به گزارش پایگاه خبری ربیع، خدیجه توسلی دینانی کارشناس ارشد جمعیت شناسی/کارشناسان امور اجتماعی عوامل زیادی برای افزایش سن ازدواج عنوان کردهاند که ما در این جا این عوامل را در سه بخش عمده، مطرح میکنیم:
الف) عوامل اجتماعی
زندگی اجتماعی گرچه یکی از ضروریات حیات انسان است، به طوری که بشر بدون اجتماع قادر به ادامه زندگی نیست، اما با این حال، اگر در برنامه ریزی و سیاست اداره جامعه، دقت کافی نشود، مشکلات زیادی به وجود میآید. یکی از عوامل افزایش سن ازدواج به مسائل اجتماعی برمی گردد که در ذیل به چهار عامل آن اشاره میشود.
۱ ـ افزایش جرائم و آسیبهای اجتماعی: بالا رفتن جرائم و آسیبهای اجتماعی مانند: اعتیاد، بی بندوباری، همسر آزاری، طلاق، روابط سرد همسران، دخالت اطرافیان و مانند آن نه تنها موجب از هم پاشیدگی خانوادهها شده است، بلکه باعث سلب اعتماد جوانان از ازدواج گردیده و سبب شده است که جوان امروز به ازدواج به عنوان عامل خوشبختی، نگاه نکند و سرنوشت خود را به کسانی که در دام این آسیبها گرفتار شدهاند، تشبیه کند.
۲ ـ تحصیلات دانشگاهی: طولانی بودن مدت تحصیلات دانشگاه و افزایش نسبت دختران به پسران سبب شد اولاً، اغلب پسران و دختران تا پایان تحصیلات و بعد هم تا به دست آوردن شغل، از ازدواج سرباز زنند؛ و ثانیاً، دختران به علت داشتن تحصیلات دانشگاهی حاضر به ازدواج با پسران پشت کنکور مانده نباشند و درصد بالایی از آنان بدون همسر بمانند، یا به ازدواج ناخواسته تن بدهند؛ چنانکه امروز شاهد این معضل هستیم.
۳ ـ عدم توازن جمعیت پسران و دختران آماده ازدواج در ایران: بنا بر برخی آمارها، تعداد جمعیت دختران در شرف ازدواج، بیش از پسران آماده ازدواج است و این خود سبب میشود پسران در ازدواج رقابت نکنند و در نتیجه عجلهای نداشته باشند.
۴ ـ به هم خوردن توازن دختر و پسر در روستاها: طبق آمارها، به علت مهاجرت پسران روستایی به شهرها برای جستجوی کار، جمعیت دختران روستایی آماده ازدواج دو برابرِ گذشته است.
ب) عوامل اقتصادی
یکی از عمدهترین دلایل تأخیر ازدواج از نظر جوانان، عوامل اقتصادی است. در یک گفتگوی ساده و خودمانی با جوانان، خصوصاً پسران، میتوان به آسانی فهمید که علت نداشتن تمایل به ازدواج در اکثر آنها برخوردار نبودن از شغل، مسکن و تهیه لوازم و ضروریات زندگی و جشن ازدواج است. در این بین خانوادههای دختران هم مشکل تهیه جهیزیه را سد بزرگی برای ازدواج دخترانشان میدانند، خصوصاً خانوادههایی که چند دختر با فاصلههای سنی کم، دارند.
بنابراین عدم توان اقتصادی کافی، انگیزه ازدواج جوانان را پایین میآورد و اجازه نمیدهد آنان در سن پایین ازدواج کنند. اما گاهی داشتن شغل مانع ازدواج میشود و آن در صورتی است که دختران شاغل شوند. بسیاری از دخترانی که شغلی برای خود دست و پا میکنند و مشغول به کار میشوند، رغبت خود را نسبت به ازدواج از دست میدهند. دلایلی که باعث کاهش میل آنها به ازدواج میشود عبارت است از:
۱ ـ دختران وقتی شاغل میشوند، توان اقتصادیشان بالا میرود و به استقلال اقتصادی میرسند. از آنجایی که یکی از انگیزههای دختران برای ازدواج، نیاز اقتصادی است و از مجرد ماندن خود احساس سربار خانواده بودن دارند، با رسیدن به استقلال اقتصادی این انگیزه در آنها از بین میرود و در نتیجه بسیاری از آنان رغبت چندانی به ازدواج ندارند. بنابراین دخترانی که به ازدواج به عنوان یک تکیه گاه اقتصادی نگاه میکنند، اگر با به دست آوردن شغل به منبع اقتصادی خوبی برسند، دلیلی برای ازدواج ندارند و تا مجبور نشوند، ازدواج نمیکنند. چنانکه وجود این عامل در زنان بیوه نیز بزرگترین مانع را برای تن دادن آنها به ازدواج مجدد ایجاد میکند.
