به گزارش پایگاه خبری ربیع، آمار نشان می‌دهد بیش‌ترین طلاق بین زوجین معمولاً در سال‌های اولیه ازدواج و در پنج سال اول اتفاق می افتد، کودکان ماحصل این گونه ازدواج‌ها هم زیر ۵ سال سن دارند و هنوز شخصیت آن‌ها به درستی شکل نگرفته است و آسیب‌های بی شماری را برای این کودکان به همراه دارد و مشکلات شخصیتی به وجود می‌آید. علی رضا وطن خواه روانشناس و مشاور خانواده دراین باره به کیمیای وطن گفت:

متاسفانه زن ومرد از مهارت‌های ارتباطی بی بهره‌اند و نمی‌توانند با هم سازگار باشند که این عدم سازگاری ونداشتن مهارت در ارتباط با فرزند و اصول تربیتی اثرگذارست. فرزندان در یک بن بست دو طرفه گیر می‌کنند، از طرفی می‌خواهند با پدر و مادر باشند و از سوی دیگر در کشمکش بین آن‌ها و انتخاب یکی از والدین قرار می‌گیرند لذا آسیب جدی به دلبستگی کودک و اعتماد او به دنیا وارد می‌گردد که می‌تواند در روابط بعدی کودک با دیگران و همسر در آینده، تأثیر منفی بگذارد زیرا منبع اعتماد و دلبستگی که پدر و مادرهستند اعتماد وی را سلب نموده‌اند، معمولاً قبل ازاین که طلاق قانونی اتفاق بیفتد طلاق عاطفی شکل می‌گیرد. در ابتدای زندگی زوج شروع به مشاجره، بحث ودرگیری می‌کنند و پس از مدتی دیگر هیچ گونه ارتباط و صحبتی باهم دیگر ندارند و رابطه‌ی زناشویی سرد وبی روح می‌شود، در این میان فرزندان شاهد مشاجرات و درگیری‌ها بوده و گاهی نیز به عنوان ابزاری برای حق به جانب بودن از طرف والدین به دو طرف کشانده می‌شوند که تأثیر منفی بر روان کودک می‌گذارد و به نوعی می‌تواند الگوی رفتاری برای او باشد، در این کشمکش‌ها فرزند دچار اضطراب و استرس می‌شود و احساسات متناقض مثبت ومنفی از جمله غم، اندوه، خشم، نفرت، شرم و … را تجربه می‌کند و درصورتی که مداخله‌ی درمانی صورت نپذیرد منجر به پرخاشگری یا افسردگی ودیگر اختلالات می‌گردد، در تربیت کودک پدر ومادر نقش دارند، درصورت عدم حضور یکی از والدین، تربیت وی مورد غفلت قرار می‌گیرد، بنابراین والدین باید بدانند طلاق قانونی منجر به سلب وظایف والدینی آن‌ها نمی‌شود و وظایف آن‌ها نسبت به فرزند تا زمانی که فرزند درقیدحیات است بر گردن آن‌هاست.

وطن خواه از آسیب‌های طلاق درسنین مختلف صحبت کرد:

بسته به این که فرزند در هنگام طلاق چه سنی داشته باشد، آسیب‌ها متفاوت است، اگر زیر ۱۰ سال باشد بیش‌تر احساس گناه می‌کند ولی اگر بالای ۱۰ سال باشد معمولاً اضطراب، افسردگی و پرخاشگری را تجربه می‌کند که می‌تواند به عنوان عاملی منفی در رفتار کودک و ادامه تحصیل و روابط اجتماعی وی با دوستان تأثیر گذار باشد.

تحقیقاتی در این زمینه انجام شده عنوان می‌کند که: بیش‌ترین آسیب در هنگام طلاق متوجه نوجوانان است، به این علت که نوجوانی خود مرحله بحرانی بوده و با تنش همراه است، بنابراین طلاق می‌تواند به عنوان عامل تشدید کننده باشد. لذا توصیه می‌شود در صورت دارا بودن فرزند نوجوان، طلاق کمی به تأخیر بیفتد تا میزان آسیب کم‌تر شود.

وی یادآورشد:

تأثیر طلاق با توجه به جنسیت فرزند متفاوت است، معمولاً دختران اضطراب، افسردگی و گوشه گیری را انتخاب می‌کنند و پسران با توجه به خصوصیات شخصیتی بیش‌تر برون ریزی و پرخاشگری و رفتارهای ضد اجتماعی را از خود بروز می‌دهند. پژوهش‌ها نشان می‌دهد که آسیب پذیری پسران نسبت به دختران بیش‌تر است که دلایل مختلفی می‌تواند داشته باشد از جمله این که: اکثراً حضانت فرزند تا ۷ سالگی با مادر است و به نظر می‌رسد مادر با افزایش نقش‌های جدید و اشتغال به منظور کسب در آمد، نمی‌تواند کنترل مناسبی بر فرزند پسر داشته باشد، دلیل دیگر این که پسران با توجه به خصوصیات شخصیتی که دارند برون ریزی بیش‌تری داشته و بیش‌تر به چشم می‌آیند.

علی رضا وطن خواه از تجربیات کودک گفت:

تجربیات کودک قبل از طلاق ازجمله دیدن مشاجرات و بی مهری‌ها و خشونت‌های کلامی و فیزیکی بین والدین باعث می‌شود از دیدار پدر و مادر سر باز بزنند تا خاطرات بد گذشته یاد آوری نشود. از طرف دیگر متاسفانه بعضی از والدین که سرپرستی کودک راقبول می‌کنند به نوعی باج گیری عاطفی می‌کنند و فرزند را از دیدن والد دیگر محروم می‌کنند که تبعات منفی بر روی تربیت کودک می‌گذارد. فرزند از طرفی می‌خواهد والد غیر سرپرست را ببیند ولی از طرف دیگر نمی‌تواند ناراحتی سرپرست خود را ببیند که احساسات متناقضی را تجربه کرده و در نهایت به این منجر می‌شود که کلاً قید دیدن هردو یا یکی از آن‌ها رابزند، تجربیات و خاطرات منفی، راه حل‌های اشتباه والدین در برابر مشکلات، تربیت نادرست و … می‌تواند به عنوان الگویی در ذهن کودک شکل گرفته و در روابط اجتماعی و رابطه با همسر در آینده تأثیر منفی بگذارد.

وطن خواه روانشناس و مشاور، نقش مشاور را دراین زمینه کمک کننده دانست وافزود:

مشاور پیش از ازدواج، آموزش مهارت‌های ارتباطی، شناخت خصوصیات خود و همسر، انتخاب صحیح و آموزش حل مسئله برای افراد در حال ازدواج و استفاده از مشاور خانواده در حین ازدواج می‌تواند از آمار طلاق بکاهد. در مورد زوجینی که به هر نحوی قادر به سازگاری نیستند استفاده از مشاور طلاق مثمر ثمر خواهد بود و آسیب‌ها را به حداقل می‌رساند.