چند قدم عقب تر رفتم و با تمام قدرت به توپ ضربه زدم. دقیقا توپ همانجایی رفت که نباید میرفت.

تابستان شده بود و هوا خیلی گرم بود. به آپارتمان جدیدی رفته بودیم که کولر نداشت.

خارپشتی از یک مار تقاضا کرد که بگذار من نیز در لانه تو، مأوا گزینم و همخانه تو باشم.

چند نفری مانده بود تا نوبتم شود. نان گرم‌خوردن، معطلی هم دارد. خوب شد با احمد آمدم، وگرنه حوصله‌ام سرمی‌رفت.

مردی که دیگر تحمل مشاجرات با همسر خود را نداشت، از استادی تقاضای کمک کرد.

شخص خسیسی در رودخانه‌ای افتاد و عده‌ای جمع شدند تا او را نجات دهند.

پادشاهی جایزه بزرگی برای هنرمندی گذاشت که بتواند به بهترین شکل، آرامش را تصویر کند.

نهال تک دختر تک فرزند 11 ساله کلاس چهارم ابتدایی قراره امروز پنجشنبه 24/12/96 بعداز ظهر و بعد از چندین مرحله بدقولی های بابا بهزادش به همراه مادرش بروند

یک روز گرم، شاخه‌ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند و به دنبال آن، برگ‌های ضعیف و کم طاقت جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند.

به گزارش پایگاه خبری ربیع، شیری در یک بیشه کوچک برای خودش قلمروی ساخته بود و از نعمت‌های فراوان در اطرافش که گله‌های بزرگ حیوانات مختلف بود، تغذیه می‌کرد. شغال و کلاغ و گرگی هم کنارش بودند و از باقی‌مانده شکارهایش استفاده می‌کردند. روزی هنگام ظهر، شتری نحیف و بیمار که از دوستانش جدا افتاده […...