به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از فارس، کیهان کلهر نوازنده نامدار کمانچه شناختهترین نوازنده ایرانی در دنیا است. او سال گذشته به همراه گروه بینالمللی «جاده ابریشم به رهبری «یویوما» نوازنده نامدار ویلنسل توانست «گِرَمی» معتبرترین جازه موسیقی جهان را کسب کند. کلهر کنسرتهای متعددی در داخل و خارج کشور اجرا کرده و در بهترین سالنهای جهان به اجرای موسیقی پرداخته است. روزنامه انگلیسی زبان «دالاس نیوز» صفحهای را به یادداشت این هنرمند ایرانی اختصاص داده که در ادامه میخوانید:
یادداشت سردبیر: کیهان کلهر موزیسین ایرانی و دارنده جایزه «گِرَمی» است که سازی ایرانی با نام کمانچه مینوازد. او به همراه «یویوما» به عنوان بخشی از گروه بینالمللی «جاده ابریشم» به اجرای برنامه میپردازد. در سال ۲۰۱۶ مستندی از فعالیت این گروه ساخته شد. ما از کلهر دعوت کردیم تا ستونی را برای «اخبار صبحگاهی دالاس«(دالاس مورنین نیوز) با این توقع که از تجربیاتش در حل اختلافات فرهنگی از طریق موسیقی و از بینش خود در مورد مواجه سیاسی بین ایالات متحده و ایران بنویسد.
من تابستان سال ۲۰۱۷ را در وقفهای عجیب از واقعیتی معمولی سپری کردم. من در کمتر از سه ماه ۷۰ کنسرت پرهیجان در ایران اجرا کردم. بلیط تمام اجراها در کمتر از چند دقیقه به فروش میرسید یا بقول معروف «سولد اوت» میشد. این رویدادها با شور و شوق عمدتا جوانان برای موسیقی کلاسیک ایرانی همراه بود.
حال و هوای سیاسی امروز ایران از آخرین دیدار من در سال ۲۰۰۹ به شدت تغییر کرده؛ در آن زمان، محمود احمدی نژاد در انتخابات برای دومین دوره ریاست جمهوری، برنده شد و این باعث اتفاقها و تجمعاتی در اعتراض یه این انتخابات شد و در ادامه و طی چهار سال بعد صحنه فرهنگ خالی شد و نسل جوان به انزوا رفت.
و اما در سال ۲۰۱۳ ایرانیان به پای صندوقهای رای رفتند تا یک روحانی میانهروی خندان به نام حسن روحانی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کنند. وعده انتخاباتی روحانی، رونق اقتصادی، اعتدال سیاسی و عادیسازی روابط بینالمللی بود. دستاورد بزرگ او توافق تاریخی سال ۲۰۱۵ و معاهده ایران با عنوان «برجام» بود که با اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل به همراه آلمان(P5+1) بود.
پس از ۴۰ سال برای اولین بار دولت ایران با دولت آمریکا مذاکره کرد. عکس هایی از وزیر امور خارجه خندان ایران که در خیابان های ژنو با همتای آمریکایی خود، جان کری، وزیر امور خارجه در حال قدم زدن بود همانطور که در روزنامه های تهران ظاهر میشد خیره کننده بود. بنظر میرسید که بی اعتمادی به پایان رسیده است. اوضاع آنچنان بود که حتی انتخاب دونالد ترامپ هم زمانیکه تابستان گذشته در ایران بودم نتوانست آن حال و هوای خوب را تخریب کند. تعلیق تحریمها پابرجا بهنظر می رسید و خوشبینی مردم باعث رونق بازار شده بود.
شبی بعد از یکی از کنسرتهایم در شهر شیراز در حال عکس سلفی گرفتن با هوادارانم در پشت صحنه بودم که زنی جوان با گیسوی و چشمان سیاه توجه مرا جلب کرد. او آرام در گوشهای ایستاده بود تا نوبتش برای گرفتن عکس با من برسد. به نظر می رسید که شهامت صحبت کردن داشته باشد اما تردیدی در نگاهش بود. بالاخره نزدیکتر آمد و در گوشم نجوا کرد:”میخواهم با شما صحبت کنم. فقط تقاضا دارم نیم دقیقه به من فرصت بدهید”. جدّیتی در صدایش بود. من با لبخندی گشاده و برای اینکه احساس راحتی کند گفتم: “حتما” حتی میتوانی کل یک دقیقه را فرصت داشته باشی.
