به گزارش پایگاه خبری ربیع، یکی از دلایل وضعیت آشفته امروز جامعه ایران را می‌توان از یک سو ماحصل رواج بداخلاقی، هتک‌ حرمت، گسترش لمپنیسم سیاسی و اجتماعی و سبک شمردن جایگاه ریاست جمهوری در سالیان گذشته و امروز دانست و ازسوی دیگر این موضوع محصول کارکردهای نادرست نهادها و مقامات مخالف رئیس‌جمهوری بوده است. این نحوه برخورد با رئیس جمهور، بیشتر به علت پایین دانستن جایگاه ریاست جمهوری است. ریاست جمهوری نماد جمهوریت یک کشور است و تبلور و تجسم روح دموکراسی در آن جامعه تلقی می‌شود. به‌این‌نحو که ملت در یک فرآیند انتخاباتی نماینده صالح خود برای تصدی برکرسی ریاست جمهوری برمی‌گزیند و بالطبع هرنوع هتک حرمت به این جایگاه، توهین به شعور و رای ملت خواهد بود. رئیس‌جمهور برآیند رای و نظر ملت در یک دوره چهارساله است و کلام ایشان به‌نام کلام ملت تلقی می‌شود لذا باید با دیده احترام به آن نگریست. و این نوع تلقی از ریاست جمهوری در تکریم این جایگاه مهم و اثرگذار است، پرنسیپ ریاست جمهوری بیشتر پرنسیپ دموکراسی و آزادی‌خواهی است و این تکلیف رئیس‌جمهور است تا بیان کلام ملت باشد نه اینکه بلندگوی یک جریان یا حزب یا دسته. بنابراین اگر گروهی از کلام رئیس‌جمهور خوششان نیامد، نباید به وی بتازند بلکه باید نقد کرد. بین نقد و توهین تفاوت زیادی است، نقد از ملزومات دنیای دموکراسی است اما توهین از اسباب غیر آن است. در نقد استدلال حاکم است و در توهین احساسات بی‌دلیل با تعصب همراه کینه توزی و غرض‌ورزی جای دارد. توهین به رئیس‌جمهور در طول زمان موجبات کاستن شأن و جایگاه جمهوریت در نظام دموکراسی خواهد شد و در چنین حالتی بی‌تفاوتی و ناهنجاری‌های اجتماعی حاصل و مرتبط با آن شکل می گیرد. واقعیت مساله این است که جایگاه ریاست‌جمهوری به‌واسطه اینکه این جایگاه تبلور رای و حاکمیت ملت است، ارزشمند است و ارجمندی آن وابسته به گرامی داشتن آن است و بین این تکریم با نقد تفاوت است. انتقاد حق هر شهروند است اما باید بین توهین به رئیس جمهور و نقد از کلام رئیس جمهور تفاوت قائل شد. در عالم حقوق و کتاب قانون این تفاوت بیان و برای توهین سزا و مجازات پیش‌بینی شده و برای نقد، تقدیر لحاظ شده است. بنابراین حرمت رای ملت ایجاب می‌کند تا جایگاه جمهوریت را پاس بداریم.