به گزارش پایگاه خبری ربیع، دیشب و پریشب «پارک آب و آتش» فضایی متفاوت داشت. چندهزار شنونده آمده بودند حال‌شان خوب شود، تا در این روزها که فشار اقتصادی و مشکلات معیشتی کمر بسیاری را شکسته است؛ با شنیدن موسیقی اصیل و فاخر آرامش بگیرند و استاد محمد معتمدی الحق و الانصاف چه حال خوبی را برایشان رقم زد.

محمد معتمدی سالی چند ده‌بار در کشورهای مختلف جهان، کنسرت موسیقی اصیل و فاخر ایرانی برگزار می‌کند و تا چندوقت پیش در دنیا بیش از ایران شهره بود؛ پیش از آنکه به دورهمی بیاید و با مهران مدیری هم‌کلام شود و از موسیقی کلاسیک ایرانی بگوید و لابه‌لای گپ‌و‌گفت صمیمانه‌اش، چندواحد درس موسیقی سنتی بدهد و همه را انگشت به دهان کند که چرا ما این گنج را تا امروز ندیده بودیم!؟ محمد معتمدی اما بیش از همه به‌خاطر سربه زیری و نجابتش شناخته نشده است، او در کلاس درس فرهنگ و هنر اصیل ایرانی یاد گرفته است که هر چقدر بزرگ شوی باید سربه زیر‌تر باشی! او با این «بند»های دوزاری که باید بگردی در بین ترانه‌هایشان که فهم و وزن و آگاهی را بیابی که صدی یکی‌شان هم از این مهم بی‌بهره‌اند، خیلی متفاوت است. او تراز است، معتمدی اهل شوآف و شعار نیست؛ صفحه اینستاگرامش را اگر دنبال کنی عموما مثل سلبریتی‌ها بی‌خود و بی‌جهت حرف نمی‌زند؛ درگیر رفتارهای پوپولیستی و عوام‌فریب نیست؛ اما کاری که به‌نظرش درست بیاید، انجام می‌دهد و حالا اما او که متوجه شده مشکلات اقتصادی بر مردم فشار می‌آورد و استفاده از هنرش برای مردم هزینه‌بردار است دست به‌کار شده تا مردم به صورت رایگان از هنرش استفاده کنند؛ البته بدون هیچ‌گونه شوآف و کار تبلیغی!

دیشب و پریشب چندهزار نفری که مخاطب محمد معتمدی و گروه ارکستر او به رهبری استاد علی‌اکبر قربانی بودند از این جهت لذت بردند که پای این «کنسرت خیابانی» به‌جای حرف‌های هجو و حشو و بی‏مایه از مدح امیرالمومنین تا داستان عشق را شنیدند. آنهایی که روزگاری با صدای محمدرضا شجریان شور می‌گرفتند و با ایرج بسطامی محزون می‌شدند و با شهرام ناظری پرواز می‌کردند؛ حالا یک صدای پر‌بسامد و گیرای دیگر یافته‌اند که از فرهنگ غنی و اصیل ایرانی برخاسته و اینهایی که در دهه ۷۰ و ۸۰ متولد شده‌اند و درگیر همین «بند»های بی‌مایه هستند، تازه فهمیده‌اند که «هنر فاخر» چیست. معتمدی همان کسی بود که پس از سال‌ها نشنیدن «ای ایران،‌ای سرای امید» به کمک استاد مرحوم محمدرضا لطفی دوباره این نوا را زنده کرد. او برای نسل ما نمادی است از زنده بودن موسیقی فاخر و اصیل که می‌تواند از طریق آلات موسیقی ذهن و روح شنونده را نوازش دهد و او را اتفاقا به فرهنگ اصیل دینی و بومی نزدیک کند؛ موسیقی‌ای از جنس فهم، شعور و آگاهی!

هنرمندی که خاضع و خاکی است و هنردوست را تکریم می‌کند و همان‌جا پشت میکروفن از حاضران هم عذرخواهی می‌کند که این تجربه جدیدی بوده و نقص و کوتاهی آن را به گردن می‌گیرد.

بحث کنسرت‌های خیابانی را اول‌بار همایون شجریان باتوجه به وضعیت اقتصادی مطرح کرد. همایون شجریان با اشاره به دلیل درخواست خود برای برگزاری کنسرت خیابانی گفت: «سه سال پیش برای کسانی که تابه‌حال امکان دیدن کنسرت نداشته‌اند و اغلب در نقاط کم‌امکانات شهر‌ها زندگی می‌کنند درخواست اجرای کنسرت خیابانی دادم که به دلایلی برگزاری آن میسر نشد و دغدغه برگزاری این کنسرت تا به امروز با من ماند. امروز به دلایل دیگری که می‌دانید این دغدغه مطرح شد؛ البته به‌هرحال صورت‌مساله؛ یعنی مشکلات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی سر جای خودش است. این مسائل تا حل نشود نارضایتی جامعه پابرجاست. اما یک رویداد هنری می‌تواند به همدلی و انرژی‌مان کمک کند.» با همه این بحث‌ها و آمادگی وزارت ارشاد و شهرداری تهران برای برگزاری این کنسرت اما هنوز همایون شجریان موفق به برگزاری کنسرت خیابانی نشده است و این درحالی است که محمد معتمدی بدون حاشیه دیشب و پریشب مخاطبان چندهزار نفری را با خود همراه کرد. برای فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی و برای جریانی که دغدغه این فرهنگ را دارد، مهم است و باید تلاش کند تا در برابر هجمه این «بند»های بی‌مایه‌ای که سالی چندتای آنها مثل قارچ رشد می‌کنند و دقیقا مثل قارچ زود پلاسیده می‌شوند؛ «معتمدی»ها را تکثیر کند. اهمیت محمد معتمدی و امثال او را باید در این ببینیم که ضمن درگیری با فرهنگ و هنر به اصالت آن نیز توجه دارند و حاضرند برای آنکه هنر فاخر و اصیل حفظ شود؛ تلاش کنند و الحق و الانصاف نمایندگان خوبی هستند برای آنکه سینه سپر کنیم که هنر ما همچون محمد معتمدی را نیز در خود دارد!