به گزارش پایگاه خبری ربیع به نقل از روزنامه کیمیای وطن، این روزها حضور انیمیشن سینمایی آخرین داستان در فهرست ۳۲ اثر رقابت کننده در شاخه بهترین انیمیشن اسکار ۲۰۲۰ تیتر بسیاری از رسانه‌ها شده است.

انیمیشنی که موفقیت‌ها و جذابیت‌های آن می تواند مسیر جدیدی را پیش پای انیمیشن سازان ایران باز کرده و باعث رشد و شکوفایی این صنعت فرهنگ‌ساز و سودآور شود. در همین رابطه فرصت را مغتنم شمردیم تا با اشکان رهگذر نویسنده و کارگردان این اثر به گفتگو بنشینیم.

آقای رهگذر، انتخاب داستان شاهنامه علی الخصوص در فضای بین المللی می‌تواند ریسک پذیر باشد، دلیل این انتخاب چیست؟

خیلی موافق نیستم، اتفاقاً در فضای بین المللی همچون فضای داخلی، داستان‌های شاهنامه مخاطب دارد و مورد مطالعه قرار می‌گیرد. برخی مفاهیم مثل رویارویی خیر و شر ملیت نمی‌شناسد در نتیجه خیلی نگران این بخش از ماجرا نبودم. من در خانواده‌ای بزرگ شدم که از بچگی با کتاب‌های شاهنامه زندگی می‌کردم.

متاسفانه مقوله شاهنامه بسیار مهجور واقع شده و همین امر برای من انگیزه شد که کاری در خور شأن آن انجام دهم. نوعی دیدگاه وطن پرستانه در من وجود دارد که علی الخصوص در رابطه با شاهنامه و فردوسی بسیار قوی است و می‌خواستم ادای دین کرده باشم ضمن اینکه آخرین داستان به فردوسی تقدیم شده است و در پایان تیتراژ نیز حک شده و این موضوع را همه جا عنوان می‌کنم.

چه تعداد نیرو در این پروژه دخیل بودند؟

تمام افرادی که در داخل و خارج از ایران با ما همکاری داشتند ۱۰۰۰ نفر بودند. تیم ثابتی که سال‌های آخر روی این پروژه کار می‌کردند حدود ۱۲۰ نفر مستقر در استودیو و ۳۰۰ نفر نیز گردشی بودند.

اتاق فکر و پیش تولید این کار چقدر زمان برد؟

حدود دو سال پیش تولید داشتیم و بطور مرتب کارهای مختلفی انجام می‌دادیم و بحث و گفتگو می‌کردیم. بعد که وارد تولید شدیم سه سال تولید را جلو بردیم اما پس از سه سال حس کردیم می‌توانیم در فیلمنامه تغییراتی برای افزایش کیفیت کار داشته باشیم و ۲۰ دقیقه انیمیشن را دور ریختیم و فیلم نامه را بازنویسی کردیم و دوباره یک پیش تولید یک ساله داشتیم.

موسیقی این اثر بسیار حرفه‌ای و جذاب است. لطفا در مورد روند ساخت آن توضیح ‌دهید.

از ابتدا فکر می‌کردیم که باید اینگونه باشد، پس از گذشت دو یا سه سال از پروژه با آقای کریستف رضاعی صحبت شد و حدود ۶ الی ۷ سال پیش با ایشان قرارداد بستیم.

یک پروژه تحقیقاتی بسیار جدی از موسیقی نواحی ایران شکل گرفت و سرمایه گذاری جدی داشتیم و بسیار تلاش کردیم که همه چیز برای ایشان محیا گردد تا کاری در خور شأن شاهنامه و هویت فرهنگی موسیقیایی ما باشد.

ما در طول کار موسیقی تمام نواحی را می‌شنویم به این دلیل که شاهنامه متعلق به همه مردم ایران است. همچنین بخش‌هایی را که به علت نبود مؤلفه در تصویر نخواستیم یا نتوانستیم به تصویر بکشیم موسیقی‌شان را وارد کار کردیم.

روند ساخت موسیقی این کار چقدر زمان برد؟

پروسه تحقیقاتی آن ۵ سال و اجرای آن یک سال زمان برد.

در روند تولید انیمیشن با چه مشکلاتی روبرو بودید؟

مشکل خیلی زیاد بود چون روند ساخت حدود ۹ سال به طول انجامید. هیچ جایی برای سرمایه گذاری نه به ما اعتماد می‌کرد و نه اهمیت می‌داد و ما بالاخره باید برای نیروهای فعال استودیو تأمین سرمایه می‌کردیم تا بتوانند به عنوان شغل به آن نگاه کنند.

نبود افراد حرفه‌ای نیز مشکل دیگر ما بود. متاسفانه دانشگاه‌ها خروجی انیماتور حرفه‌ای و متخصص ندارند و ما مجبور بودیم افراد را وارد و از صفر آنها را آموزش دهیم که این آموزش‌ها بسیار زمان بر و پر هزینه بود. خیلی‌ از افراد نیز ریزشی بودند و عدم ثبات وجود داشت. در این اثر، ما بیش از ۳۰۰ هنرمند در زمینه انیمیشن را از صفر آموزش دادیم و تقدیم جامعه انیمیشن کشور کردیم.

علی رغم تمام مشکلات چه چیزی باعث شد به راهتان ادامه دهید؟

عشق و ایمان به کارمان داشتیم، فکر می‌کردیم کار خوبی می‌شود و می‌تواند قاعده بازی را برای انیمیشن ایران تغییر دهد چیزی که ساخته بودیم بنای نیمه کاره‌ای بود که می‌توانستیم خودمان کاملش را ببینیم و این امر برای ادامه کار به ما انگیزه می‌داد.

