پایگاه خبری ربیع

دلی دارم به حد قله ی قاف

که باشد پر زلطف و پر ز الطاف

بمردست از فراق روی دلبر

دلی من دارمی چونان می صاف

جهان را لعنتم دامن بگیرد

که یارم این چنین از من بگیرد

بخوانم بر سر آن لاله ی مست

نفیرم کوی و هر برزن بگیرد

وجودت را زروی گل ببینم

نشانت را ز ماه شب بگیرم

خداوندا بگویم با تو از دوست

که بر شاهی مقابل من نشینم

خدایا پادشاه عالم استی

خوشا دردی که بر آن مرهم استی

خوشا آنان که جز رویت نبینند

که آنان در صفا و بی غم استی

الهی دشمنان در پیش پایت

تمام کهکشان محو جمالت

صفایت را ببینم ای مه من

دل و جانم بیفتد پیش پایت