مظفر حاجیان

به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی ربیع»؛این روزها بیشتر از هر زمان دیگر فریاد مردم برای گرانی های مکرر و غیر قابل توجیه بلند است اما صدایشان بجایی نمی رسد؟ مسئولان در سکوتی معنا دار که شاید نشان از ناتوانی باشد به سر می برند؟ بدتر اینکه برخی مجریان امور کشور هم صدا با مردم، حرف و نگرانی مردم را همراهی می کنند! انگار که آنها مسئولیتی ندارند، و مردم مسئول گرانی ها هستند، سکوتی که در این بحران حاکم است اعتماد را می‌سوزاند، مردم را نسبت به مجریان امور بی اعتماد می کند. حالا و در این بحران سکوت یک نماینده وارد عمل می شود و فریادی از سر دلسوزی بر می آورد که گویای فهم نگرانی مردم است. خوشبختانه این روزها، مجلس صحنه سخنانی است که لحن آن دیگر شبیه گزارش و تذکر نیست؛ بلکه شبیه فریاد از تهِ دل مردمی است که زیر بار گرانی، بی‌پاسخگویی و آشفتگی بازار نفسشان بند آمده است.

اظهارات تند حسینعلی حاجی‌دلیگانی علیه عملکرد بخشی از بدنه دولت از بحران برنج وارداتی تا سردرگمی در توزیع کالا و قطع نابجای یارانه‌ها فقط یک اعتراض سیاسی نیست؛ انعکاس یک درد عمیق اجتماعی است که اگر شنیده نشود، تبعاتش بسیار سنگین‌تر از یک تذکر پارلمانی خواهد بود.نماینده شاهین‌شهر وقتی می‌گوید مدیریت را بدهید دست بقال سر کوچه، شاید برای تلنگر چنین جمله‌ای را به زبان می‌آورد؛ اما در پس این جمله، یک واقعیت تلخ خوابیده است و آن عبارت است از بی‌اعتمادی رو به گسترش مردم نسبت به تصمیمات اقتصادی که مستقیماً سفره آن‌ها را نشانه گرفته است.او می‌گوید ده روز است برنج وارداتی در بازار پیدا نمی‌شود.

در ظاهر، یک مشکل ساده در توزیع کالا. اما در عمق، نشانی از بی‌انضباطی ساختاری در زنجیره تأمین و تصمیم‌گیری‌های پیاپی و بدون ثبات.برنج فقط یک قلم کالا نیست؛ شاخص روانی بازار است. نبود آن به معنای این پیام است:نه برنامه‌ای وجود دارد، نه پیش‌بینی‌ای، نه نظارتی و نه مدیریتی که بتواند چرخه تأمین کالا را قابل اعتماد نگه دارد.وقتی در همان بازار، قیمت مرغ، تخم‌مرغ، لبنیات، و روغن هر هفته بالا و پایین می‌شود، و بعضی کالاها تورم بیش از ۱۶۰ در صدص را تجربه کی کنند مردم دیگر نمی‌توانند به وعده‌ها دل ببندند. در چنین فضایی، طبیعی است سخنان یک نماینده مجلس این‌گونه تند شود.

حاجی‌دلیگانی از جهش تورم و نبود پاسخگو سخن گفت.این همان نقطه‌ای است که تبدیل به بحران اصلی شده،گرانی همیشه وجود داشته،اما بی‌توضیحی و بی‌تعهدی به شفاف‌سازی چیزی است که مردم را عصبانی کرده است. وقتی یک کارمند یا بازنشسته با ۱۳ میلیون تومان نان‌آور ۴ فرزند است، دیگر بحث تورم، یک نمودار اقتصادی نیست؛ مسیر مستقیم به سمت فروپاشی امید و اعتماد اجتماعی است.

نماینده شاهین‌شهر فریاد می‌زند که چرا کسی توضیح نمی‌دهد؟! هر چند اگر توضیحی هم داده شود آخر مقصر اصلی مردم معرفی می شوند.این جمله دقیقاً همان مطالبه‌ای است که مردم هم دارند.دولت اگر تصمیم درست می‌گیرد، باید توضیح بدهد.اگر تصمیم غلط گرفته می‌شود، باید اصلاح کند.اما امروز مشکل این نیست که کسی اشتباه می‌کند؛مشکل این است که کسی اشتباه را توضیح هم نمی‌دهد.وقتی نماینده مجلس با عصبانیت می‌گوید بیخود می‌کنید یارانه مردم را قطع می‌کنید، ریشه این سخن در دو واقعیت است،اول اینکه سیستم شناسایی دهک‌ها خطاهای گسترده دارد. و دوم، وقتی یارانه قطع می‌شود، امکان اعتراض سریع، رسیدگی فوری و پاسخ شفاف تقریباً وجود ندارد.

