به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از آخرین خبر، امروز، روز وداع با بهار هدایت گری است، پاییز پُر زخم در مسیر زندگی.
باید نشست و مطابق رسم غم، چکید. باید نشست و به شیوه متداول غصه، بارید

داغی سنگین بر دل سامرا
درسوم رجب آن سال، غمی سنگین و جانکاه بر دل سامراء افتاده بود. آسمان و زمین می گریستند. دقیقه ها و ثانیه ها نای حرکت نداشتند. آثار سم لحظه به لحظه در وجود مبارکش ظاهر می شد و عروج ملکوتی آن حضرت را خبر می داد. امام نور و هدایت، تنها و غریبانه به دست بدترین مردمان جان می داد.
آه از ستم ظالمان! آه از مظلومیت و غریبی ات که غربت بقیع و توس را یادآوری می کرد. تنها دست های مهربان فرزندت ـ امام حسن عسکری ـ همدمت بود و یاریگرت،
سلام بر لحظه عروجت به سوی نور و رحمت!
سلام بر اندیشه های الهی و نابت که هدایتگر گم کردگان راه بود
سلام بر شهادتت که داغی سنگین و همیشگی بر دل مؤمنان نهاد.

شرایط سخت دوره امامت امام هادی(ع)
از امام علی النقی(ع) و امام حسن عسکری(ع) کمتر مطلبی گفته و نوشته می شود. شرایط زمانی آنان و حبس و بازداشت خانگی در منطقه نظامی و پادگان نظامیان عباسیان، به طور طبیعی محدودیت هایی را برای امامان(ع) ایجاد کرد. از همین رو، کم ترین سخن و سیره ای از آنان نقل شده است.
امام هادی(ع) با آنکه در شرایط سختی بود ولی به مسایل اجتماعی و سیاسی جامعه‌اش توجه خاصی داشت. با همه محدودیت‌ها و اعمال بازداشت خانگی و محاصره و تجسس و هجوم وقت و بی‌وقت به خانه‌اش، آن حضرت(ع) به اشکال گوناگون فضای سیاسی جامعه را تبیین می کرد.
دو شعاری که برای نگین انگشتری ایشان نقل شده خود گواه روشنی از شرایط سخت زندگی ایشان در پادگان نظامی و بازداشت خانگی بود. کفعمی گوید: نقش خاتمه [الهادی علیه السلام]: حفظ العهود من اخلاق المعبود و قیل: الله ربی هو عصمتی من خلقه؛ کفعمی گوید: نقش نگین انگشتری حضرت امام هادی(ع) چنین بود: «پایبندی به پیمان از اخلاق الهی است.» و نیز گفته شده چنین بود: «الله پروردگار من است و او نگهدار من از خلقش است» (بحارالانوار، ج۵۰، ص۱۱۷ ح۹)

جلوه ای از دانش گسترده پیشوای دهم
معتصم عباسی برای به نمایش گذاشتن خیرخواهی خود و کم ارج جلوه دادن جایگاه علمی امامان، آموزگاری را که گرایش مخالف اهل بیت داشت، نزد امام هادیِ شش ساله فرستاد تا مثلاً به ایشان دانش بیاموزد. پس از مدتی از چگونگی درس آموزی امام هادی علیه السلام پرسید. در این حال، آن آموزگار که تحت تأثیر دانایی حضرت قرار گرفته بود، برآشفت و گفت:«کدام کودک؟ بگو پیر خرد! به خدا سوگندت می دهم آیا در این شهر بزرگ دانشمندتر و ادیب تر از او سراغ دارید؟… هر جا من با تکیه بر پشتوانه ادبی ام به نکته ای اشاره می کنم که به گمانم فقط خودم به آن دست یافته ام و روزنه ای را آشکار می سازم، او دروازه هایی از آن را به رویم می گشاید که شگفت زده می شوم و من از او می آموزم. مردم گمان می کنند من آموزگار او هستم، به خدا سوگند او آموزگار من است».

