پایگاه خبری ربیع/

تردیدی نیست که حضور آمریکا در منطقه مخرب، غیر قابل قبول و حتی غیر قابل تحمل است؟! به نظر می آید مردم منطقه به این نتیجه رسیده اند که آمریکا باتید منطقه را ترک کند و منطقه به دست مردم خودش اداره شود. مگر آمریکا چکاره است که قیم مردم منطقه شده و در اینجا اسقرار پیدا کرده و امر و نهی می کند؟!مردم منطقه به رشد عقلی و فکری و بصیرتی رسیده اند که بخوبی می توانند مصالح خود را تشخیص دهند و خود را اداره کنند و با مسالمت تمام با یکدیگر زندگی، رفت و آمد و داد و ستد داشته باشند. لذا کشورهای منطقه باید برای اخراج نظامی و اقتصادی آمریکا از منطقه برنامه داشته باشند چرا که وجود او جز خسارت برای مردم نداشته و ندارد. او آمده تا منابع منطقه را به یغما ببرد و چنگ و دندان نشان دادنش جز برای غارت ملتها چیز دیگری در بر ندارد! وقتی از حضور آمریکا در منطقه و لزوم اخراج آن سخن گفته می شود، معمولاً ذهن‌ها به سمت اخراج نیروهای نظامی آمریکا در منطقه از طریق هدف قرار دادن پایگاه‌های نظامی آن می‌رود. در حالی که اساساً حضور اصلی آمریکا غیر نظامی و در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. حتی اگر ملت ها موفق به اخراج نیروهای نظامی آمریکا و بستن پایگاه‌های نظامی آن در منطقه شوند، اما سفارت‌خانه‌ها، شرکت‌ها و نهادهای مختلف این کشور در منطقه فعال هستند و حضور دارند. بنابراین، قدم اول برای اخراج آمریکا از منطقه این است که انواع حضور آمریکا شناخته شود و قدم بعدی این است که برای اخراج آمریکا در همه این حوزه‌ها برنامه ریزی مدون و درستی با همکاری منطقه ای بوجود آید. حضور اقتصادی آمریکا یکی از مهمترین اتفاقاتی است که شاید ابعاد آن تاکنون برای بسیاری به درستی روشن نشده باشد. آمریکا در کشورهای محور مقاومت به اشکال گوناگونی، حضور اقتصادی دارد. حضور آمریکا در عراق، به شکل نیروسازی، نفوذ در ساختار، تسلط بر نظام مالی و بانک مرکزی آن و همچنین حضور شرکت‌های مختلف اقتصادی و امنیتی (از جمله شرکت‌های امنیتی در فرودگاه‌های این کشور) است. توافق تأسف بار مالی ایران و عراق که تبادلات مالی صادرات گاز و برق را تحت تسلط آمریکا قرار داده است، یکی از آثار حضور اقتصادی آمریکا در عراق است.از طرفی در سوریه تسلط امنیتی بر منابع نفتی این کشور جدی است و آمریکا تلاش می‌کند بعد از داعش، نظام سوریه را در حوزه اقتصادی تحت فشار قرار دهد. در لبنان، مداخلاتی از جنس تسلط بر بانک مرکزی و فشار مالی بر حزب‌الله پررنگ است. همچنین حضور صندوق بین‌المللی پول و کشور همپیمان آمریکا (فرانسه) در لبنان به پیش‌برد سیاست‌های آمریکا کمک می‌کند. آمریکا به دنبال جدایی اقتصاد کشورهای محور مقاومت است.

