به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از فارس، با توجه به آنچه در مطلب قبل گفته شده که اگر انسانی انتخاب‌هایش سطحی و زودگذر باشد، کودک است . جوان باید انتخاب‌هایش بزرگ باشد و روح او این قابلیت را دارد که از دیوارهای مادی فراتر رود، این مساله مطرح می‌شود که آیا اگر جوانی انتخاب‌هایش محدود به مادیتی باشد که زودگذر و هر لحظه متغیر است، آیا به انتخابی بزرگ دست زده است؟ در توضیح به این سوال نمی‌گوییم که هیچ هدف دنیایی نباید در میان باشد، بلکه اگر دنیا را یک ابزار در نظر بگیریم، آیا اصل قرار دادن خود ابزار امری عقلانی است؟ قطعا نمی‌توان بدون ابزار کار بزرگ انجام داد، موفقیت در اهدافی مانند قبولی در کنکور دانشگاه، به دست آوردن کسب و کار، هیچ کدام در جای خود بد نیست، ولی اگر این امور به عنوان «انتخاب بزرگ» انسان قلمداد شود، انتخابش در اندازه روح بزرگش نخواهد بود؛ پس از مدتی از این انتخاب و اکتساب دلسرد می‌شود و چون انتخابش متناسب با روح بلند جوانی‌اش نبوده، جوانی شکست خوده و مأیوس خواهد بود که خیلی زود این شکست و یأس در زندگی‌اش نمایان می‌شود.

اگر انتخاب بزرگ موفقیت در کنکور باشد، به دانشگاه خواهد رفت، تعدادی واحدهای درسی را در چند ترم باید بگذراند، سپس شغلی پیدا کرده و ازدواج کند و بچه‌دار شود و بعدش فرزندانش بزرگ شوند، آنها را به مدرسه ببرد و بعد به دانشگاه بفرستد، پسرها را زن دهد و دخترها را شوهر دهد؛ بعد هم بمیرد… آیا در این مسیر از ابتدا تا انتها یک انتخاب بزرگ دیده شد؟

پس می‌شود جوانی در طول زندگی‌اش جوانی نکرده باشد. یعنی یک انتخاب بزرگ نداشته است. اگر از یک جوان شکست خورده بپرسید چه آرزویی داری؟ می‌گوید «در جایی که کار می‌کند،‌حقوق بیشتری به دست بیاورد.» نهایت آمال و آرزویش همین است. اگر از یک جوانی هم که از لحاظ مادی بسیار «پولدار» به حساب می‌آید همین سوال را بپرسی، شبیه به همان پاسخ را به شما می‌گوید. این در حالی است که این یک انتخاب انفعالی است در محدوده نیازهای مادی زودگذر زندگی. این جوان با چنین انتخاب و آرزویی روحیه خود را کشته و خودش قاتل خودش است، چرا که وقتی به آروزیش رسید هیچ چیز برایش عوض نمی‌شود، همان روحیه و همان یأس و سرخوردگی را با خود دارد. این یأس در پیری هم دست از سرش بر نمی‌دارد.

اما اگر شخصی در ایام جوانی انتخابی جوانانه، بزرگ و فرای دیوار مادیت داشته باشد، در پیری هم جوان خواهد ماند. شاید بهترین مثال امام خمینی (ره) باشد. وقتی خبرنگار چک اسلواکی با امام خمینی (ره) در نوفل لوشاتو مصاحبه کرده بود، پس از مصاحبه اقرار می‌کند: «روحیه این انسان، مثل یک جوان ۲۴ ساله است.» یعنی روحیه‌ای پر از حرارت و امید. این روحیه به دلیل اقدامات و انتخاب‌هایی است که در جوانی انجام داده است. حال فکر کنید امام خمینی در جوانی‌اش به جای انتخاب بزرگ، نهایتا طرفدار یک بازیکن فوتبال می‌شد و دلش خوش به این بود که بتواند از او یک امضا بگیرد، آیا چنین شخصیتی بزرگی می‌شد؟ بزرگ شدن، یک فرایند است. فرایندی که گام به گام است. اگر جوانی همه آمالش سلفی گرفتن با یک بازیگر است، به جایی نمی‌رسد.

انتهای پیام/