به گزارش پایگاه خبری ربیع، مولوی از مشهورترین شاعران ایرانیتبار فارسیگو است وی یکی از بزرگان نامآور عرصه عرفان و تصوف به شمار میرود. هشتم مهر ماه در تقویم رسمی کشورمان به نام «روز بزرگداشت جلالالدین محمد مولوی» شاعر و عارف ایرانی ثبت شده است.
مولانا از جمله کسانی است که اندیشههایش آنچنان والا هستند که تمام مرزهای قومی، فرهنگی و حتی سیاسی در برابر آنها بیمعنی میشوند. بزرگانی چون مولوی فراتر از مکان و جلوتر از زمان خود زندگی میکنند. در سالهای اخیر شاهد توجه بیشتر جهانیان به آثار مولانا هستیم؛ شعرهایی که مرزهای جغرافیایی را درنوردیدهاند و گاهی بر زبانِ غیر فارسی زبانان جاری میشوند. بهراستی چه راز و سِرّی در اندیشه و شعر مولوی وجود دارد که در قلب عاشقان عالم نفوذ میکند و در نیستان جانشان آتش میزند؟! در این نوشتار به بررسی مختصر علل محبوبیت شعر و اندیشه مولوی پرداخته میشود.
۱
اغلب اشعار مولوی بهویژه در غزلیات شمس از موسیقی قوی و پر طنینی برخوردار هستند. در سالهای اخیر قابلیتهای موسیقایی آنها بیشتر شکوفا و کشف شده است و دیگر فقط کسانی که طرفدار پر و پا قرص موسیقی سنتی هستند غزلیات مولانا را در دستگاههای موسیقی سنتی نمیشنوند. خوانندگان زیادی از موسیقیهای دیگر مثل پاپ، شعرهای مولوی را میخوانند و شاید بتوان گفت بخشی از محبوبیت و شناخت بیشتر مردم از مولانا مدیون موسیقی و خوانندگانی است که شعرهای پر کشش او را در قالب ترانه اجرا کردهاند و باعث شدهاند تا این قند مکرر کام آنان را شیرین کند.
۲
انسان در عصر بیستو یکم با انبوهی از فلزات سرد و سطوح سیمانی محاصره شده است؛ بیتاب و بیقرار صدای خوش طبیعت و دست یافتن به آرامشی است که عدهای با مدیتیشن و اسامی دهن پر کن و امروزی سعی دارند تا آن را به دست آورند. انسان امروز «معنویت» را گم کرده است. آرامشی که همراه با معنویت و عرفان است اغلب در هیچ کلاس یوگا و مدیتیشن و افزایش تمرکز و فال قهوهای پیدا نمیشود. مولانا پیامآور معنویت است و همیشه خود تأکید میکرده که من دنبالهرو و بنده قرآن هستم. افکار او سرچشمه گرفته از قرآن و سنت و احادیث پیامبر اسلام(ص) است. پیام مولوی منبعی الهی دارد. «کریم زمانی»، مفسر قرآن و مولوی شناس، میگوید:«نیازهایی مانند داشتن احساس آرامش، هدف و معنا در زندگی از نیازهای ذاتی بشر هستند که در بعد زمان نمیگنجند، انسان قرن ۲۱ به دلیل مشکلات خود از قبیل افسردگی و احساس تنهایی باید نگاه جدیتر و عمیقتری به آثار مولانا داشته باشد.» از همین روست که در آثار مولانا باید به دنبال خودمان باشیم آنها آینه روح همه افراد بشر هستند وقتی به سراغ آثار مولوی میرویم نباید هدفمان فقط آموزش واژگان و ترکیبات ادبی برای تقویت املا و نگارش باشد بلکه کتابهای مولوی قطعا تأثیری فراتر از این موضوع دارند و میتوانند مرهمی برای دردهای بشر امروز فراهم گردانند.
۳
مثنوی و بسیاری از آثار مولوی بطن در بطن هستند؛ مثل یک اقیانوس وسیع و بیانتهایند هر چه در این «بحر عمیق مثنوی» غوطه بخوریم و شنا کنیم باز هم نکتهای هست که هنوز نمیدانیم. دکتر «شفیعیکدکنی» معتقدند:«مثنوی معنوی حضرت مولانا بزرگترین حماسه روحانی بشریت است که خداوند برای جاودانه کردن فرهنگ ایرانی آن را به زبان فارسی هدیه کرده است. محال است که شما یک صفحه از مثنوی را برای نمونه یک بار بخوانید و هر بار در نظر شما جلوهای دیگر نداشته باشد این از معجزات این کتاب است.» مولانا خود در مثنوی به ما میگوید که آن را چگونه بخوانیم تا بهتر بفهمیم. درست مثل پزشکی که هم دارو را میشناسد هم طریقه مصرف آن را توضیح میدهد. مثنوی داروی دردهای ماست. مولوی معتقد است اگر نمیتوان همه چیز را به روشنی گفت و اگر نمیتوان از دریای حقیقت جرعهای نوشید اما در حد رفع تشنگی از آن باید چشید:«آب جیحون را اگر نتوان کشید/هم به قدر تشنگی بتوان برید/گر شدی عطشان بحر معنوی/ فرجهای کن در جزیره مثنوی»(فرجه:تفرج و گردش)
۴
شعر مولانا سرشار از امن و آشتی است و به مخاطبش امنیت میبخشد. انسان معمولا به سخن کسی اعتماد میکند که خودش به آرامش و صلح درونی و جاودانی رسیده باشد مولانا بارها به صراحت اشاره میکند که با همه چیز و همه کس در صلح و آشتی است:« من که صلحم دائماً با این پدر/ این جهان چون جنت استم در نظر»
۵
مولانا معتقد است مثنوی باعث وحدت است:«مثنوی ما دکان وحدت است». وحدت و همدلی میان انسانها باعث پیوند جوامع میشود مولانا میفرماید:«همدلی از همزبانی بهتر است» چه زمانی این سخن را گفت؟ در میانه ویرانگریهای مغولان و جنگهای صلیبی در اروپا مولانا از صلح و آرامش و همدلی میگوید و مخاطب را تشویق به آشتی با خود و جهان میکند. نمیتوان انکار کرد که هنوز هم تفاوت نژاد، زبان و آیینها در سطح جهان قربانی میگیرد و هنوز هم عدهای هستند که به نژاد برتر و رنگ پوستشان افتخار میکنند حال آنکه این فقط از جاهلیت کورکورانه آنان حکایت دارد!
۶
سازمان فرهنگی-تربیتی سازمان ملل متحد یا همان یونسکو سال ۲۰۰۷ میلادی را سال مولانا نامگذاری کرده بود. در تقویم رسمی کشورمان نیز هشتم مهر روز بزرگداشت مولاناست اول آنکه اگر هر سال، سال مولانا باشد باز هم کافی نیست و دوم اینکه اگر هر سال را مولانا بنامیم اما عملا کودکان سرزمینمان نتوانند بیتی ساده از مثنوی را درست بخوانند فایدهای ندارد! اگر ندانیم همه سخن مولوی از عشق و دوستداری و همدلی و محبت است بیفایده است!
مولوی یکی از نمادها و ستونهای اصلی عرفان ایرانی و اسلامی است و تمام مغز و جوهره قرآن و ادبیات را با نگاهی عارفانه و لطیف در قالب شعر و اندیشههایش ریخت. اگر بتوانیم او را بهتر بشناسیم بیشک به آرامش بیشتری خواهیم رسید چرا که سخن مولانا همچون آینه، تصویری از خود حقیقی ما را بازتاب میدهد.