به گزارش پایگاه خبری ربیع، “حباب قیمت ها” اصطلاحی است که مسئولان ما معمولاً در قبال ناتوانی های مدیریتی در کنترل و نظارت بر بازار به کار می برند. جالب تراینجاست که این حباب ها در اقتصاد ما تبدیل به دامنه سفت و سختی می شوند که رشد فزاینده قیمت ها را تضمین می کنند.
طی یک دهه گذشته به کررات مشاهده کردیم که مسئولان اجرایی و اقتصادی کشور خواسته یا ناخواسته رشد فزاینده نرخ ارز را مشاهده کرده و صرفاً با حباب دانستن قیمت ها بهانه ای برای فرار از زیر بار مسئولیت فراهم کردند. اما این حباب ها آنچنان بر زندگی و معیشت مردم تاثیر گذار بوده که باید طبقه ای بسیار پایین تر از خط فقر برای آنها ترسیم نمود.
امروز دلار در چند قدمی ۵ هزارتومان قرار دارد و مسئولان ما همچنان مردم را توصیه می کنند تا سرمایه های خود را وارد این بازار نکنند، چرا که قیمت دلار حباب است و با پایین آمدن آن ضرر خواهند کرد!.قصد نیت خوانی درمورد عملکرد دولت های قبلی و کنونی پیرامون جذب نقدینگی و تامین هزینه ها و کمبودهای جاری بودجه با افزایش قیمت دلار را نداریم. اما انتقادات جدی نسبت به نوع تصمیم دولت در افزایش نرخ ارز مبادله ای وجود دارد که همراه با نرخ ارز آزاد رشد کرده و دیگر تفاوت چندانی با آن ندارد.
اساس ایجاد ارز مبادله ای، تخصیص آن جهت تامین کالاها و نیازهای اولیه مردم بوده است. به عبارت دیگر قیمت ارز مبادله ای به صورت کنترلی در دست دولت می باشد و هیچ ارتباطی با نوسانات بازار ندارد. بازار ارز محلی برای سودجویی و یا سرمایه گذاری سودآور برای کسانی است که سرمایه راکد و اضافی دارند.
اما اکثریت مابقی جامعه که دغدغه معیشت و درد نان دارند ناخواسته پاسوز افزایش قیمت ارز شده و هزینه زندگی آنها بالا رفته و به دنبال آن قدرت خریدشان روند نزولی گرفته است. مشخص نیست دولت چرا برای تامین نیازهای اولیه مردم و فراهم سازی حداقل های معیشتی آنها اولویتی قائل نشده و روند صعودی ارز مبادله ای را ادامه می دهد.
وعده های تنظیم بازار و تامین مایحتاج نیز یکی پس دیگری همچون برف آب می شود و دیگر اثری از آن نیست. همین چند وقت پیش بود که دولت درمورد وضعیت کاغذ درکشور وعده ورود و ثبت سفارشات کاغذ با ارز مبادله ای را داد. البته بخشی از سفارشات کاغذ با ارز مبادله ای وارد می شود اما این ارز تفاوت چندانی با ارز آزاد ندارد و قیمت تمام شده کاغذ با احتساب هزینه های جانبی بسیار فراتر از قیمت ارز آزاد می شود.
این مسائل را باید به کدام معیار و مصداق قضاوت کرد. آیا باید گفت که دولت از عمد قیمت ارز را افزایش داده تا از یکسو نقدینگی در دست مردم را جمع کند و کمبود هزینه ها را جبران نماید. یا باید اذعان داشت که ناتوانی از کنترل و نظارت بر بازار عامل این بی ثباتی ها گردیده است. شاید هم باید بر دست های مافیایی و پشت پرده صحه گذاشت و پذیرفت که انحصار بسیاری از اقلام و کالاهای مختلف برای برخی اشخاص و گروه ها، عامل گرانی و بی ثباتی در بازار است.
اما آنچه واقعیت دارد نگرانی و نارضایتی جامعه از چنین وضعیتی است. دولت به عنوان متولی امور اجرایی باید پاسخگو و مسئولیت پذیر باشد. رئیس جمهوری در صحبت های خود میزان درآمدهای ارزی را نسبت مخارج آن بیشتر عنوان می کند، اما در حیطه عمل خلاف این گفته ها مشاهده می شود.
اگر درآمدهای ارزی کفاف نیازها را می دهد پس این همه نابسامانی بازار ارز چیست. اگر بازار ارز آزاد دستخوش سوداگری شده و قیمت ها حباب است، پس چرا ارز مبادله ای را تامرز قیمت آزاد مدام افزایش داده می شود. اگر مخارج کشور بیشتر از درآمدهای ارزی است چرا برنامه ای برای کنترل و نظارت بر قیمت های ارز صورت نمی گیرد و دولت نظاره گر و همراهی کننده افزایش قیمت هاست.

انتهای پیام/