سخت گیری های حاکمان ظالم در مورد امام دهم
دوران امامت امام هادی علیه السلام ، با معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز عباسی هم زمان گردید که در این میان، حضرت بیشتر با متوکل هم دوره بود.
متوکل درصدد بود امام علی النقی علیه السلام را به هر وسیله زیر نظر بگیرد. او می دانست اگر امام در مدینه اقامت کند، دسترسی به ایشان امکان نخواهد داشت و این خطری جدی به شمار می آمد. به همین دلیل، در حرکتی سیاسی، به پیشوای دهم نامه نوشت تا در ظاهر، علاقه خود را به امام بیان کند، ولی در واقع، دستور جلب حضرت را صادر کرد و آن حضرت را به سامرا فرا خواند. امام با آنکه از سوءنیت متوکل آگاه بود، چاره ای جز رفتن به سامرا نداشت و ناگزیر راهی این شهر شد.

فرهنگ انتظار از نگاه امام هادی(ع)
در دوران عباسی، فشار و اختناق دستگاه خلافت در مورد امامان معصوم رو به افزایش بود. این در حالی است که شیعه در آستانه غیبت قرار می گرفت که تحولی شگرف شمرده می شد. به همین دلیل، امام هادی علیه السلام به عنوان پناه گاه مردم، درصدد آماده سازی مردمان برای پذیرش این تحول جدید بود. ایشان در روایتی فرمود: «جمعه، روز نوه ام مهدی علیه السلام است که گروه جویای حق گرد او جمع می شوند و اوست که زمین را پر از عدل و داد می کند، همان گونه که پر از ستم جور شده است.» یا فرمود: «زمانی که پیشوایتان از میان شما رفت، هر آن منتظر فرج باشید».

شکوه و هیبت معنوی امام هادی علیه السلام
نقل می کنند که هر گاه امام هادی علیه السلام برای انجام کاری به خانه متوکل می رفتند، جمعیت مقابل خانه، چه دوست و چه دشمن، به احترام ایشانْ از مرکب های خویش پیاده می شدند. در این میان، یک بار عده ای بعد از عبور آن حضرت علیه السلام به علت این که ایشان را به دلایل واهی، شایسته احترام نمی دانستند، سوگند یاد کردند که دیگر هنگام رویارویی با آن حضرت علیه السلام به ایشان احترام نگذارند، ولی مدتی نگذشته بود که باز در همان روز و هنگام خروج امام علیه السلام از منزل متوکل، همگان دوباره به نشانه احترام از مرکب های خویش پیاده شدند و هنگامی که فردی به نام ابوهاشم، با یادآوری سوگندشانْ علت احترام آنان را به آن حضرت علیه السلام جویا شد، در پاسخ گفتند: «سوگند به خدا که ما نتوانستیم خود را نگه داریم و ناگزیر [از هیبت آن حضرت علیه السلام به نشانه احترام] پیاده شدیم».

زیارت جامعه؛ فروغی از دانش دهمین پیشوا
یکی از آثار ماندگار امام هادی علیه السلام زیارت جامعه کبیره است که یکی از قوی ترین سندهای شناخت امامت راستین به شمار می آید. اهمیت این زیارت زمانی آشکار می شود که با دوران پیشوای دهم بیشتر آشنا شویم. در آن زمان، عده ای در ستایش عظمت امامان مبالغه می کردند و گاه امامان را تا حد خدایی بالا می بردند و گروهی را به خود جذب کرده بودند.
امام هادی علیه السلام با تکذیب سخن این گروه و اعلام بیزاری از آنها، زیارتی با بلاغت کامل آموزش می دهد تا به وسیله آن بتوان هر یک از ائمه را زیارت کرد. زیارت جامعه، امامت را رمز و راز فلسفه سیاسی اسلام می داند و به همه مؤمنان یادآوری می کند که حکومت عدل الهی از آنِ پیشوایان معصوم است.

