به گزارش «پایگاه خبری تحلیلی ربیع»؛ترورهای اخیر فرماندهان حزبالله لبنان، تنها یک سلسله عملیات نظامی محدود نیست، بلکه نشانهای روشن از تغییر راهبردی بزرگ در رفتار رژیم صهیونیستی است؛ تغییری که ریشه در نگرانیهای عمیق تلآویو از افزایش قدرت محور مقاومت دارد. هدف قرار دادن چهرههایی همچون هیثم علی طباطبایی، رئیس ستاد عملیاتی حزبالله، در قلب ضاحیه جنوبی بیروت، نشانهای آشکار است که اسرائیل وارد فاز جدیدی از نبرد شده است؛ فازی که به جای میدانهای باز، اتاقهای فرماندهی و مراکز تصمیمسازی حزبالله را هدف میگیرد.
در نگاه نخست، ممکن است این ترورها برای اسرائیل دستاورد سریع و ملموسی به همراه داشته باشد؛ تضعیف چند فرمانده، ایجاد شوک امنیتی و ارسال پیام قدرت. اما آنچه در لایههای زیرین این تحولات قابل رؤیت است، پیدایش یک جنگ فرسایشی پنهان است که عواقب آن نه تنها برای حزبالله، بلکه برای خود اسرائیل و حتی ساختار شکننده لبنان میتواند سنگین باشد.
هدف اسرائیل از این عملیاتها روشن است:برهم زدن ثبات فرماندهی حزبالله و ایجاد دورهای از فاصله تصمیمسازی که در آن توان هماهنگی حزبالله کاهش یابد. فرماندهانی مانند طباطبایی، که سالها در میدانهای مختلف از سوریه تا جنوب لبنان ساختار عملیاتی مقاومت را تقویت کردهاند، برای اسرائیل تهدیدی راهبردی محسوب میشدند. حذف چنین چهرههایی، در ظاهر میتواند حزبالله را در کوتاهمدت دچار کندی عملکرد کند، اما تجربه تاریخی نشان داده که حزبالله دارای یکی از منسجمترین سیستمهای جانشینی در منطقه است؛ سیستمی که اجازه نمیدهد با حذف یک فرد، کل ساختار دچار فروپاشی شود.
اما اسرائیل در این مسیر، بیش از آنکه توانسته باشد ضربه عملیاتی مؤثر و ماندگاری وارد کند، وارد میدان ریسکی شده که پیامدهای آن پیشبینیناپذیر است. نخستین ریسک، واکنش حزبالله است؛ واکنشی که لزوماً فوری نیست، اما معمولاً بسیار محاسبهشده و در سطحی انجام میشود که اسرائیل را وادار به بازنگری کند. حزبالله طی سالهای اخیر نشان داده که در پاسخدهی، نه احساسی بلکه کاملاً راهبردی عمل میکند و معمولاً «زمان مناسب» را انتخاب میکند؛ همین مسئله امکان درگیری شدید و ناگهانی را در ماههای آینده افزایش میدهد.
از سوی دیگر، این ترورها در یک ساختار سیاسی اجتماعی بیثبات رخ میدهد. لبنان امروز کشوری است گرفتار بحران اقتصادی، اختلافات سیاسی و نارضایتی اجتماعی؛ و ورود اسرائیل به پایتخت لبنان برای هدف قراردادن فرماندهان مقاومت، در کنار پیام امنیتی، پیامی تحقیرآمیز برای حاکمیت ملی لبنان نیز دارد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اسرائیل دقیقاً همین نقطه ضعف را نشانه رفته است؛ تحقیر سیاسی لبنان، ایجاد شکاف داخلی و تبدیل حزبالله به مسئلهای امنیتی به جای یک نیروی بازدارنده.
اما این بازی میتواند نتیجه معکوس نیز داشته باشد. اسرائیل با این حملات در واقع یک وحدت ناخواسته در میان هواداران حزبالله ایجاد کرده است. تجربه نشان میدهد که هرگاه تهدید خارجی به شکل مستقیم و گسترده ظاهر شود، بخش بزرگی از جامعه شیعی لبنان نه تنها از حزبالله فاصله نمیگیرد، بلکه بیش از پیش در نقش پشتیبان سیاسی و اجتماعی این جنبش ظاهر میشود. حتی جریانهای منتقد حزبالله نیز معمولاً در شرایط تعرض مستقیم اسرائیل، مواضع نرمتری اتخاذ میکنند.
از منظر منطقهای نیز، ترور فرماندهان حزبالله تنها یک حادثه محلی نیست؛ بلکه بخشی از جنگ نیابتی گستردهتر میان ایران و اسرائیل است. تلآویو با این اقدامات، تلاش دارد وزن سیاسی و نظامی ایران را در لبنان کاهش دهد و محور مقاومت را درگیر بازسازیهای پیدرپی کند. اما ایران در مقابل، با توجه به عمق استراتژیک خود در منطقه، قادر است جایگزینی فرماندهان و استمرار حمایتها را در کوتاهمدت تضمین کند. همین مسئله نشان میدهد که اسرائیل اگرچه میتواند ضربه بزند، اما قادر نیست مسیر کلان مقاومت را متوقف کند.
با این همه، خطر اصلی در اینجاست که اسرائیل ممکن است در محاسبههای خود دچار خطای راهبردی شده باشد. تلآویو تصور میکند که با ترور چند فرمانده، میتواند حزبالله را به عقبنشینی وادار کند، اما تاریخ درگیریها نشان داده که حزبالله معمولاً در برابر فشارهای مستقیم، نه عقب مینشیند و نه دست از افزایش توان بازدارندگی برمیدارد. در واقع ممکن است این ترورها عملاً حزبالله را به سمت ارتقای بیشتر توان موشکی، پهپادی و اطلاعاتی سوق دهد.
بهطور کلی، آنچه امروز شاهد آن هستیم، آغاز مرحلهای تازه از درگیری است که نه جنگ تمامعیار است و نه صلح؛ بلکه جنگ سایهها با تلفات انسانی و هزینههای امنیتی سنگین در جریان است. در این جنگ، طرفی پیروز است که بتواند در میدان اطلاعاتی، فرماندهی و توان بازدارندگی برتری پایدار ایجاد کند.ترورهای اخیر نشان داد اسرائیل توان ضربهزنی دارد، اما این توان الزاماً به معنای برتری راهبردی نخواهد بود؛ بهخصوص اگر پاسخ حزبالله دیر اما سنگین باشد.ترور فرماندهان حزبالله شاید برای اسرائیل فتح یک عملیات باشد، اما در میدان بزرگتر، ممکن است تنها آغاز یک مرحله پرتنش و پرهزینه برای کل منطقه باشد؛ مرحلهای که هر اشتباه کوچک میتواند جرقه یک درگیری گستردهتر شود.
مظفر حاجیان