به گزارش پایگاه خبری ربیع، درباره حافظ می‌توان بی‌نهایت سخن گفت. ژرفای شعر او به حدی است که هرچه از او بگوییم قطره‌ای است در مقابل دریا.
حافظ برای ایرانیان فقط یک شاعر نیست، حافظ برای ادبیات ایران حکم چراغی را دارد که روشنی‌بخش بسیاری از شاعران بوده است. تقریبا کمتر شاعری را می‌توان یافت که از دریای بی‌انتهای ادبیات حافظ جرعه‌ای ننوشیده باشد. این ماجرا فقط به مرزهای ایران ختم نمی‌شود، کلام حافظ چنان عالمگیر شد که قرن‌ها بعد گوته و نیچه در ستایش او شعرهایی سرودند.
گوته
گوته، ادیب نابغه آلمانی، «دیوان غربی-شرقی» خود را تحت تأثیر «دیوان حافظ» سرود و فصل دوم آن را با نام «حافظ‌نامه» به اشعاری در مدح حافظ اختصاص داد که از جمله آن‌ها می‌توان به شعر زیر اشاره کرد:
خود را با تو برابر گرفتن، حافظا
راستی که دیوانگی است!
کشتی‌یی پُر شتاب و خروشان
به پهنه پُر موج دریا در می‌آید،
و مغرور و دلیر به دلِ خیزاب‌ها می‌زند.
آن و دمی است که اقیانوس درهم‌اش بشکند.
ولی این تخته‌بند پوده همچنان به پیش می‌راند.
در غزل‌های سبک‌خیز و تندآهنگِ تو
خنکای سیال دریا است،
و فورانِ کوه‌وار آتش نیز.
و گدازه‌ها مرا در خود غرق می‌کنند.
با این همه خیالی نیز درونم را می‌آکند
و شجاعت‌ام می‌بخشد.
مگر نه آن‌که من نیز در سرزمینِ خورشید
زیسته و عشق ورزیده‌ام!
باشد اگر این دنیا در هم شکند
حافظ، از شور به هم‌چشمی تو می‌بالم…
ایهام
شعر حافظ در عین سادگی مملو از ایهام است.
در غزلیات حافظ هر بیت به تنهایی معانی و تفسیر فراوان دارد. هر مصرع از شعر داستانی را در دل خود پنهان کرده است و مجموعه همه اینها ترکیبی است جادویی به نام غزل.
رند
حافظ به کلمات گاه ساده وجهه‌ای متفاوت بخشیده است. کلماتی مانند صوفی، عارف، می و … در اشعار او در معانی بسیار گسترده‌تر از معانی واقعی به کار برده شده است. شاید کلمه‌ای دشوارتر از رند در اشعار حافظ یافت نشود. کتاب‌های لغت آن را به عنوان زیرک، بی‌باک، لاابالی، و منکر شرح می‌دهند؛ ولی حافظ از همین کلمه بدمعنی، واژه پربار و شگرفی آفریده که برخی آن را «خالی از مفاهیم دنیوی» معنی می‌کنند که شاید در دیگر فرهنگ‌ها و در زبان‌های کهن و نوین جهان معادلی نداشته باشد.
روز حافظ
سال ۱۳۷۵ بود که اختصاص روزهایی از سال به دو شاعر بزرگ شیرازی، سعدی و حافظ به ذهن کوروش کمالی سروستانی رسید.
او در آن زمان، رئیس بنیاد فارس‌شناسی بود و برنامه‌هایی برای توسعه فرهنگی استان داشت.
کمالی سروستانی این ایده را بر اساس تجربه برخی کشورهای دیگر مثل ترکیه درباره مولوی و انگلستان درباره شکسپیر مطرح کرد.
او شک نداشت که می‌خواهد ایده بزرگداشت حافظ و سعدی در روزهای معینی از سال را عملی کند؛ ولی باید درباره انتخاب این روزها با دیگران مشورت می‌کرد؛ به همین دلیل موضوع را با جمعی از ادیبان مانند بهاءالدین خرمشاهی، منصور رستگار فسایی و شادروان عبدالحسین زرین‌کوب و نیز جمع ادبی یاران یکشنبه در میان نهاد. در نهایت، روز اول اردیبهشت‌ماه یادروز سعدی نام گرفت و ۲۰ مهرماه به عنوان روز بزرگداشت حافظ انتخاب شد.
درباره اول اردیبهشت‌ماه بین ادیبان، اجماع وجود داشت؛ زیرا سعدی گلستان و بوستان را در اردیبهشت‌ماه سروده و در ابتدای گلستان نیز از اردیبهشت‌ماه جلالی سخن گفته است؛ اما درباره اختصاص بیستم مهرماه به روز حافظ اتفاق نظر وجود نداشت.
کمالی سروستانی درباره دلیل انتخاب این روز می‌گوید: ما نمی‌توانستیم در فصل بهار دو روز را به شاعران شیرازی اختصاص دهیم. در دو فصل تابستان و زمستان هم آب و هوای شیراز چندان مناسب نیست. به همین دلایل سه فصل مذکور کنار گذاشته شد.
او می‌افزاید: اما چند دلیل برای انتخاب بیستم مهرماه به عنوان روز حافظ وجود داشت، از یک سو آب و هوای شیراز در فصل پاییز و به وی‍ژه مهرماه دوباره بهاری می‌شود.
از سوی دیگر کلمه مهر در اشعار حافظ زیاد تکرار شده است و به عبارت دیگر بسامد واژگانی آن بالاست، به گونه‌ای که فقط خود کلمه مهر بدون مشتقاتش ۷۰ بار در دیوان او به کار رفته است.
این کلمه در معانی مختلف در دیوان حافظ دیده می‌شود؛ هم به معنای مهر، محبت خورشید و هم به عنوان اشاره‌ای به جشن مهرگان. به همین دلایل به نظر می‌رسید مهر ماه زمان مناسبی برای بزرگداشت حافظ باشد.
اما چرا بیستم مهرماه؟
کمالی سروستانی پاسخ می‌دهد: ۲۰ عددی است که در یاد می‌ماند، همچنین می‌تواند یک ارزش‌گذاری برای شعر حافظ هم تلقی شود.
ضمن آنکه در روز بیستم مهرماه، مدت زمان درخور توجهی از آغاز به کار مدارس و دانشگاه‌ها نیز گذشته است و اذهان مردم مشغول واقعه شروع سال تحصیلی نیست.
در هر حال روز حافظ فرصتی است برای شناخت بیشتر این شاعر بزرگ که آوازه شعرش مرزهای جغرافیایی و زبانی را درنوردیده است.