به گزارش پایگاه خبری ربیع، این روزها سؤال بسیاری از ما و خصوصاً زوجهای جوان این است که چند فرزند داشته باشیم؟
اینسوالیست که شاید ما هم از خودمان بپرسیم؟ آیا فرزنددار شویم؟ آیا یک فرزندکافیست؟ آیا میتوانیم از پس چند فرزند بربیاییم؟
می دانیمکه فرزندآوری در سراسر تاریخ از کارکردهای مهم خانواده بوده است. ترغیب خانوادهها به داشتن یک فرزند سبب شده تا والدین با شعار دو فرزند کافی است در عمل به یک فرزند اکتفا کنند. تک فرزندی گرچه پدیده جدیدی نیست اما در جامعه ما در هیچ زمانی مانند امروز فراگیر نبوده است. در میان آموزههای اسلامی نه تنها به تک فرزندی توصیه نشده بلکه با آن مخالفت و با رعایت شرایطی دعوت به ازیاد نسل شده است بگونه ای که در قرآن کریم تکثیر نسل به عنوان یکی از مهمترین اهداف ازدواج معرفی شده است. اکثر زوجهایی که ازدواج کردهاند یا تصمیم به ازدواج دارند، برای داشتن فرزند برنامهریزی میکنند. چندین سال قبل داشتن خانوادهای بزرگ رایج بود و این یک فایده محسوب میشد. اما با گذشت زمان و با بالا رفتن هزینههای زندگی و توقع خانوادهها، از دیدگاه عدهای داشتن خانوادهای بزرگ شاید دیگر عملی نبود. در واقع اکنون بیشتر خانوادهها تنها به داشتن یک فرزند قانعاند و بعضی از آنها حتی فرزندی نمیخواهند. پرداختن به اثرات مخرب اجتماعی و حتی گاه روانشناسی تک فرزندی برای فرزند و والدین نکته مهمی استکه پرداختن به آن از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به بستر فرهنگی اجتماعی جامعه ایران که فرزندآوری اهمیت زیادی دارد و درصد بسیار پایینی از زنان تمایل به بیفرزندی دارند، افزایش بیفرزندی در گروههای سنی جوانتر، بیشتر ناشی از تأخیر در فرزندآوری بوده و ممکن است بسیاری از زنان بدون فرزند، بخواهند در آینده فرزندآوری را تجربه کنند. موضوعی که اهمیت دارد این است که بیولوژی همیشه تابع قصد و نیت و کنترل انسانی نیست و همه زوجینی که قصد تشکیل خانواده و باروری دارند، موفق نیستند. برخی از کسانی که تصمیم برای تأخیر فرزندآوری یا بیفرزندی موقت دارند، در نهایت بیفرزندی دائم و یا فرزندی ناخواسته را تجربه میکنند؛ بنابراین افزایش بیفرزندی در گروههای سنی ۳۹-۳۰ ساله ممکن است در آینده افزایش یابد.
کارشناسان از دودیدگاه پدیده «تک فرزندی» را بررسی کردند. اول آن که تک فرزند بودن چه تاثیرات سوئی میتواند در شخصیت کودک داشته باشد حال آن که برخی والدین به اشتباه تصور میکنند، در صورت داشتن تنها یک فرزند میتوانند آینده بهتری را برای او ترسیم کنند.
اما مسئله دومیکه درمورد تک فرزندی نگران کنندهاست، به هم خوردن ساختار جمعیتی کشور در سالهای آینده است. حرکت منحنی جمعیتی ایران به سوی سالمندی و میانسالی و کمبود نیروی انسانی در دهههای پیش رواستکه البته تشویق خانوادهها به فرزندآوری به عنوان یک اصل مهم باید در رأس سیاستهای دولت قرار گیرد، ضمن آن که بدون تأمین زیرساختهای ضروری، افزایش جمعیت حرکتی آسیب زا خواهد بود.
سبکزندگیامروزه باعث شده تا زوجها به داشتن تنها یک فرزند در زندگی خود بسنده کنند. این در حالی است که والدین تک فرزند همواره احساس گناه میکنند چون بر این باورند که تنها فرزند آنها در طول زندگی خود احساس تنهایی خواهد کرد.
مشکلات اقتصادی، عدم امنیت شغلی والدین، مخصوصاً زنان شاغل در بخشهای خصوصی که به بهانه باردار شدن کارشون رو از دست میدهند و بعد از مرخصی زایمان هم امیدی به بازگشت به محل کارشون ندارند هزینههای زیاد درمان، بهداشت، آموزش فرزندان در کشور به این مسئله دامنزده است.
شاغل بودن مادر مانع از فرزندآوری بیشتر میشود، در صورتی که والدین باید بدانند تنها نیاز فرزندشان تأمین پوشاک و موادغذایی نیست و اگر شخصیت کودک به درستی شکل نگیرد، به طور قطع در سنین بزرگسالی نیز فرد موفقی برای خانواده و جامعه خود نخواهد بود.
درکلپدیده تکفرزندی متأثر از عوامل ترکیبی است. ما اگر بخواهیم پررنگترین عوامل آن را در جامعه خودمان بررسی کنیم باید بالارفتن سن ازدواج، بالارفتن سطح تحصیلات افراد و اشتغال زنان را نام ببریم.
در واقعتنهایی برای یک کودک هم خوب است و هم بد. خوب از این جهت که والدین مجبور نیستند محبت و توجه خود را میان فرزندانشان تقسیم کنند و بد به این دلیل که کودک در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل میشود و ممکن است حسود شود. اما برخی دیگر از این کودکان از آنجایی که کسی را ندارند تا با او رقابت یا بازی و دعوا کنند و یا دوست و همدمی در منزل ندارند بنابراین برخی از احساسات را تجربه نمیکنند و فرصتی برای کنترل و مدیریت احساساتشان نخواهند داشت.