پس از نابودی داعش، کشورهای محور مقاومت در زمینه نظامی-امنیتی به ثبات نسبی دست پیدا کرده‌اند، اما آمریکا از طریق فشار اقتصادی بر کشورهای محور مقاومت، به دنبال پیگیری اهداف خود است و از ابزار اقتصادی برای کنترل آن‌ها استفاده می‌کند. ایران و سوریه، تقریباً به طور کامل از سوی آمریکا تحریم شده‌اند، در عراق هم فشارها و اعتراضات معیشتی شدید است و بحران اقتصادی در لبنان باعث نفوذ بیشتر صندوق بین‌المللی پول شده است. این شرایط نشان می‌دهد که برای حفظ محور مقاومت باید به فکر اتصال اقتصادی این کشورها بود. اساساً آمریکا تلاش می‌کند جریانات کریدوری، انرژی، مالی و تجاری مشترک بین کشورهای محور مقاومت برقرار نشود. به همین دلیل شاهد جلوگیری از اتصال جدی مسیر خاکی بین عراق و سوریه می‌شود

 یا مانع تسویه مالی صادرات برق و گاز ایران به عراق می‌شود. به طور ویژه آمریکا چنین تلاشی درباره ایران نیز داشته است. البته میزان موفقیت آمریکا در موارد مختلف، متفاوت بوده است و این طور نبوده که همیشه موفق شود و امکان شکست آمریکا در انزوای کشورهای منطقه وجود دارد.

لازم به ذکر است که اخراج آمریکا از منطقه بصورت مستقیم توسط ایرانیان یا جمهوری اسلامی انجام نخواهد شد و اساساً بدون مشارکت ملت‌ها و دولت‌های منطقه، این اتفاق رخ نخواهد داد. از آنجایی که کشورهای محور مقاومت در سال‌های اخیر درگیر در بحران‌های مختلف بوده‌اند، شاید به سادگی نتوانند ابعاد مختلف حضور آمریکا را در کشورشان شناسایی کنند و برای آن چاره اندیشی کنند و حتی شاید متوجه زیان‌های این حضور نباشند. جمهوری اسلامی ایران به عنوان برادر بزرگ‌تر در منطقه اولاً باید دشمنی آمریکا و ضررهای حضور آمریکا در منطقه را مشخص کند، ثانیاً مورد به مورد نفوذ اقتصادی آمریکا را شناسایی کند و ثالثاً در فضای نخبگانی این موارد را برای ملت-های محور مقاومت تبیین کند.بهر حال تا زمانی که مسئله حضور آمریکا در منطقه توسط مردم، نخبگان و دولت‌های منطقه بطور ریشه‌ای فهمیده نشود، امکان اخراجش از منطقه فراهم نخواهد شد؛ باید پایه‌های عمیقی برای اخراج شکل بگیرد، وگرنه مانند سال ۲۰۱۱ می‌شود که آمریکا به حضور نظامی خود خاتمه داد اما در ابعاد دیگر حضور داشت و این حضور عمیق نهایتاً باعث بازگشت نظامیان آمریکا نیز شد. اخراج اقتصادی آمریکا به واسطه پیوند اقتصادی ایران با کشورهای منطقه انجام می‌شود. اساساً اخراج اقتصادی آمریکا از منطقه بدون جایگزین، معنا ندارد. جایگزین آمریکا باید تقویت اقتصاد این کشورها با همراهی ایران باشد. این تقویت هم باید در قالب طرح‌های مشترک باشد و هم در قالب طرح‌های مبتنی بر خودکفایی کشورها باشد. همه کشورهای محور مقاومت برنده این اتفاق خواهند بود.پیش در آمد اخراج آمریکا از منطقه اینست که ایران اقتصاد خود را در وابستگی متقابل با کشورهای منطقه تعریف کند. اگر قرار است تحریم‌های آمریکا بی‌اثر شود باید اقتصاد ایران به اقتصاد کشورهای منطقه گره بخورد. بخصوص تعاملات از مرزهای خاکی بسیار تحریم ناپذیرتر از مرزهای غیرخاکی و دریایی خواهد بود. کشورهای منطقه نیازهایی دارند که ایران می‌تواند آن‌ها را رفع کند و منبع مالی برای خود ایجاد کند، مانند اتفاقی که در تعامل با ونزوئلا رخ داد و به این کشور بنزین صادر گردید. در حال حاضر ۶۰ درصد بنزین صادراتی ایران به عراق است. این روند می‌تواند به کشورهای سوریه و لبنان نیز گسترش پیدا کند. بنابراین اخراج آمریکا از منطقه باعث گشایش اقتصادی برای ایران خواهد شد.