به گزارش پایگاه خبری ربیع، انتخابات رئیس فدراسیون فوتبال یکی از مهمترین مسائل فوتبال هر کشوری است. فوتبال ما بعد کنار رفتن مهدی تاج به دلیل بیماری در وضعیت بغرنجی به سر میبرد از یک سود رقبای ایران از ضعف آشکار فدراسیون نهایت بهره را بردند و تیمهای ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان آسیا را از میزبانی در در کشور محروم کردند و از سوی دیگر تیم ملی به دست دراگان اسکوچیچی افتاده است که سابقه قابل دفاعی در فوتبال جهان و یا حتی ایران ندارد به این مشکلات این را هم اضافه کنید که تیم ایران حتی با یک باخت در بازیهای پیش رو میتواند جام جهانی ۲۰۲۲ را از دست بدهد.
حالا در این وضعیت دو شخصیت مهم و تأثیر گذار فوتبال ایران یعنی محمد دادکان و علی دایی صحبت از دخالتهای آشکار و نهان وزارت ورزش در فوتبال میکنند. دخالتیهایی که از دلایل مهم ناکامی فوتبال ایران در یک سال اخیر است.
صحبتهای دادکان و دایی از آن جهت مهم است که دادکان یکی از موفقترین و شاید هم یکی از معدود رواسای فدراسیون فوتبال ایران لوده که سابقه فوتبالی بلند بالایی داشته است و علی دایی هم به عنوان شناسنامه فوتبال ایران و یکی از مفاخر فوتبال آسیا دیگر نیازی به تأیید و یا تعریف و تمجید ندارد.
محمد دادگان بعد از جام جهانی ۲۰۰۶ در پی اختلاف نظر با محمد علیآبادی، رئیس وقت سازمان تربیتبدنی به نوعی از کار برکنار شد. او از آن زمان تا به حال به منتقد سفت و سخت دخالتهای دولتی در فوتبال ایران تبدیل شده و بسیاری از اتفاقات این حوزه را به ارادههای فرامتنی ارجاع میدهد. بعد از استعفای مهدی تاج قرار است انتخابات زودهنگام فدراسیون فوتبال برای تعیین رئیس بعدی اسفند برگزار شود. شایعه شده بود محمد دادگان قصد دارد با نامنویسی در این انتخابات به صحنه فوتبال ایران برگردد اما خود او داستان را تکذیب کرده و سلامت انتخابات را زیر سؤال برده است. دادگان چند روز پیش مدعی شده بود انتخابات اسفند به نفع یک نفر خاص مهندسی شده است اما در گفتوگوی تازهتری از آن فرد نام هم برده؛ محمدحسین قریب! گویا دادگان مدعی است قریب گزینه نزدیک به دولت است و از اعضای رأیدهنده خواسته شده به او رأی بدهند. دادگان در بخشی از مصاحبه رادیوییاش در این مورد میگوید: «انتخابات فول مهندسی شده است. الان میخواهید به شما بگویم رئیس فدراسیون فوتبال ایران چه کسی است؟ آقای قریب رئیس فدراسیون است. به زور میخواهند از هیاتهای فوتبال و باشگاهها برای قریب رأی بگیرند اما خود او میگوید من برای فوتبال نیستم؛ سه ماه مدیرعامل بودم و رها کردم و رفتم.»
از سوی دیگر اما انتخاب غیر منتظره دراگان اسکوچیچ برای هدایت تیم ملی فوتبال کشور هم با انتقادات بسیار زیادی همراه شده است. اسکوچیچ در حالی برگزیده شد که گفته میشد سرمربی تیم ملی صد درصد داخلی و یک نفر از بین علی دایی و امیر قلعهنویی خواهد بود. دیروز اما علیدایی سکوت چند وقت اخیرش را شکست و با انتقاد شدید از انتخاب اسکوچیچ، مدعی شد وزارت ورزش صلاحیت او را برای حضور روی نیمکت تیم ملی رد کرده است! دایی در بخشی از مصاحبه بلندش میگوید: «وقتی صلاحیت فردی مثل من را حراست رد میکند و نمیخواهند من در تیم ملی باشم، دیگر نمیدانم چه بگویم. البته دلایل این رد صلاحیت را خودم میدانم. چند نفر از اعضای هیاترییسه فدراسیون فوتبال با من صحبت کرده بودند اما توافقی نکردیم. البته مخالف اصلی حضور من در تیم ملی، وزارت ورزش بود. نهادهایی که باید صلاحیت من را تأیید کنند، نهادهای اطلاعاتی رسمی کشور هستند که از فدراسیون فوتبال میخواهم از این نهادها صلاحیت من را بگیرند. این مسائل دخیل نیست؛ بلکه مسائل پشت پرده وجود دارد.»
ادعای دایی و اتهامزنی صریح او به وزارت ورزش در حالی اتفاق میافتد که شخص وزیر بعد از انتخاب اسکوچیچ گفته بود این مساله صد درصد در حوزه اختیارات فدراسیون فوتبال است و آنها به ابتکار خودشان مربی کروات را روی نیمکت تیم ملی نشاندهاند!
اما چرا ادعاهای بزرگ مربوط به دخالتهای بیرونی در فوتبال ایران تا این حد باورپذیر است؟ دلیل این مهم را باید نفوذ پولهای دولتی در فوتبال دانست. اکثر تیمهای باشگاهی ایران تیمهای دولتی هستند و با بودجه مستقیم و یا غیر مستقیم دولت اداره میشوند به همین دلیل هم دولتیها به خود اجازه میدهند از فوتبال به نفع خودشان در مواقع لزوم بهره برداری کنند.
این بهره برداریها البته بدون عواقب نیست زیرا فیفا و کنفدراسیون فوتبال آسیا نسبت به یک دهه پیش تغییراتی اساسی کردهاند و به شدت با دخالت دولتها در فوتبال برخورد میکنند. به جز این مدیریت و دخالت غیر فوتبالیها در فوتبال هیچگاه نتایج خوبی نداشته و به عنوان مثال در همین موارد اخیر فوتبال ایران نه تنها بر اثر سو مدیریت میزبانی بازیهای باشگاهی در آسیا را از دست داده بلکه ممکن است ما میزبانی تیم ملی را نیز از دست بدهیم که در آن صورت صعود به مرحله بعدی انتخابی جام جهانی به مراتب سختتر از شرایط فعلی هم خواهد شد. همچنین به دلایل همین مدریت های ضعیف فوتبال ایران باید خسارتهای چند میلیون دلاری را به افرادی مانند ویلموتس پرداخت کند آنهم در شرایطی که کشور به دلیل تحریمهای ظالمانه غرب با معضلات فراوانی روبرو است.
در انتها باید گفت که دخالت دولت در فوتبال چه با اهداف میهن پرستانه و چه اهداف سیاسی و یا حتی مالی هیچگاه به نفع فوتبال نبوده است.