حال شما با شعار”فرزند کمتر، زندگی بهتر” موافقید؟
درادامه به مزایا و معایب تک فرزندی میپردازیم.
تکفرزندی و تأثیر آن بر خانواده و فرزند
امروزه بیشتر افراد بعد از اتمام تحصیلات تکمیلی و در واپسین سالهای جوانی ازدواج میکنند و پس از سپری کردن دوران عقد و بعد از تولد اولین فرزند بنا به دلایلی از جمله وجود مشکلات اقتصادی، نداشتن وقت برای تربیت فرزند و غیره به داشتن یک فرزند قناعت میکنند.
متاسفانهتک فرزندی چندسالیست که رواج بسیار یافته و شاید بتوان عمدهترین عوامل آن را ازدواج دیر هنگام، تولد دیرهنگام فرزند اول، شرایط اقتصادی حاکم بر خانوادهها، شاغل بودن والدین، تفکر خانوادهها و کوچک شدن محیط دانست.
اما تک فرزندی مزایا و معایبی به همراه دارد. کودکانی که تک فرزند هستند دچار اختلال خاصی نمیشوند اما به دلیل اینکه این کودکان امکان رشد را در کنار سایر فرزندان ندارند نحوه تعامل و ارتباط برقرار کردن آنها در محیط خانواده فراهم نمیشود ولی هنگامی که با دیگر فرزندان رشد کند بستر اجتماعی شدن برایشان افزایش مییابد البته شرایط اجتماعی شدن به شرطی است که بین فرزندان اختلاف سنی زیادی وجود نداشته باشد تا تعامل و ارتباط لازم میانشان برقرار شود. درکل مطالعات خاصی ثابت نکرده که تک فرزندان توان کمتری برای حل مسائل و برخورد با مشکلاتشان را در آینده دارند اما در عین حال، فرزندانی که در کنار یکدیگر بزرگ میشوند توانمندی آنها تقویت شده و بستر بیشتری برای برخورداری از حمایت خواهر یا برادر خواهند داشت.
یکی از مشکلات رایج در زمینه تک فرزندی، حمایت بیش از حد والدین از فرزندشان است که تمام توان خود را برای حمایت از فرزند معطوف میکنند که این توجه بالا به کودکان آسیب میزند. این کودکان ممکن است احساس ضعف کنند و توانمندیهایشان آن طور که باید رشد نکند. ازجمله آسیبهای دیگر تک فرزندی، فرزند سالاری ست. در خانوادههای تک فرزندی، بیش از حد به خواستهها و مطالبات فرزند توجه شده و اغلب افراط و زیاده روی والدین در برآوردن خواستههای تنها فرزندشان مشاهده میشود. هر چند این خواستهها غیر منطقی، بلند پروازانه و فراتر از توان و بنیه مالی خانواده و یا حتی بیرون از مرزها و حدود قانونی و شرعی باشد. در خانوادههای تک فرزند میزان وابستگی دارای افراط و تفریط است. به این معنا که گاهی اوقات فرزند به سبب اشتغال والدین مورد بی مهری و بی توجهی قرار میگیرد و گاهی نیز در کانون توجه بیش از حد والدین هست. تعدد فرزندان میتواند سبب ایجاد هماهنگی لازم و شکل گیری وابستگی متعادل باشد. سیاست تک فرزندی میتواند تبعات مخرب عاطفی داشته و نسل بر آمده از این خانوادهها به سمت انزوا و تنهایی سوق داده میشوند. کم شدن ارتباطات کلامی، در خانوادههای کم جمعیت، سبب حاکمیت رسانههای تصویری میگردد، این امر تغیر الگوی ارتباطی در خانواده را به همراه دارد. کودک یا نوجوانی که از تنهایی رنج میبرد به دنبال جایگزینی برای اوقات فراغت خود است در نتیجه به تلوزیون، جاذبههای گرافیکی و هیجانهای کاذب در بازیهای رایانهای و دنیای مجازی رو میآورد. تک فرزندان در کل به تنهایی بزرگ میشوند، کسی را ندارند تا کنارشان باشد، فشار زیادی را از سوی خانواده برای بهتر بودن در کارها، مدرسه و دیگر فعالیتها تحمل میکنند، خانواده بیش از حد مراقب او هستند، ممکن است از دخالت پدر و مادر در کارشان خسته شوند، سختتر دوست پیدا میکنند، تحت فشار بیشتری برای فرزنددار شدن و انتقال نام خانوادگی، هستند، بهتنهایی مسئول مراقبت از پدر و مادرخود هنگام پیری هستند و هیچوقت داشتن برادرزاده و خواهرزاده را تجربه نمیکنند.
ممکناستتک فرزندی موجب حساسیت و گاهی افسردگی کودک شود
آنها ممکن است ناراحتیهای خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند. ممکن است تبحر لازم را نداشته باشند تا بتوانند دعواهای خود را با دیگران به گونهای مدیریت کنند که در نهایت هر دو طرف راضی شوند. اگرچه کودکان تک فرزند اجتماعیتر از دیگر کودکان به نظر میرسند و اعتمادبه نفس بیشتری در برقراری ارتباط با بزرگسالان دارند، اما به دلیل احساسات ناپخته خود ممکن است از هم بازیهای خود خجالت بکشند و ترجیح دهند با کودکان بزرگتر از خود دوست شوند.
درنهایت تکفرزندی را نه میتوان کاملاً منفی و آسیبزننده دانست و نه بهعنوان یک برگ برنده از آن یاد کرد، حال انتخاب با شماست!
انتهای پیام/