به گزارش پایگاه خبری ربیع، «پروین اعتصامی» از شاعرانی است که با زبان، لحــن و شعری آرام و عمیق آینهای در برابر اتفاقات اجتماعی و سیاسی دوران زندگی خویش نهاد تا بتواند دغدغهها، مشکلات و کاستــیهای روزگارش را در قالب شعـــری ساده و لـذتبخش بازتاب دهد. در این نوشتار به برخی از مهمترین درونمایههای شعر پروین اعتصامی میپردازیم.
زنـان
یکی از مهمترین دغدغههای فکری پروین اعتصامی همانند بسیاری از زنان شاعر دیگر، زنان و جایگاه آنان در جامعه است از اینرو گاه چهرهای از وی میبینیم که گویی سخنگوی «حرفهای مگوی» زنان جامعه خود است. پروین از عقبماندگیها، درماندگیها و سرگذشت زنانی میگوید که با استعدادهای خدادادی در پستوهای خانه ماندند و ناچار وضع اسفبار دوران خود را پذیرفتند. تلاش پروین بر این است تا زنان را از وضعیت گذشتهشان آگاه کند و در کنار آن راهبردهای لازم را برای رسیدن به جایگاهی شایسته بیان کند. او در قطعه «زن در ایران» دیدگاه انتقادی دوران خود را نسبت به زنان اینگونه میسراید: «کس چو زن، اندر سیاهی قرنها منزل نکرد/ کس چو زن، در معبد سالوس، قربانی نبود»
در شعر «پروین اعتصامی» با دو چهره و هویت از زنان روبرو هستیم. یکی هویت سنتی که زنان در پایبندی به زندگی و وفاداری به میراث گذشتگان تعریف میشوند؛ زنانی که آراسته به صفاتی چون مهربانی، عفت و پاکدامنی و پایداری هستند: «در آن سرای که زن نیست، انس و شفقت نیست/در آن وجود که دل مُرد، مُرده است روان» هویت دیگر زنی است تحصیلکرده که تلاش دارد همانند مردان و پا به پای آنان به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی بپردازد و صاحب ویژگیهایی چون استقلال، خوداتکایی و تحصیلات است و رابطهاش با مردان نه صرفاً بر اساس «اطاعت» بلکه بر پایه همکاری و تعاملی سازنده است. «پروین اعتصامی» به عنوان شاعری که در جامعهای رو به تحول و مدرنیته شدن زندگی میکرده خواستار تحولاتی در نقش و جایگاه زنان بوده است: «بِه که هر دختر بداند قدر علم آموختن/ تا نگوید کس، پسر هوشیار و دختر کودن است»
مناظرات
«پروین اعتصامی»(۱۳۲۰-۱۲۸۵) از شاعران برجسته دوره پهلوی اول محسوب میشود؛ عصری که غلبه نظام سانسور و فشار بر اهل قلم و ادب و اختناق حاکم بر جامعه، امکان رشد هر گونه اندیشه نو را سرکوب میکرد از اینرو پروین نیز همانند بسیاری از هنرمندان دیگر با انتخاب شیوهای خاص و استفاده از زبانی غیرمستقیم و همراه با تمثیل به طرح اندیشههای سیاسی و اجتماعی خویش پرداخت او روش «مناطره» را برگزید؛ مناظره نوعی شعر است که دو طرف سخن در آن به بیان عقاید خود میپردازند. در دیوان پروین بیش از صد و بیست مناظره وجود دارد که در همگی آنها نوعی اعتراض پنهان دیده میشود به عبارت دیگر شاعر خواستههای قلبی خود را از زبان اشخاص، موجودات و گل و گیاه و… بیان نموده است.
یکی دیگر از ویژگیهای مناظرات پروین اعتصامی این است که اغلب آنها با سخن افراد فرادست که معمولاً نمادی از طبقه حاکم، مغرور و حق به جانب جامعه هستند، آغاز میشوند و در نهایت با پاسخ زیرکانه طبقه فـرودست به پایان مــیرسند. در مناظرهای از زبان سگ میخوانیم: «کسی به لطف به درماندگان نظر نکند/در این معامله دلها ز سنگ و پولادند/هزار مرتبه فقر از توانگری خوشتر/توانگران، همه بدنامِ ظلم و بیدادند» و یا در شعر «فریاد حسرت» از زبان پرندهای میسراید: «همیشه خانه بیداد و جور آباد است/ بساط ماست که ویران ز باد و بارانی است»
در قطعه «مست و هشیار» اعتراض صریح پروین را به ریاکاریهای زمانه خود و اعتراض به فساد افراد صاحب منصب میبینیم: «محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفت/ مست گفت: این پیراهن است! افسار نیست» و قطعه شعر «دزد و قاضی» یکی از بیپرواترین قطعات اعتراضی پروین اعتصامی است که در آن جامعهای پر از هرج و مرج را به تصویر کشیده که گرفتار اوضاع نابه سامان و فساد حکومتی است: «گفت آن زَرها که بُردَستی کجاست؟/گفت در همیان تلبیس شماست…/تو قلم بر حکم داور میبری/ من ز دیوار و تو از در میبری/ میبرم من جامه درویش عور/ تو ربا و رشوه میگیری به زور»
طنـــز
در شعر «پروین اعتصامی» با طنزی تلخ و گزنده روبرو هستیم، طنزی که هدفش اصلاح وضع موجود است؛ طنزی زهرآگین که نشأت گرفته از عیوب و مفاسد کوچک و بزرگ جامعه روزگار زندگی پروین است. در ابیات زیر، شاعر فقر و گرسنگی طبقه زحمتکش را در تقابل با سیری خواجگان و بیتفاوتی آنان قرار داده است: «گر که اطفال تو بی شامند شبها باک نیست/خواجه تیهو میخورد هرشب کباب ای رنجبر/گر چراغت را نبخشیده است گردون روشنی/غم مخور، میتابد امشب ماهتاب ای رنجبر!»
در مجموع «پروین اعتصامی» را میتوان شاعری دردآشنا دانست و راز ماندگاری شعر او را در متانت، خوی انسانی، پاک سرشتی و احساسات انساندوستانه او جستوجو کرد؛ شعری که آمیزهای از غم، حسرت و امیدواری است و از روح بلند، اندیشه عمیق و احساسات انسانـی بانـوی شاعری سرچشمه میگیرد که همواره چشم انتظار تحـولی عمیق است.