مظفر حاجیان

به گزارش پایگاه خبری ربیع، یکی از رموز موفقیت و پیروزی مدیران کارآمد و کاردان اولویت شناسی و طبقه بندی کارها و وظایف است؛ و این امر میسّر نیست، مگر با همراهی مردم و شناسایی نیازهای فرهنگی آنان. پرداختن به کارهای روزمره بدون اولویت بندی، از آن‌ها کلافی سردرگم می‌سازد. بنابراین، بر مدیران و برنامه ریزان در هر جایگاهی لازم است تا خود را از بند مسائل انحرافی برهانند و با اولویت شناسی، زنجیره‌ای از زمینه‌های کاری سنجیده شده و ارزش یابی گشته از کارها را به ترتیب اولویت و اهمیت فراهم آورند تا با تمرکز نیروها بر یک محور، کارها با سرعت و دقت بیش‌تر به پیش روند. مولای پرهیزگاران علیه السلام در این رابطه می‌فرمایند: «اِنّ رایکَ لایتسعُ لِکلِّ شی ءٍ فَفَرِّغه للمُهمِّ» اندیشه تو گنجایش و توان دربرگیری همه چیز را ندارد؛ بنابراین، آن را برای پرداختن به امور مهم آزاد بگذار.

جزئی نگری و عدم اولویت بندی یکی دیگر از عوامل آسیب زا در موفقیت مدیران، عدم شناخت اولویت‌ها و طبقه بندی کارهاست. پرداختن به کارهای روزمره و اداری بدون اولویت بندی زمینه سردرگمی را فراهم می‌نماید. هم چنین اقدام به امور جزئی و غیر ضروری پردازش کارهای مهم را به تعویق می‌اندازد. امام علی (ع) راز کامیابی در مدیریت را دوری از امور کوچک و پرداختن به امور مهم می‌دانند و در این زمینه می‌فرمایند: «به دنبال کارهای مهم برو و از پرداختن و دل مشغولی به کارهای غیرضروری بپرهیز، زیرا با ترک کارهای غیر مهم زمینه رسیدگی به امور اساسی فراهم می‌آید.» بی تردید در مقوله پر ارزش و مهم مدیریت هرگونه سستی و جزئی نگری و نداشتن اولویت بندی، چیزی جز انهدام و پاشیدگی به دنبال نخواهد آورد. آن حضرت باز در این زمینه می‌فرماید: «من اشتغل بغیر المهمّ ضیع الاهمّ، هر کس خود را به امور جزیی مشغول سازد، زمینه پاشیدگی و تضییع مسائل مهم‌تر را فراهم نموده است.» بنابراین بر مدیران و برنامه ریزان لازم است تا خود را از بند مسائل جزئی و امور غیر مفید برهانند و با اولویت شناسی زنجیره‌ای از زمینه‌های کاری سنجیده شده را به ترتیب اهمیت فراهم آورند تا با تمرکز نیروها بر یک محور، کارها با سرعت و دقّت بیش‌تر به پیش روند. با توجه به مطالب یاد شده پرداختن به امور اساسی و اولویت شناسی و داشتن طرح و برنامه‌ای کلی می‌توان مدیریت سازمان‌ها و ادارات را با سرعتی مطمئن به سوی اهداف تعیین شده به پیش برد. ناهماهنگی و سهل انگاری در مدیریت و ناهماهنگی در سازمان دهی منابع انسانی و غیر انسانی تلاش‌ها را در درون مجموعه خنثی می‌کند و موجب دوباره کاری، تخریب نیروها و حتّی دور شدن از اهداف اصلی خواهد شد. ساختن نظامی پیوسته، هماهنگ و متمرکز بدون مدیران هم دل و هم سو ممکن نیست، از این رو انتخاب همراهانی دلسوز می‌تواند به ساختاری فرهنگی، اجتماعی، نظام مند و پیشروی به سوی هدف مشترک منجر شود. مولای مؤمنان در اشاره به همین مسئله در توصیه‌ای به مالک اشتر بر ایجاد شبکه‌ای از مسؤولان همدل و فداکار تأکید می‌کند: «ولیکن آثر رؤوس جندک عندک من واساهم فی معونته؛ فرماندهان تو باید کسانی باشند که از همه بیش‌تر به سربازان کمک رسانند و از امکانات مالی خود بیش‌تر در اختیارشان بگذارند.» بنابراین یکی از عوامل هدر رفتن و فرسایش نیروها در مجموعه یک سازمان، سهل انگاری و روی برتافتن از مدیریت صحیح است.

امام علیه السلام در جایی دیگر، راز و رمز سقوط و فروپاشی حکومت‌ها را که مجموعه‌ای از مدیریت‌ها می‌باشند در چهار نکته اساسی می‌دانند که از جمله آن‌ها جزئی نگری است.

یُستدلُّ علی ادبارِ الدُّولِ باربع: تضییع الاصول و التَّمسک بالفروعً و تقدیم الاراذل و تأخیر الافاضل میزان الحکمه ج ۳، ص ۳۵۹

امام علی علیه‌السلام چهار عامل را سبب شکست دولت‌ها معرفی کردند و فرمودند: چهار عامل باعث شکست «دولت‌ها» می‌شود:

۱ ـ ضایع کردن اصول (مسائل مهم) ۲ ـ سرگرم شدن به فروع (امور کم اهمیت) ۳ ـ به کار گماردن آدم‌های پست ۴ ـ کنار گذاردن انسان‌های فاضل

تردیدی نیست که بقای هر مجموعه از گروه‌های انسانی بستگی به میزان ارزش‌هایی دارد که در آن مجموعه نهادینه شده است. هر اندازه این ارزش‌ها منطبق بر آموزه‌های دینی و اخلاقی باشد، بنیان آن قوی‌تر و استوارتر می‌شود و برعکس هر اندازه ارزش‌ها و ارزش‌گذاری‌ها ضعیف‌تر و منطبق با آموزه‌های غیر دینی باشد، دوام آن گروه کاهش می‌یابد و به تدریج به سمت نابودی می‌رود. در این میان یکی از مجموعه‌های حساسی که در هر جامعه‌ای وجود دارد، دولت‌ها هستند که باید هم خود در ارزش‌ها نسبت به سایرین پیشرو باشند و هم جامعه را به سمت خوبی‌ها سوق دهند.

از نکاتی که در مدیریت اجرا و اولویت شناسی باید به آن توجه کامل داشت، «کل نگری» است؛ زیرا هر اولویت بندی بدون آن به زنجیره‌ای گسسته، پاره پاره و ناکارامد می‌ماند. بنابراین، باید برای شناسایی جایگاه ارزشی و اجرایی امور، آن‌ها را در مجموعه‌ای کلی و در سطحی پیوند خورده با دیگر مجموعه‌ها و کارها دید و سپس به ارزش گذاری و اجرا پرداخت. با توجه به مطالب گفته شده و آنچه تاکنون آمد، پرداختن به امور اساسی و اولویت شناسی و داشتن طرح و برنامه‌ای کلی و از سوی دیگر، مجموعه انگاری و در کل نگری می‌تواند مدیریت کشور را با شتابی مطمئن به سوی اهدافش به پیش برد. مدیران متوجه باشند!

مظفر حاجیان