او دوباره نجوا کرد:”شما جان من را نجات دادید!”
من پرسیدم: چطور؟
او همچنان با همان حالت نجوا گفت:” پنج سال پیش من تصمیم گرفتم خودم را بکشم. نامه خداحافظی نوشتم و تحقیقی که جهت زدن رگ مچ دستانم انجام داده بودم را هم نوشتم. من حتی موسیقی مرگم را هم انتخاب کردم و آن موسیقی بداههنوازی شما در دستگاه «راست پنجگاه» بود. من در گذشته این قطعه را بارها و بارها گوش داده بودم اما زمان خودکشی که داشتم آن را گوش میدادم احساس کردم دارم برای اولین بار این قطعه را گوش میدهم. موسیقی داشت روحم را جلا می داد و ناامیدی را از من دور میکرد. آن موسیقی من را به زندگی بازگرداند. از خود پرسیدم، من چرا باید بمیرم وقتی این همه زیبایی در زندگی وجود دارد؟”
آن شب هیجانزده و خسته و از هر زمان متقاعدتر نسبت به قدرت متعالی هنر پیاده به هتل بازگشتم.
تقریبا ۶۵ درصد ایرانیان پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ متولد شدهاند. آرزوها و آمال جمعی این نسل سی چهل ساله را میتوان همراستا با همنسالانشان در اروپا و آمریکا دانست. بر خلاف بسیاری از همسایگان، بنیادگرایی در میان نسل جوان ایران وجود ندارد و این اکثریتی جوان است که با علاقه مستحکم خود و هنر و بازگشت به اعتدال، آینده ایران را تعیین میکند.
هشتم ماه می زمانیکه ترامپ در سخنرانی مهمش خود را از برجام بیرون کشید به ایران بازگشتم. ارزش پول ایران به میزان ۴۰ درصد نسبت به دلار سقوط کرد. شایعات مربوط به بازار سیاه برای داروهای حیاتی مانند داروهای شیمیدرمانی در خیابان ناصرخسروی تهران بالا گرفت. لغو توافق هستهای با ایران خبر بدیست برای بخش پرجنب و جوش جامعه مدنی ایران که در کنسرتهایم با آنها مواجه هستم و چرا باید اینچنین شود؟
دولتمردان ایران اما بنظر می رسد که در مورد توافق هستهای خوب عمل کردهاند و تمام جوانب توافقنامه را که توسط شورای امنیت سازمان ملل تنظیم شده را به درستی رعایت کردهاند. آژانس بینالمللی انرژی اتمی، مسئول نظارت بر فعالیتهای ایران با نظارتی سختگیرانه تایید کردهاند که ایران تمام تعهدات خود را به درستی انجام داده است. بالاتر از همه، ایران در راستای انجام تعهدات خود، در گودال تاسیسات تحقیقاتی هستهای بتن ریخت، ساتریفیوژهای غنیسازی خود را از بین برد و میزان اورانیوم غنیشده را به شدت کاهش داد.
و اما در هشتم ماه می ترامپ این توافقنامه را «تهدید هستهای» نامید و به دولت ایالات متحده دستور اعمال بالاترین تحریمها را صادر کرد. این با بازگشت ایران به تحریم و راندهشدن در جامعه بینالمللی را نمیتوان به مسولیت دولتمردان ایرانی نسبت داد.
من، مانند صدها هزار ایرانی که در آمریکا زندگی میکنند، با ریشههای عمیق و عشق ماندگار و شرایط دوتابعیتی بودنمان از این تصمیم ترامپ احساس ناامیدی میکنم. حالا جناح راست در ایران میگویند:”دیدید ما گفتیم اینچنین میشود” این محرک ناامیدی در میان نسلی است که برای آنها انقلاب به معنای دقیق واژه تاریخ است. آنها امیدوار شده بودند که دوران انزواگرایی و افراطگرایی به پایان رسیده است. اما دیگر مطمئن و امیدوار نیستند.
سروقت به کنسرتی که در ایالات متحده و در شهر نیویورک داشتم به آمریکا بازگشتم و سپس برای کنسرتی دیگر به دالاس رفتم. شاید خستگی شدید پرواز بوده یا پریشانی و بیرمقی از ناامیدی، لیکن هرچه بود خوشایند نبود. هنر میتواند گشاینده قلب و ذهن باشد اما به پیشرو که مینگرم میبینم راه باز است و جاده دراز.
انتهای پیام/