به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی ربیع»؛زایندهرود فقط یک رودخانه نیست؛ شریان حیاتی تمدنی است که هزار سال در دل فلات ایران تپیده است. این رود، حافظ خاطرهی نخلستانها، کشتزارها، صدای آسیابهای آبی و روح زندگی در اصفهان است. اما امروز، زایندهرود بیش از هر زمان دیگری تشنه است؛ تشنهی تدبیر، تشنهی غیرت ملی و تشنهی توجه صادقانه مسئولان کشوری و محلی.
سالهاست که در جلسات متعدد، سخن از احیای زایندهرود میشود. مصوبهها نوشته میشود، وعدهها داده میشود، حتی بعضاً کلنگها هم بر زمین میخورد، اما آب در رگهای خشکیده زایندهرود هنوز جاری نشده است. گویی احیا برای برخی مسئولان، بیشتر به شعاری سیاسی بدل شده تا برنامهای اجرایی. و این همان درد بزرگ مردم اصفهان و حوضه زایندهرود است؛ مردم خسته از وعده و دلزده از تکرار حرفهای بیثمرند!
زایندهرود، آینهی عدالت آبی ایران است. هرچند دولتها یکی پس از دیگری آمدند و رفتند، اما هیچکدام نتوانستند یا نخواستند این پرونده را به سرانجامی پایدار برسانند. سیاستهای انتقال آب، بدون مطالعه جامع و بدون لحاظ کردن نیاز بومی، نه تنها کمکی نکرد بلکه باعث گسترش تنشهای اجتماعی در مناطق مختلف کشور شد. نتیجه، هم خشکی زایندهرود است و هم بیاعتمادی مردم به تصمیمگیران.
با این حال، هنوز امید زنده است. زایندهرود اگرچه خشکیده، اما نمرده است. بستر خاموشش هنوز در انتظار بارش عزم، اراده و شجاعت تصمیم و اجرا است. اینجا دقیقاً نقطهای است که باید مسئولان محلی از نقش تماشاچی خارج شوند و به بازیگران اصلی میدان تبدیل گردند. تا کی باید منتظر بود که تصمیمی از مرکز کشور صادر شود؟ چرا مدیران استانی، نمایندگان مجلس، و نهادهای مدنی اصفهان نباید با یک صدای واحد و بدون ملاحظههای سیاسی، خواسته مردم را به جد پیگیری کنند؟
شجاعت در مدیریت یعنی ایستادن بر سر حق مردم، حتی اگر هزینه داشته باشد. زایندهرود امروز بیش از آب، نیاز به شجاعت مدیریتی دارد. نیاز به آن دارد که مسئولان محلی از سایه بیرون بیایند، از شعار فاصله بگیرند و در میدان عمل، با جدیت پیگیر باشند. مردم اصفهان در طول تاریخ نشان دادهاند که اگر ببینند مدیری صادقانه برایشان تلاش میکند، حتی اگر نتیجه دیر حاصل شود، پشت او میایستند. اکنون زایندهرود، مسئولان را میآزماید، تا معلوم شود چند مده حلاجند؟ اگر قرار باشد همگان منتظر بمانند تا دیگری کاری کند، این بستر خشکیده تا ابد خاموش خواهد ماند. اما اگر مسئولان محلی همدل و همصدا شوند، هیچ جریانی نمیتواند ارادهی احیای زایندهرود را متوقف کند.
باید با صراحت گفت، زایندهرود قربانی بیبرنامگی، بیتوجهی و گاه منفعتطلبی برخی تصمیمگیران شده است.
دیگر شعار بس است؛ باید ایستاد، اما نه با احساس صرف، بلکه با برنامه و پیگیری مستمر. زایندهرود احیا خواهد شد اگر مدیران محلی جرئت نه گفتن به بیعدالتی آبی و آری گفتن به حق مردم خود را داشته باشند.
شاید این راه دشوار و طولانی باشد، اما مگر هر رود بزرگ از قطرهای آغاز نشده است؟ زایندهرود نیز از اراده مسئولی وظیفه شناس و شجاع آغاز میشود؛ از تصمیم مسئولانی که باور دارند ایستادگی، مفهومش زندگی است نه شعار.زایندهرود تشنه است، اما نه فقط از بیآبی؛ تشنهی مردانی است که لحظه ای و کمترین فرصتی را برای حق مردم خود از دست ندهند و با تکرار حق مردم و پیگیری مجدانه مطالبه احیای زایندهرود را داشته باشند و پای آن به واقع نه با شعار بایستند.
مظفر حاجیان