۲ ـ داشتن شغل از این جهت که هم منبع اقتصادی است و هم سرگرمی خوبی است که میتواند در انسان نشاط و شادی به وجود آورد، جایگاه خاصی در بین دختران دارد. گاهی علاقه به شغل در دختران چنان زیاد میشود که به خاطر ترس از دست دادن آن، ازدواج نمیکنند و خواستگاران را به بهانههای مختلف رد میکنند. بنابراین شاغل شدن دختران یکی دیگر از انگیزههای ازدواج آنان که رها شدن از تنهایی و انس گرفتن به همسر است را ضعیف میکند و جانشین مناسبی برای ازدواج، نزد آنها محسوب میشود.
۳ ـ دختری که شاغل است، معمولاً خواستگاران بیشتری نسبت به سایر دختران دارد. به همین خاطر از تأخیر انداختن ازدواج واهمهای ندارد، زیرا شانس خود را برای ازدواج، حتی اگر سن او هم افزایش پیدا کند، زیاد میبیند.
بنابراین شاغل شدن دختر (بر عکس شاغل شدن پسر که سبب زیاد شدن انگیزه به ازدواج است) انگیزه او را نسبت به ازدواج کاهش میدهد. این عامل امروزه در کشورهای غربی تأثیر چشمگیری در کاهش رغبت دختران به ازدواج داشته و حتی بسیاری از دختران و زنان غربی به خاطر همین عامل، تا آخر عمر مجرد میمانند که خود میتواند سبب به وجود آمدن بسیاری از مشکلات اجتماعی و اخلاقی شود. در کشور ما نیز تأثیر شغل دختران در تأخیر ازدواج، گرچه مانند جوامع غربی نیست، ولی کمابیش دیده میشود و خطر گستردهتر شدن آن، وجود دارد.
ج) عوامل فرهنگی
گرچه کشور ما از فرهنگ غنی و کامل اسلامی برخوردار است، ولی به دلایلی چون نفوذ فرهنگ بیگانه و مانند آن، این فرهنگ کم رنگ شده و سفارشهای اکید اسلام به تعجیل در ازدواج و کراهت از تأخیر آن، تا حدودی بین جوانان به فراموشی سپرده شده است. جوان ایرانی که در گذشته مهمترین برنامه او در اولین فرصت ازدواج و تشکیل زندگی بود، امروزه دیگر چنین عقیدهای ندارد و حتی برخی زمان ازدواج را مخصوص میان سالی میدانند و این احتمال وجود دارد که این فرهنگ مخرّب، گسترده و فراگیر شود. به هر حال عوامل فرهنگی را میتوان از سه جهت در تأخیر ازدواج مؤثر دانست:
۱ ـ منسوخ شدن ارزشهای معنوی: منسوخ شدن ارزشهای معنوی و جایگزین شدن ارزشهای مادی، سبب شده بسیاری از جوانان به همه چیز، از جمله ازدواج، رنگ و لعاب مادی بدهند و به جای این که کسب فضایل انسانی را هدف خود قرار دهند و ازدواج را عاملی برای نزدیکتر شدن به خدا و کامل شدن ایمان بدانند، در جمع مال دنیا و نمایاندن ظواهر فریبنده زندگی مادی، مسابقه بگذارند. این طرز تفکر همه چیز از جمله ازدواج را تحت تأثیر قرار میدهد. اما جوانی که دغدغه اصلیاش حفظ و کامل شدن ایمانش است، چون ازدواج را ایجاد کننده نیمی از ایمان میداند، تمام امکانات خود را برای به دست آوردن آن بسیج میکند.
۲ ـ آرمان گرا بودن جوانان: بعضی از جوانان امروزی، به علت خامی و ناپختگی که هیچ تناسبی با زندگی پیچیده کنونی ندارد و نیز به علت عدم اعتماد به تجربههای والدین و قدیمی دانستن آنها، از واقعیتهای زندگی بی اطلاع ماندهاند و در نتیجه نمیتوانند درباره موضوعی چون ازدواج، واقع گرا باشند، بلکه آرمانی فکر میکنند و در عالم خیال پرواز میکنند. این طرز تفکر، یکی از دو پیامد منفی زیر را دارد: یا ازدواج نمیکنند و منتظر همسری آرمانی هستند و یا ازدواجشان مبتنی بر احساسات است که نتیجه آن شکست و سرخورده شدن از ازدواج است.