به گزارش پایگاه خبری ربیع، وقتی چارچوب‌های اخلاقی و قانونی در جامعه به هر توجیهی، نادیده گرفته می‌شوند و افراد -از بعضی مردم عادی گرفته تا برخی مسئولان- با کوچکترین عامل محرکی، دم‌دست‌ترین اقدام را، وارد کردن تهمت و افترا به طرف مقابل، برای از پا انداختن و تخریب او می‌دانند، تعجبی ندارد که «اخلاقی ماندن و پرهیز از تهمت»، به پدیده‌ای استثنایی و کمیاب تبدیل شود که باید در تاریخ و موزه‌ها سراغ آن را گرفت؛ چرا که در چنین جامعه‌ای، رفتاری همچون ایراد تهمت، آن قدر به یک عادت و رسم رایج تبدیل شده که در زندگی روزمره، نمی‌توان به آسانی، نشانی از آن پیدا کرد.

و چه بدتر که در زمین سیاست یک کشور، شاهد تکه‌پراکنی‌ها، اتهام‌زنی‌ها و مجازات پیش از محاکمه، از سوی افرادی باشیم که خود بر صندلی مسئولیت تکیه زده‌اند و بیش و پیش از هر کس دیگری، از آنها انتظار رعایت ساختارهای قانونی می‌رود.

اتهام‌زنی‌های فی‌البداهه و آنی، برای مقابله با افرادی که موافق رأی ما سخن نمی‌گویند و تهمت‌زنی به دیگران و به این حد هم بسنده نکردن و وارد کردن خانواده و فرزندان آنها به گود تهمت‌ها- آن هم از تریبون‌های رسمی کشور- رفتاری است که نه با ملاک‌ها و موازین انسانی و اخلاقی، انطباق پیدا می‌کند، نه با خط و مشی‌ها و اصول قانونی.

واقعیت این است که هر چند در این شرایط، شخصی که پاکدستی او در عرض چند ثانیه، در مقابل دیدگان یک ملت مورد هجمه قرار گرفته، ممکن است بعد از نشر و بیان این نوع اتهامات، اثبات کند که موارد مطرح‌شده، نه واقعیت، بلکه تهمت و افتراهایی بوده که اظهار آنها با هدف تخریب او صورت گرفته، اما خود این تهمت‌ها، به طور طبیعی، موجب ایجاد ذهنیت منفی درمورد او خواهد شد، ذهنیتی که چه بسا تا سالها و حتی تا پایان عمر آن شخص نیز، قابل پاک کردن نباشد. به همین دلیل است که خدشه‌دار ننمودن آبروی دیگران و عدم تخریب شخصیتی افراد، تا این حد، اهمیت و حساسیت دارد.

اما یکی از دلایل مهمی که موجب شده تاکتیک تهمت‌زنی، همچنان یکی از مهمترین راهکارها برای تخریب اشخاص مختلف باشد، بحث بی‌هزینه بودن این نوع ادعاها برای کسانی است که آن را مطرح می‌کنند. به طوری که در طول یک سال، بارها و بارها شاهدیم که برخی، با بیان ادعاهایی درخصوص افراد دیگر و خانواده آنها، می‌کوشند جایگاه آنها را در اذهان عمومی، زیر سوال ببرند.

از آن جا که اقدامی اساسی برای جلوگیری از تکرار این رفتار غیراخلاقی صورت نمی‌گیرد، شاهد هستیم بیماری‌هایی همچون تهمت زدن آشکار به دیگران، در بسیاری از بخشهای جامعه، به سرعت تبدیل به اپیدمی و معضلی همه‌گیر شده است. چرا که سازوکارها برای برخورد با ادعاکنندگان، از قوت و قدرت لازم برخوردار نبوده و از همین روست که شخص اتهام‌زننده، پروسه تهمت‌زنی خود را متوقف نکرده و هر روز با این نوع اتهام‌زنی‌ها، یکی را نشانه می‌گیرد. گسترش این پدیده، کم‌کم فضایی غبارآلود و تیره و تار را به وجود می‌آورد که در آن، مرز صداقت و تهمت به درستی مشخص نیست و در این بین، ممکن است افراد پاکدست و بی‌گناه نیز به گونه‌ای دیگر و آن طور که مورد پسند و دلخواه عده‌ای است، جلوه داده شوند و منطق، استدلال، شفافیت، قانون و مواجهه متمدنانه، جای خود را به امور دیگری دهند که موجب رخت بربستن سلامت از جامعه شود.

مطلب را با سخنی از سعدی در گلستان به پایان می‌بریم؛ سخنی که نه فقط به گونه ظاهری، بلکه به طور عملی هم مهجور و مغفول واقع شده و آنچه گفته شد، پیامد همین بی‌توجهی‌هاست؛ «یکی از بزرگان، پارسایی را گفت: چه گویی در حق فلان عابد؟ که دیگران در حق وی به طعنه سخن‌ها گفته‌اند!

گفت بر ظاهرش عیب نمی‌بینم و در باطنش غیب نمی‌دانم!

هر که را جامه پارسا بینی/ پارسا دان و نیکمرد انگار! ور ندانی که در نهانش چیست، محتسب را درون خانه چه کار؟