فضائل امام هادی(ع)،هدایتگر امت اسلامی
علم: از آن حضرت در خصوص تنزیه خداوند متعال و یگانگی او، روایت های فراوانی نقل شده، و نیز پاسخ های ایشان در مسائل و علوم گوناگون از دانش بی پایان
بردباری: امام هادی علیه السلام همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و با رعایت مصلحت اسلام، با دشمنان حق و ناسزاگویان و اهانت کنندگان به ساحت مقدسش، با بردباری برخورد می کرد.
سخاوتمندی: ابن شهرآشوب درباره موردی از سخاوتمندی آن حضرت می گوید که ما از کسی چنین بخششی نشنیده ایم.
هیبت و وقار: آن حضرت از قدرت معنوی شگفت انگیز و هیبت خاصّی برخوردار بود که همگان را به کرنش وامی داشت و این مسئله به شیعیان حضرت هم اختصاص نداشت.
زهد و عبادت: امام هادی علیه السلام از تمام لذت های زودگذر این جهان روی گردانده و به ضروریات آن بسنده کرده بود. ایشان کمترین توجهی به جلوه های فریبنده نشان نمی داد و زندگی خود را با عبادت خدای متعال می گذراند. (امین، ۱۳۷۴: ۱: ۲۳۶-۲۳۷)

کرامتی از خورشید دهم
یک نفر شیعه وحشت زده خدمت امام هادی آمد و گفت: یکی از سرکردگان متوکل، نگین انگشتری نزد او آورده است که از آن انگشتری بسازم و این نگین نزد من شکست و دو نیمه شد. می دانم که او مرا می کشد. حضرت فرمودند: امید است که خداوند اصلاح کند. فردا، سرکرده متوکل کسی را فرستاد که میان زنها نزاع است، اگر می شود آن نگین را دو نصف کن و دو انگشتری بساز. او پول فراوانی گرفت و از نگین شکسته دو انگشتری ساخت. این است معنای فرمایش امام هادی(ع):«وَ مَنْ یطِعِ اللَّهَ یطَاعُ» یعنی؛ «پیوند با خدا، پیوند با اهل بیت و توسل به اهل بیت، قطعاً همه کارها را اصلاح می کند.»

آگاهی امام هادی(ع) از سؤال اصحاب
محمد بن شرف می گوید:

همراه امام هادی(ع) در یکی از خیابان های مدینه راه می رفتم. خواستم از امام هادی(ع) مسئله ای را بپرسم اما قبل از اینکه سؤالم را مطرح کنم، امام به من فرمود: «ما در جای شلوغی هستیم و مردم در رفت وآمدند. اکنون زمان خوبی برای سؤال کردن نیست».
بحار الانوار، ج ۵۰، ص ۱۷۶)

قالَ(علیه السلام): مَن کانَت لَهُ اِلَی اللهِ حاجَهٌ فَلیَزُر قَبرَ جَدِّیَ الرِّضا(علیه السلام) بِطوُسٍ وَهُوَ عَلی غُسلٍ وَلیُصَلِّ عِندَ رَأسِهِ رَکعَتَینِ وَلیَسئَلِ اللهَ حاجَتَهُ فی قُنوُتِهِ فَاِنَّهُ یَستَجیبُ لَهُ ما لَم یَسئَل مَأثَماً أو قَطیعَهَ رَحِمٍ.
فرمود: کسی که از خدا حاجتی را می خواهد؛ قبر جدم حضرت رضا(علیه السلام) را در طوس با غسل، زیارت کند و دو رکعت نماز بالای سرش بخواند و در قنوت نماز، حاجت خویش را طلب نماید در این صورت حوائج وی مستجاب می شود، مگر آن که طلب انجام گناه و یا قطع رحم را کند.
[وسائل الشیعه، ج۱۴، ص ۵۶۹]