برویم سراغ اسکار، آیا شما از ابتدا همین هدف را برای آخرین داستان در نظر داشتید؟

من خیلی آدم جشنواره‌ای نیستم تا کاری را برای خودنمایی در جشنواره بسازم ولی وقتی کار به نتیجه رسید فکر کردم باید در معرض دید مردم قرار بگیرد چرا که اثر هنری که مردم آن را نبینند بی فایده است.

تصمیم گرفتیم برای نمایش دادن کار از مسیر جشنواره‌ها استفاده کنیم و چون دوست داشتیم به بهترین شکل ممکن دیده شود برای آن زمان گذاشته و برنامه ریزی دقیق انجام دادیم از دو سال پیش بررسی‌های لازم را برای حضور در اسکار انجام داده و خدا را شکر اکنون در نقطه‌ای که پیش بینی می‌کردیم هستیم.

برخی منتقدین عنوان کردند، انیمیشن آخرین داستان تقلیدی از انیمه های ژاپنی است. پاسخ شما چیست؟

خب مگر انیمیشن‌های دیگر ما تقلیدی نیستند؟! ۹۰ درصد تمام کارهایی که در حوزه انیمیشن سینمایی، سریالی، کوتاه و… در کشور ساخته شده از ابتدا تا انتها معادل خارجی دارند. اشکالی هم ندارد چون ما در ایران صنعت انیمیشن نداریم که مکتب و مؤلفه خودمان را داشته باشیم. استفاده از مکتب انیمه در آخرین داستان کاملا تعمدی بوده و من می‌خواستم که اینگونه باشد.

این کار خیلی دقیق و حرفه‌ای انجام شده و بر خیلی از انیمه های ژاپنی برتری دارد و با خیلی‌ها برابری می‌کند.

انیمیشن کاملا ایرانی وجود ندارد. ما اول باید بتوانیم انیمیشن تولید کنیم سپس انیمیشن‌های خودمان را با مؤلفه‌های خودمان بسازیم. ژاپنی ها هم برای اولین بار انیمیشن‌های خود را شبیه انیمیشن‌های آمریکایی می‌ساختند. این مسیری است که همه باید طی کنند.

انتقاداتی مبنی بر وجود تناقض در داستانهای شاهنامه و نحوه پوشش زن‌ها در آخرین داستان مطرح است. آن را چگونه پاسخ می‌دهید؟

ما چند برهه تاریخی در شاهنامه داریم که از دوره پیشدادیان، کیانیان و … شروع می‌شود و تقریبا به ساسانی‌ها می‌رسد. داستان ما مربوط به جمشید و ضحاک از دوره پیشدادیان (مربوط به قبل از ظهور اسلام) است. تصمیم گرفتیم چند برهه تاریخی را در نظر بگیریم و تحقیقاتمان را براساس آن‌ها انجام داده و آنچه که بوده را استفاده کنیم.

به فرض مثال دوره هخامنشی را انتخاب و بررسی کردیم. نوع پوشش شاهزاده‌های هخامنشی کاملا با حجاب تطابق دارد و شخصیت شهرزاد ما که به عنوان دختر جمشید و یک شاهزاده است هیچ وقت بدون روسری یا روبنده دیده نمی‌شود؛ حتی در سکانسی که شهرزاد نزد ضحاک می‌رود هم حریری جلوی صورتش را پوشانده است.

این مطلبی نیست که ما از خودمان درآورده باشیم و واقعیت تاریخی سرزمین ماست که شاهزاده‌ها و زنان با رده بسیار بالا پوشش داشته‌اند. این انتقاد شاید برای شخصیتی هست که در کوه بوده و رده بالایی نداشته است. ما سعی کردیم از واقعیت‌های تاریخی و اساطیری استفاده کنیم تا قابل باور باشد. قشنگ‌تر این است که بگوییم در تاریخ به تکامل رسیده‌ایم تا اینکه چیزی که وجود نداشته را نشان دهیم. آنچه به تصویر کشیده شده است بر مبنای مطالعات است.

شما با تمام مشکلاتی که در این عرصه هست موفق عمل کردید. چه پیشنهادی برای فعالان این عرصه دارید؟

در این مسیر مشکلات و موانعی هست ولی اگر واقعا به کاری که انجام می‌دهند ایمان دارند هرگز ناامید نشوند. دلیل موفقیت من حمایت‌های برادرانم و پشتوانه تیمی بود که به راهی که من طی می‌کردم ایمان داشتند. با این وجود فراز و نشیب‌های وحشتناکی را پشت سر گذاشتم.

انرژی و ایمان عجیب و غریبی در وجودم بود که نمی‌دانم از کجا نشأت می‌گرفت. نیروی جوانی هم چاشنی کار شده بود. این موفقیت‌ها بدون بها نبود. اگر کسی بخواهد پا به این عرصه بگذارد خودش را برای تلخی‌های عجیب و غریب آماده کند. تلخی‌هایی که گاهی آنقدر تلخ هستند که حتی جایزه اسکار هم شیرینش نمی‌کند.

توصیه می‌کنم روی پروژه‌ای کار کنید که به آن ایمان داشته باشید تا از همان پروژه انرژی گرفته و جلوی همه مشکلات بایستید.

گفتگو از منصوره عبایی