به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی ربیع»؛در دنیایی که ارتباطات لحظهای جای گفتوگوهای عمیق را گرفته، دو شبکهی تلگرام و اینستاگرام بیش از هر پدیدهای در شکلدادن به ذهن و رفتار نسل جدید ایرانی نقش داشتهاند. اما آیا این حضور گسترده، برای ملت ایران نعمت بوده است یا نقشه؟ پاسخ واقعبینانه این است که این دو شبکه، با وجود برخی کاربردهای مفید، در مجموع به زیان امنیت فرهنگی، روانی و اقتصادی کشور تمام شدهاند.
تلگرام و اینستاگرام در ظاهر، رسانههای آزاد و مردمیاند؛ اما در باطن، شبکههای مهندسی دادهاند که رفتار ملتها را تحلیل و جهتدهی میکنند. هر پیام، هر تصویر و هر لایک، دادهای است برای سامانههای اطلاعاتی غرب که از دل آن، نقشهی اجتماعی یک ملت استخراج میشود. در واقع، وقتی کاربر ایرانی روزانه ساعتها در این فضاها میچرخد، بیآنکه بداند بخشی از یک پروژه عظیم دادهکاوی و مهندسی فرهنگی است.
مالکیت این دو شبکه، در اختیار مراکزی است که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم با نهادهای اطلاعاتی و شرکتهای چندملیتی مرتبطاند. بنابراین، تلگرام و اینستاگرام نه رسانه، بلکه آزمایشگاه رفتاری ملتها هستند؛ جایی که عادتها و واکنشهای مردم ثبت و بازتولید میشود تا از همان مسیر، کنترل نرم بر ذهن و ذائقهی آنان اعمال گردد.
تخریب فرهنگ و تضعیف خانواده
الگوریتم اینستاگرام بهگونهای طراحی شده که کاربر را در معرض محتوای تحریککننده، تجملگرا و سطحی قرار دهد. این شبکه با القای زیبایی مصنوعی و مصرفزدگی، آرامش و رضایت از زندگی را از خانواده ایرانی میگیرد. مقایسهی بیمارگونه، نمایش زندگیهای ساختگی، و گسترش فمینیسم افراطی یا بدنمحوری، ستون خانواده را متزلزل کرده است.در کنار آن، تلگرام با هزاران کانال ناشناس، بستری برای ترویج بدبینی به ارزشها، دین و حاکمیت فراهم آورده است. موجهای هماهنگ شایعهسازی، تمسخر ایمان و تضعیف اعتماد عمومی، محصول برنامهریزی دقیق اتاقهای فکر بیرونی است. نتیجه، جامعهای است پر از اضطراب، بیاعتمادی و خستگی روحی؛ جامعهای که بیشتر میبیند تا میاندیشد.
اقتصاد مجازی یا وابستگی دیجیتال؟
در نگاه اول، بسیاری از جوانان ایرانی با کسبوکارهای کوچک در اینستاگرام و تلگرام، احساس استقلال اقتصادی دارند. اما واقعیت تلخ این است که آنها بر زمینی کار میکنند که مالک آن دشمن است. هر تغییر سیاست یا فیلتر ناگهانی، هزاران شغل را از بین میبرد، چون هیچکدام از این فعالیتها بر بستر ملی و بومی شکل نگرفتهاند.از سوی دیگر، تبلیغات ناسالم، قمار، فروش داروهای غیرمجاز و معاملات رمزارزی بیهویت، امنیت مالی مردم را بهشدت تهدید میکند. صدها پروندهی کلاهبرداری و فریب در این فضاها نشان میدهد که این پلتفرمها، علاوه بر ضربه فرهنگی، خسارت اقتصادی گستردهای نیز به ملت وارد کردهاند.
دو شبکه، با بهرهگیری از الگوریتم دوپامین کاربر را معتاد به اسکرول کردن میکنند. جوان ایرانی که روزی چهار ساعت در فضای اینستاگرام غرق است، دیگر مجالی برای مطالعه، تولید، تفکر و گفتوگوی واقعی ندارد. ذهن او به مصرف سریع و قضاوت سطحی خو میگیرد.در نهایت، نسلی تربیت میشود که پر از آگاهیهای پراکنده است اما خالی از درک و عمل. این همان چیزی است که اتاقهای فکر غربی آن را استعمار ذهنی مینامند، ملتی خسته، سرگرم و بیاثر.
هدف نهایی دشمن تضعیف ایمان و انسجام ملی است.در پروژههای رسانهای غرب علیه ایران، تمرکز اصلی بر چهار محور است: ایمان، خانواده، امید و رهبری.تلگرام و اینستاگرام، هر یک در این چهار محور نقش تخریبی ایفا کردهاند؛ از انتشار گستردهی شبهات دینی گرفته تا عادیسازی بیحجابی، تمسخر روحانیت، و بزرگنمایی مشکلات اقتصادی بدون ارائهی راهحل.
جنگ امروز، جنگ تفنگ نیست؛ جنگ روایتهاست. و دشمن میداند که اگر بتواند ذهن ایرانی را بیپناه و بیمرجع کند، دیگر نیازی به حمله نظامی ندارد.
راه نجات، آگاهی و استقلال رسانهای
راهحل، نه در انزواست و نه در تسلیم. ایران باید مسیر استقلال رسانهای و سواد دیجیتال ملی را انتخاب کند.
۱. پلتفرمهای داخلی قدرتمند و امن باید جایگزین شبکههای وابسته شوند.
۲. خانواده و مدرسه باید پایگاه آموزش سواد رسانهای باشند تا نوجوان بداند هر محتوایی هدفی دارد.
۳. رسانههای رسمی و مردمی باید زبان تازه و جذاب پیدا کنند تا بتوانند با محتوای غربی رقابت کنند، نه با آن همصدا شوند.
۴. و مهمتر از همه، مردم باید بدانند که آزادی واقعی در استقلال فرهنگی است، نه در وابستگی به شبکههایی که طراح و صاحبشان دشمن ملتاند.تلگرام و اینستاگرام، به ظاهر دروازهی ارتباط جهانیاند، اما در عمل، کانالهایی برای نفوذ فرهنگی و شکستن آرامش ملتها هستند.در عصر جدید، سلطه نه از راه توپ و تانک، بلکه از مسیر گوشی و الگوریتم اعمال میشود.نجات نسل آینده ایران، در بازگشت به رسانهی ملی، اعتماد به تولید محتوای بومی، و تقویت هویت ایرانی اسلامی است.آنگاه این دو شبکه، بهجای تهدید، به فرصتی برای اقتدار فرهنگی تبدیل خواهند شد؛ اما نه تا زمانی که مغز و روح ما در اختیار سرورهای بیگانه باشد. حالا با این وصف چرا عده ای بر طبل رواج این دو پلتفرم می کوبند و خواستار فعالیت بدون شرط در ایران هستند؟
مظفر حاجیان