این یعنی حذف یارانه به‌جای عدالت، تبدیل به بی‌اعتمادی شده است.حاجی‌دلیگانی می‌پرسد:اصلاً کسی نظارت می‌کند؟پرسشی که جوابش را مردم در کوچه و بازار هر روز می‌بینند، فروشگاه‌ها قیمت مصوب را رعایت نمی‌کنند.تولیدکننده ناچار قیمت را بالا می‌برد چون نهاده‌ها گران‌تر شده.واردکننده برای تخلیه کالا باید چندین مجوز دریافت کند.نظارت‌ها مقطعی و نمایشی است،نتیجه چیست؟بازاری که رهاست، مدیریتی که کند است، و نظارتی که عقب‌تر از تورم حرکت می‌کند. اصلا اگر نظارتی باشد نه آن نظارتی که اصناف خود نظارتی کنند و دیگران نیز؟وقتی او می‌گوید گاز مایع دارد به‌صورت فلر می‌سوزد، چرا به مردم نمی‌دهید؟باز هم یک سؤال کلیدی مطرح می‌شود،چرا منابع ملی ما هدر می‌رود اما مردم از امکانات محروم‌اند؟

واقعیت این است که ساختار انرژی کشور سال‌هاست گرفتار تصمیمات غیرهماهنگ و نبود برنامه جامع است. از یک طرف سوخت تولیدی سوزانده می‌شود، از طرف دیگر مردم در مناطق سرد برای تأمین انرژی مشکل دارند.این تضاد در مدیریت، خود یک نشانه از بحران کارآمدی است.نکته مهم‌تر این است که مجلس در انتخاب مدیران دیروز نقش داشته است و امروز نیز وظیفه نظارتی دارد؟ اما آیا نظارت بدون مسامحه انجام می شود؟ قطعا خیر، چون اگر می شد کشور به اینجا نمی رسد آقای حاجی باید با فریاد سر مجلس گام انتقادی خود را کامل کند؟

اکتفا به تاختن به دولت کار را بجایی نمی رساند، مجلس و قوه قضائیه هم باید وظایف خود را به موقع و بجا و بدون هر ملاحظه انجام دهند تا سه قوه در راستای حل مشکل مردم قرار گیرند و کار بهتر پیش برود. امروز مجلس هم باید پاسخ بدهد که چرا ساختار نظارتی و مدیریتی مجلس که راس امور است قادر به مهار آشفتگی بازار نیست. در هر حال، سخنان حاجی‌دلیگانی باید جدی گرفته شود، زیرانه تخریبی است، نه سیاسی‌کاری، بلکه هشداری از فروپاشی اعتماد اقتصادی مردم است. سخنان اآقایی حاجی را می‌شود به‌جای یک خطابه تند، به مثابه آژیر خطر درک کرد آژیری که به دولت می‌گوید،مردم دیگر تحمل خطای مدیریتی ندارند،سفره مردم خط قرمز است، شفافیت و پاسخگویی ضرورت است نه لطف،تصمیمات اقتصادی باید ثبات داشته باشد،نظارت باید واقعی باشد نه نمایشی و مجلس و دولت هر دو مسئول ایجاد آرامش در بازارند.

امروز، در شرایطی که تحریم‌ها، جنگ روانی و فشارهای خارجی کشور را هدف گرفته‌اند، بی‌نظمی در داخل خطرناک‌تر از دشمن بیرونی است.جامعه برای مقاومت اقتصادی، به ثبات، صداقت، پاسخگویی و مدیریت حرفه‌ای نیاز دارد.فریاد حاجی‌دلیگانی شاید بلند بود، اما واقعیت این است که مردم له شدت در زحمتند و دغدغه مند هزینه های جاری زندگی و کوچک شدن پی در پی سفره اشان؟ این را همه باید بفهمند، البته نه در سخن و بیان که در عمل باید نشانه های این فهم دیده شود.

مظفر حاجیان