتر کشور برنامه داشته باشیم!
یک زمان حرف از تقویت میزنیم یک زمان از ممکن و غیر ممکن صحبت میکنیم، به نظر من این تشکیلاتی که الان برای اداره تئاتر وجود دارد مدیرش هر کسی از هر جایی که باشد، فرقی ندارد اما نمیتواند که برای تئاتر کشور برنامه داشته باشد چرا که نه امکانات و سازوکار دارد و نه بودجه لازم را دارد.
اینطور که تئاتر خصوصی مثل قارچ همه جا رشد کرده غیر استانداردترین رویهای است که رخ داده است، هر تماشاخانه باید حداقل استانداردهای روشن و شفاف تئاتری را رعایت کند اکثر این سالنها این امکانات را ندارند، بنابراین اینها برای اینکه استاندارد شوند باید اول حمایت شوند یعنی در طول سال باید مشخص باشد که دولت برای این بخش خصوصی که آمده بار تئاتر کشور را به دوش بکشد چه حمایتی میکند. در همه جای کشور یک مرغ داری بزنی حمایت میشوی با اینکه آن کار صرفاً اقتصادی است، حال چطور ما یک بخش فرهنگی را رها میکنیم و میگوییم هر کاری میخواهد بکند، مشخص است که نتیجهاش این میشود!
*چه کاری میتوان در این مسیر انجام داد؟ آیا بدون تغییر زیرساختها میتوان قدمی در این راستا برداشت؟
ببینید ما چه توقعی داریم که امروز با یک تئاتر روشنفکرانه فرهیخته با نگاه مثبت فرهنگی که درد جامعه در آن انعکاس پیدا میکند روبه رو باشیم؟ تا یک مدیر میآید و میخواهد کاری انجام دهد، جایش را با فردی دیگر عوض میکنند و شخص دیگری میآید، زمانی که حرف از بودجه میزند تغییر میکند تا او بفهمد و به کارها مسلط شود دو سال گذشته و شرایط تغییر میکند.
اما باید حواسمان باشد که تئاتر به مسیر خود ادامه میدهد به هر طریقی، حال اگر ما اعتراض کنیم که این چه تئاتری است و برای خانوادهها مؤثر نیست و نمیتواند مناسب باشد هر چند درست است اما این اعتراض به کجا میرسد، همه میتوانیم ادعا کنیم که چنین و چنان است و کارها طبق روال و استاندارد نیست، اما تا زمانی که زیرساختها در این عرصه به سامان نشود شرایط تغییری نخواهد کرد و همه اینها با یک فعالیت اداره کل غیرممکن است.
انتهای پیام/