به گزارش پایگاه خبری ربیع، جوان موتور پیشرفت حال و آینده کشور است و نسل جوان کنونی که عزم و همت و بصیرتی بیشتر از نسل اول انقلاب دارد، باید خود را آماده شتاب بخشیدن به پیشرفت کشور کند.(مقام معظم رهبری ۲۹بهمن۱۳۹۶)

از مسائلی که اهمیت چندانی دارد اما کمتر مورد توجه واقع می شود سپردن امور به جوانان و اعتماد به قدرت و توان و عزم و همت و همت و بصیرت جوانان است جمعی که می تواند در سرعت بخشیدن به پیشرفت کشور تاثیر گذار باشد و کشور را به قله های بلند سعادت برساند.جوانان امروز به تعبیر رهبری فرزانه نسبت به جوانان اول انقلاب قوی تر، عالم تر و تیزهوش تر است و اتفاقا با اینکه دوران قبل از انقلاب را ندیده و درک نکرده است و حتی  در دوران امام(ره) نبوده و با مسئل و مشکلات دورانی از انقلاب دست و پنجه نرم نکرده است با اینحال پاسدار و اقعی اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی است که امام و رهبر امروز تفسیرگر آن هستند و راه را نشان می دهند و جوانان پیشتاز در پیودن این راه برای کمال و سعات و تعالی کشور هستند همچنانی که در دوران دفاع مقدس و بعد از آن توانست علم علم را درعرصه های مختلف درجهان به اهتزاز در آوردو در بسیاری از علوم و فنون کشور را در در قلل رشد قرار دهد و دنیا را به تحیر و شگفتی وادارد و دشمن را بر این توانایی آگاه و حساس کند! اما کم کاری ها و بی تدبیری ها و بی توجهی ها استفاده از نیرو و توان جوانان را به تاخیر انداخته و می اندازد؟ امروز شاهدیم میانگین سنی مدیران بالای حدود ۴۵ سال است؟ بسیاری از مدیران و مسئولان چند مسئولیت مستقیم و غیر مستقیم دارند؟ خیلی ها باز نشسته و بر گشت به کار شده اند و نه فقط رده اول مسئولیت کشور اکثر در سنین بالا حالا یا بعد از بازنشستگی و یا در آستانه بازنشستگی هستند و هر کدام جای چند جوان را گرفته اند!؟ انگار هنوز این باوری که رهبری فرزانه دارند در تصمیم گیرندگان دیگر وجود ندارد! از ایجاد اشتغال سخن بسیار رانده می شود اما از به کار گیری جوانان حتی در جایگاههای کارشناسی کمتر خبر به گوش می رسد؟ بد نیست برای جرئت یافتن در به کار گیری و سپردن مسئولیت به جوانان از صدر اسلام و روش نوی وام بگیریم. اولین نماینده پیامبر(ص) در مدینه یک جوان بود به نام مصعب بن عمیر، قبل از مهاجرت پیامبر اسلام به مدینه، روزى دو نفر از بزرگان مدینه به نام‏هاى اسعد بن زُراره و ذَکوان بن عبد قیس، به مکّه آمدند و در شرایط بسیار سختى، به حضور پیامبر خدا شرفیاب شدند و پس از شنیدن بیانات کوتاه و نافذ ایشان، اسلام آوردند. سپس به ایشان گفتند: اى پیامبر خدا! مردى را همراه ما بفرست تا به ما قرآن بیاموزد و مردم را به آیین تو دعوت کند.این، نخستین بار بود که پیشواى بزرگ اسلام، تصمیم مى‏گرفت به خارج از مکّه، نماینده رسمى بفرستد. بدیهى است فردى که انتخاب مى‏شد، باید از هر جهت، شایستگى‏هاى لازم را براى این مأموریت حسّاس مى‏داشت. پیامبر خدا، از میان همه مسلمانان آن روز، مصعب بن عُمَیر جوان را به نمایندگىِ خود برگزید.این جوان با ایمان و پُرشور و با تدبیر، مأموریت خود را به خوبى انجام داد. طولى نکشید که همه اقشار مدینه، بخصوص نسل جوان، دعوت او را پذیرفتند و مسلمان شدند و نخستین نماز جمعه در مدینه، به امامت او اقامه گردید .(بحار الأنوار ج ۱۹ ص ۱۰)

نمونه دیگر اینکه پس از فتح مکّه، طولى نکشید که جنگ حُنین پیش آمد و به ناچار، پیامبر خدا و سربازانش باید از مکّه خارج شده، به سوى جبهه جنگ مى‏رفتند. چون مکّه به تازگى از دست مشرکان خارج شده بود، باید فرماندار لایق و با تدبیرى براى اداره آن تعیین مى‏شد که به امور شهر مکّه که مرکز جزیره العرب و مورد توجّه عموم قبایل و اقشار مختلف مردم بود رسیدگى کند و علاوه بر این، جلوى بى‏نظمى‏هایى را که ممکن بود دشمنان به وجود آورند، بگیرد. پیامبر خدا، در میان همه یاران، جوان بیست و یک ساله‏اى را به نام” عَتّاب بن اسید”، براى این مسئولیت بزرگ برگزید و براى وى، فرمان صادر کرد. در این باره، آمده است: پیامبر خدا، پس از صدور فرمان حکومت مکّه براى عَتّاب، درباره اهمّیت این مسئولیت، خطاب به او فرمود:

یا عَتّابُ، تَدری عَلى مَنِ استَعمَلتُکَ؟! استَعمَلتُکَ عَلى أهلِ اللّهِ عز و جل، ولَوأعلَمُ لَهُم خَیرا مِنکَ استَعمَلتُهُ عَلَیهِم.( اسد الغابه ج ۳ ص ۵۴۹ الرقم ۳۵۳۸)

اى عَتّاب! مى‏دانى تو را بر چه کسانى گماشتم؟ تو را بر مردمان [شهر] خداى عز و جل گماشتم، و اگر براى آنان بهتر از تو سراغ داشتم، او را بر ایشان مى‏گماشتم.

اقدام دیگر پیامبر خدا در گماردن و سپردن کار به جوانان انتخاب و انتصاب جوانب به فرماندهی نبرد با رومیان‏ است. پیامبر خدا، در روزهاى آخر زندگىِ خود، مسلمانان را براى جنگ با کشور نیرومند روم، بسیج کرد. تمام افسران ارشد، فرماندهان سپاه اسلام، و بزرگان مهاجران و انصار، در این لشکر عظیم، گِرد آمده بودند. براى فرماندهىِ چنین‏ سپاهى، بى‏تردید، باید لایق‏ترین افسران انتخاب مى‏شد. پیامبر اسلام، اسامه بن زید را که جوانى هجده ساله (طبقات الکبرى ج ۴ ص ۶۶) بود طلبید و فرماندهىِ لشکر را به او واگذار کرد. اعتماد به جوانان برای پیشرفت کشور و سرعت بخشیدن به خدمت به مردم یک ضرورت است که مجلس و دولت باید به آن بپردازند واز نیروهای خسته و کم انگیزه را که برخی شاید چند مسئولیت دارند پوزش بخواهند!این بهترین راه احیای کار و خدمت جهادی در کشور است.