به گزارش پایگاه خبری ربیع، شگفتیهای شتابان شدن نرخ تبدیل دلار به ریال ایران در این چندهفته به ویژه دراین روزهای تازه سپری شده یکی- دوتا نیست.
دقت دررفتارو گفتارها در این سرزمین عجایب ارز نشان می دهد آنچه جایش خالی است تن دادن به قانون عرضه و تقاضای ارز است که همواره به فراموشی سپرده می شود و چون این اساس دگرگونی ها نادیده گرفته می شود سخنان ورفتارهای شگفت انگیز از گوشه وکنار و حتی ازدرون متن تصمیم سازان سربرمی آورند. یک شگفتی بزرگ این است که رئیس جمهوری ، وزیراقتصاد ، رئیس بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه بادلاوری و بی باکی به شهروندان می گویند نرخ تبدیل دلار به پول ایران کاهش می یابد اما مردم می بینند که بازار رفتاری وارونه دارد و دلار گران می شود. از شگفتی های پس از این به سکوت این مدیران برمی گرددکه به روی خودشان نمی آورند و به شهروندان نمی گویند چرا بازار عکس ادعای آنها را نشان می دهد. یکی دیگر از عجایب این بود که یک اقتصاددان که خود را نهادگرا می خواند و برای دولت کار می کند دلیل افزایش نرخ تبدیل ارزهای معتبر به ریال را نابرابری وشکاف درآمدی پرناشدنی می داند و می نویسد باید اموال و دارایی های ثروتمندان را به روش بن سلمان عربستانی ازآنها گرفت و به تهیدستان داد تا ثروتمندان به بازار ارز یورش نبرند و بازار آرام باشد. یک رسانه که سال هاست به اینکه خود را هوادار بازار آزاد معرفی کرده و بیش از ده ها یادداشت نوشته است که باید بازار ارز را رها کرد تا قیمت تعادلی به دست آید پس از رخداد اخیر به دولت فشار می آورد با زور نرخ بهره بانکی را افزایش دهد تا تقاضای سفته بازی کاهش یابد.شگفت انگیزتر این است که دولت به این فرمان تن درمیدهد و برخلاف سخنان مدیران ارشد که می گفتند نرخ بهره بانکی باید درنزدیکی های نرخ تورم باشد ناگهان دستور می دهند نرخ بهره بانکی دوبرابر نرخ تورم اعلام شده رسمی باشد و یادشان می رود که بانک ها برای اینکه بتوانند این نرخ بهره را بپردازند باید نرخ بهره دریافت یاز سپرده گذاران را بالای این رقم وحداقل ۲۴ درصد تعیین کنند و حالا باید دوباره به متقاضیان منابع بانکی جواب دهند که چرا نرخ را بالا بردید. از شگفتی های دیگر در این آشفته بازار سکوت کارشناسانه مراکز و موسسه های تحقیقاتی و پژوهشی دولتی است که همچنان سرگرم کارهای خودهستند. پژوهشکده پولی و بانکی ،موسسه عالی برنامه ریزی و مدیرت ، موسسه مطالعات و پژوهش های بازرگانی سکوت خود را باکدام استدلال توضیح می دهند که چرا برای چنین رخدادی دیدگاه کارشناسانه ارایه نمی دهند تا هرکس هرچه دلش خواست نگوید. ناهمراهی وناسازگاری و انداختن توپ به زمین یک مدیر در کابینه از شگفتی های دیگراست که شاهد آن هستیم. در این باره بازهم می توان مثال های تعجب آور وقابل اعتنایی را ردیف کرد اما درهمین جا به آن پایان می دهیم.در جامعه مدرن و جامعه علمی – کارشناسی در باره یک پدیده مثل تحولات شتابی نرخ ارز به پول ملی حتما دیدگاهای متفاوت وجود دارد اما این اختلاف ها برسر جزئیات است و اصل موضوع و پایه آن قابلیت درک مشترک دارد. عرضه و تقاضا یک قانون طلایی است که همه تحولات را به سادگی توضیح می دهد . وقتی به هردلیل از جمله تنگناهای انتقال پول خارجی و کاهش رشد صادرات درآمد ارزی قابل تصرف در زمان حال را فرسایش می دهد و عرضه آن نسبت به رشد تقاضا که رشد نقدینگی و انتظارات تورمی دوعامل آن هستند به رشد تقاضای ارز دامن می زند معلوم است که پرش دلار اتفاق می افتد.