به گزارش پایگاه خبری ربیع، سال هاست سرزمین لبنان با مشکلات مختلفی که بخشی از آن مربوط به داخل کشور و قومیت های متفاوت است و بخش دیگرش مربوط به مداخلات کشورهای مختلف است دست و پنجه نرم می کند. اما در روزهای اخیر و در پس انفجار بیروت اتفاقات جدیدی به راه افتاده است که قابل تامل است؟
بیشتر مسائل موجود و تحریکات بوجود آمده ناشی از فضای مجازی است که دشمن ایجاد کرده است گرچه کمبودها و فشارهای اقتصادی و معیشتی و عملکرد بسیار ضعیف دولت وقت نیز مزید بر علت گردیده است. و الا محموله نیترات آمونیوم هفت سال با حجم بالا در بندر بیروت پهلو گرفته بود.
حالا فرقی نمیکند جوشکاری سهوی عامل انفجارش باشد یا عملیات عامدانه چرا که هر دو حکایت از بحران بیدولتی در لبنان میکند و این بیدولتی است که عامل این فاجعه بوده است.
لبنان نیاز به دولتی دارد که مردم و همه گروهها بدون معیار سهمخواهی آن را از خود بدانند. عبور از خواستههای فرقهای و احساس قرابت با موطن و کشوری به نام لبنان. وقتی سالها جنگ داخلی نتوانست منجر به تشکیل کشوری دارای دولتی واقعی شود، ای بسا بعید باشد که اتفاقی اینچنین نیز روند را بازگرداند.
این نیست که تصور شود، لبنانیها نمیدانند مشکل کجاست؟ اتفاقا آنان مردمانی بافرهنگ و تحصیلکرده دارند و بسیاری از مقامات آنان از بهترین دانشگاهها فارغالتحصیل شدهاند.
مشکل اینجاست که روند دولتسازی پدیدهای تاریخی است که به تمامی با اراده آدمیان مهندسی نمیشود و اگر کشوری برخلاف گذشتهاش دچار بیدولتی شود، به این راحتی بازگشت به قبل میسر نخواهد بود. افغانستان نمونه بارز آن است و سوریه امروز. عبور از دولت استبدادی که آزادی شهروندان را تحت تاثیر قرار داده است اگر به وضعیت بیدولتی ختم شود، تاریخی از ناامنی و اغتشاش را پیش روی آن کشور مینهد که سرنوشت آن را دههها و نسلها نمیتواند تغییر دهد. این درسی است که در همین دوران معاصر تاریخ بارها به ما آموخته است.اینهمه سر و صدا و بلوا چه حکایتی را دنبال می کند و پشت این قصه کیانند؟ واقعیت این است که از سال ۲۰۰۹ و آغاز جنگ سوریه، تا همین چند روز پیش و انفجار بندر بیروت، مخالفان محور مقاومت به هر بهانهای درصددند تا با زدن بازوان قدرت جمهوری اسلامی در منطقه، از نفوذ روزافزون ایران در خاورمیانه بکاهند. عراق را هم باید به سوریه و لبنان افزود که سال گذشته با وقوع ناآرامیها در بغداد، کنسولگری ایران به آتش کشیده شد.
در این بین، تنها هدف دامن زدن به آتش اختلافات در سه کشور عراق، سوریه و لبنان، از سوی کانونهای عبری/سعودی/غربی ایجاد مصنوعی بحران برای وخیم نشان دادن اوضاع است که در مرحله بعد میباید مسبب تمام این اتفاقات «ایران» معرفی شود! این سناریوی تکراری، اما از جنگ سوریه آغاز شد و تا به امروز نیز با شدت و ضعف ادامه داشته است.
انفجار اخیر لبنان، اما جدیدترین ورژن این سیاست نخ نما شده است که با میانداری رسانههای مزدور عربی زبان، اولین انگشت اتهام در این فاجعه به سمت حزب الله نشانه رفت! این درحالی بود که بنابر شواهد و اسناد، نه تنها حزب الله لبنان هیچ نقشی در این انفجار نداشته است بلکه پیگیریها نشان داده است که اداره این بندر بر عهده یکی از نزدیکان سعد حریری نخست وزیر پیشین لبنان و از مخالفان اصلی حزب الله بوده است. از سوی دیگر، حضور ناگهانی امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه در محل حادثه انفجار بندر بیروت و اعلام تصمیم به دخالت آشکار در فرآیند سیاسی در لبنان، خود نشان از اجرای قدم به قدم سناریوی کثیف کشورهای غربی برای به حاشیه بردن حزب الله لبنان در روند سیاسی تصمیم گیریهای لبنان دارد.
اگرچه تاریخ لبنان، دوران زجرآور تحت استعمار فراسویها و حتی فقدان ارتش ملی در برههای طولانی را به یاد دارد، اما با اعلام موجودیت حزب الله و ایستادگی نیروهای تحت زعامت سیدحسن نصرالله در جریان جنگ ۳۳ روزه ضد سربازان متجاوز صهیونیستی، برای نخستین بار لبنانیها با هر سلیقه سیاسی و طرز تفکری طعم شیرین استقلال و وحدت را تجربه کردند و یکپارچگی ملی خویش را حفظ نمودند.
پس از پیروزی حزب الله بر صهیونیستها و حمایت تمام قد اکثریت قریب به اتفاق لبنانیها فارغ از هر دین و مسلک و نژاد از سیدحسن نصرالله، برنامه ریزیها برای زمین زدن و منفور کردن حزب الله در بین آحاد لبنانیون آغاز شد و با روی کار آمدن نفرات وابسته به جریان سیاسی ۱۴ مارس در لبنان، انتقادات از حزب الله با هدف خلع سلاح کردن آن شدت گرفت.
اکنون و پس از انفجار به شدت مشکوک بندر بیروت، تمام تلاش رسانههای وابسته بر این استوار است که مسبب تمام ناکامیها و مشکلات لبنان را حزب الله و جمهوری اسلامی ایران نشان دهند تا با جهت دادن اعتراضات مردمی ناشی از بی کفایتی دولتمردان غربگرا در بهبود مشکلات اقتصادی لبنانی ها، زمینه را برای کاهش نفوذ منطقهای محور مقاومت فراهم آورند.
مظفر حاجیان