به گزارش پایگاه خبری ربیع، در مجموعه نوشتارهایی تحت عنوان «ماهیت فرهنگ غرب و نوع مواجهه با آن» به دنبال تببین این موضوع هستیم که ماهیت و چارچوب فرهنگ غربی چیست؟ و چه صدمات باطنی و ظاهری به فرهنگ ناب ایرانی و اسلامی ما وارد کرده و خواهد کرد؟ اهداف غرب در ترویج فرهنگ و چیره کردن فرهنگ خود بر سایر فرهنگ ها از جمله، فرهنگ ایرانی و اسلامی چیست؟ شیوه ها و راهکارهای غرب برای ترویج فرهنگ خود و کم رنگ شدن فرهنگ ایرانی و اسلامی چیست؟ با این اقدامات خصمانه فرهنگی معاند فرهنگ اسلامی و ایرانی، باید چه تدابیر سلبی و ایجابی اتخاذ کرد؟ آیا رویکرد تدافعی در این برهه کافی به نظر می رسد، یا باید وارد مرحله تهاجمی شویم؟ و در رویکرد تهاجمی، نوع و شیوه حرکت ما باید چگونه باشد که ضمن خنثی نمودن فرهنگ مهاجم، نیم نگاهی به رشد فرهنگ بومی و دینی به نسل نوجوان و جوان جامعه ایرانی و به دنبال آن در پی صدور فرهنگ و تفکر ناب خویش به جوانان و مردم جهان باشیم؟

رابطه فرهنگ و تهاجم
هر فرد، گروه و جامعه ای که دارای جایگاه و مقام فکری، سیاسی و اقتصادی و سرمایه های مادی و معنوی باشد، مطمئنا از سوی سایر افراد و دیگر جوامع مورد طمع و دست اندازی قرار می گیرد، تجربه اعصار گذشته و گفته ها و ناگفته های تاریخی مبیّن این اصل مهم است. در این بین سرزمین و فرهنگ ایرانی و تفکرات و ارزش های دین اسلام به اذعان شواهد تاریخی، در صدر تهاجمات سخت(فتوحات نظامی: همچون حمله اسکندر، مغول و …) و حملات نرم(تهاجمات فرهنگی: مانند ماجرای آندلس) بیگانگان قرار گرفته است تا ضمن تصرف خاک و سرمایه های مادی، بتوانند فرهنگ ارزشمند انسانی، الهی و دینی مردم را به نفع اهداف خود، منحرف نمایند.
سرزمین ایران به سبب موقعیت جغرافیایی خود و بازیگری های سیاسی سیاست گذاران در معرض تلاقی و داد و ستد تمدن های گوناگون قرار گرفته و در نتیجه هم از تمدن ها و فرهنگ های بیگانگان متاثر گردیده و هم در آنها مؤثر واقع شده است؛ به عنوان مثال تأثیر تمدن عربی، درکنار ترویج دین مبین اسلام، در تمدن فرهنگ و زبان ما انکار ناپذیر است؛ و نیز آثار فرهنگ های ترکی، مغولی، هندی به شکل پاره فرهنگ ها در فرهنگ ایرانی کاملا محسوس است.
برای نمونه، در زمان اعتماد الدوله نوری، جانشین میرزا تقی خان امیرکبیر، اعزام مجدد محصلین به اروپا موجب شد که دانش آموختگان غربی، پس از اتمام تحصیلات خود، به ایران باز گشته و عامل ورود و نفوذ فرهنگ غربی و احیانا غرب زدگی در ایران شوند. چنانچه حاج میرزا محمد خان مجدالملک در رساله «مجدیه» خود، که یکی از مهم ترین اسناد قرن سیزدهم هجری در باره اوضاع و احوال اجتماعی کشور در عهد ناصرالدین شاه است، با روشن بینی قابل تحسینی به تشریح اولین نشانه های تأثیر فرهنگ غرب در ایران و به ویژه غرب زدگی پرداخته، چنین می نویسد: «حکومت ایران نه به قانون اسلام شبیه است نه به قاعده ملل و دول یکدیگر. باید بگویم حکومتی است مرکب از عادات ترک و فرس و تاتار و مغول و افغان و روم مخلوط و درهم و یک عالمی است علی حده با هرج و مرج زیاد که در هرچند قرن یکی از ملوک طوائف مذکوره به ایران غلبه کرده اند و از هر طایفه ای عادات مکروهه و مذمومه به ایران باقی مانده و در این عهد همه آن عادات کاملا جاری می شود».(۱)


(۱)نیکزاد، محمود؛ کلیات فلسفه تعلیم و تربیت : تاثیر غرب در آموزش و پرورش ایران، ص ۱۱۲ -۱۱۷٫