به گزارش پایگاه خبری ربیع، روز گذشته نتایج آزمون کارشناسی ارشد اعلام شد و از امروز بسیاری از قبول‌شدگان باید به فکر شروع سال تحصیلی جدید باشند؛ اما درس خواندن در مقطع کارشناسی ارشد چه مزایا و چه معایبی دارد؟ از آنجا که بسیاری از قبول‌شدگان کارشناسی ارشد به دنبال کار و درآمد بهتر در سال‌های آینده هستند آیا این مدرک دانشگاهی می‌تواند تمامی آرزوهای آنها را برآورده کند؟
در سال‌های اخیر، شاهد موج گرایش دانشجویان مقطع کارشناسی یا به قول خودمان لیسانس، به تحصیل در مقاطع بالاتر، کارشناسی ارشد و دکتری بوده‌ایم؛ به نحوی که امروزه رقابت علمی، از کنکور سراسری برای ورود به دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی عالی، به سمت کنکورهای کارشناسی ارشد و دکتری معطوف شده است.
آمار داوطلبان کنکور ارشد از سال ۸۵ تا ۹۶ نشان می‌دهد که در سال‌های ۸۵ تعداد داوطلبان کنکور ارشد ۳۵۰ هزار نفر، ۸۶ این تعداد به ۴۷۰ هزار نفر، ۸۷ به ۵۳۱ هزار نفر، ۸۸ به ۶۷۳ هزار نفر، ۸۹ به ۷۷۰ هزار نفر، ۹۰ به ۸۷۰ هزار نفر،
۹۱ به ۹۳۰ هزار نفر،۹۲ به ۸۹۶ هزار نفر،
۹۳ به ۹۵۱ هزار نفر،۹۴ به ۸۱۳ هزار نفر، ۹۵ به ۷۶۱ هزار نفر و ۹۶ به ۸۷۸ هزار نفر رسیده است؛ یعنی افزایش ۱۵.۳۷ درصدی داوطلبان در سال ۹۶ نسبت به ۹۵ را شاهد بودیم که این نشان‌دهنده این است که فارغ‌التحصیلان کارشناسی به دلیل نداشتن شرایط کاری مناسب به سمت تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد روانه شده‌اند.
با این حال آمارها نشان می‌دهد سیل بیکاری و غیرفعالی ۶.۸ میلیون فارغ‌التحصیل دانشگاهی، بازار کار را تهدید می‌کند و امروز ۷۳۰ هزار نفر با مدرک فوق لیسانس و دکترا خانه‌نشین شده و کاری برای انجام ندارند.
کار
در دنیا حدود ۱۵ هزار شغل وجود دارد؛ ولی در خاورمیانه ممکن است به دلیل مسائل اخلاقی بسیاری از کارهایی که در غرب رسما به عنوان شغل شناخته می‌شوند در اینجا شغل نباشند. در ایران در حال حاضر ۶ هزار و ۲۴۱ رشته شغلی داریم؛ اما اگر از جوانان پرسیده شود، در بهترین حالت فقط ۱۰۰ شغل را می‌شناسند.
با وجود شناسایی ۶۲۴۱ رشته شغلی در ایران و ۲۳ الگو در این زمینه، نتایج یک پرسش از دانشجویان در شرف فارغ‌التحصیلی نشان می‌دهد که خواسته اول شغلی حدود ۸۱.۲ درصد آنها استخدام و پشت میزنشینی است. هر چند ادارات در ایران بر خلاف کشورهای پیشرفته مملو از کارمند است؛ اما با توجه به ساختار اداری در ایران و راه سخت استخدام اینکه این جمعیت ۸۱ درصدی بتوانند به مطلوب خود برسند، بسیار بعید است و در بهترین حالت کمتر از یک درصد از این افراد می‌توانند به استخدام دولت دربیایند.
در یک تحقیق که در سال ۹۳ انجام شد، مشخص شد نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان فوق دیپلم کاهش محسوسی داشته و از حدود ۲۳ درصد در سال ۸۹ به حدود ۱۵ درصد در سال ۹۲ کاهش پیدا کرده است. همچنین نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان لیسانس و دکتری تخصصی در طی دوره مورد بررسی، روند نسبتا ثابتی داشته است؛ ولی نرخ بیکاری فارغ‌التحصیلان فوق لیسانس روند افزایشی محسوسی را نشان می‌دهد، به طوری که از ۸ درصد در سال ۸۹ به ۱۵ درصد در سال ۹۲ افزایش پیدا کرده بود.
معضل بیکاری
با یک نتیجه‌گیری ساده از این آمارها به وضوح می‌توان دریافت که کارشناسی ارشد نه تنها معضل بیکاری را حل نمی‌کند، بلکه بر تعداد بیکاران، به شدت می‌افزاید. در حقیقت افرادی که مدرک کارشناسی ارشد دریافت می‌کنند دیگر حاضر به انجام خیلی از کارها نیستند و خیلی از آنها ترجیح می‌دهند بیکار باشند تا اینکه در شغل‌های کاذب یا غیر مرتبط مشغول به کار شوند.
هر چند این یک فرمول کلی نیست؛ اما بسیاری از فارغ‌التحصیلان کارشناسی ارشد حاضر نیستند زیر دست افرادی کار کنند که از آنها تحصیلات پایین‌تری دارند.
شاید این گزارش برای کسانی که حالا در حال شادمانی برای قبولی در کارشناسی ارشد هستند تلخ و گزنده به نظر برسد؛ اما به یاد داشته باشید که اولا حقیقت همیشه تلخ است و دوما بهتر است از همین حالا برنامه مشخصی برای کار خود در آینده داشته باشید. کار کردن هنگام تحصیل و کسب تجربه از مهم‌ترین عواملی است که می‌تواند تضمین‌کننده آینده شغلی شما باشد؛ پس بهتر است شغل‌های دولتی و پشت میز نشینی را از همین حالا به فراموشی بسپارید و مانند افراد موفق به فکر کارآفرینی باشید.