به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از روزیاتو/ منطقی رفتار کردن همیشه سخت است. سخت تر از منطقی رفتار کردن، فکر کردن و سخت ترین کار در فکر کردن، خوب فکر کردن است که لازمه آن، شفاف اندیشی و دسترسی به داده های درست است.
ما انسان ها، همیشه تصمیم ها و قضاوت هایمان، بر اساس داده ها و اطلاعاتی است که در ذهن ما جای داری و این ذهن فریبکار، همیشه تلاش می کند تا درستی داده هایی که دارد را به ما تحمیل کند و به همین خاطر، خیلی از انسان ها، غلط فکر می کنند و خرافاتی هستند و از سر و کول فالگیرها، بالا می روند.
هنوز، صنعت خرافاتی ها، صنعت جذاب و پردرآمدی است. ترس، ناشی از جهل است و جهل، ناشی از بی‌سوادی. پس برای منطقی رفتار کردن، باید درست فکر کرد و با اصول تفکر راهبردی آشنا بود. همین که شما خودشیفته نباشد و اصالت را به «خود» نسبت ندهید و چیزی را ارث پدری خود تصور نکنید، بخشی از راه حل را پیدا کردید. در این گفتار، موضوعاتی درباره منطقی بودن را ارائه می‌کنیم و منتظر نظر شما و تجربه شما در شیوه ها و بایدهای رفتار منطقی در زندگی هستیم.

در ستایش منطق
برای این که منطقی رفتار کنید باید همیشه حواس تان به رفتار های منطقی و غیر منطقی خود و دیگران باشد. رفتارهای خودتان و دیگران را باید مدام رصد کنید. ادب را از بی ادب ها و امید را می توان از نا امید ها آموخت. به ظاهر و باطن توجه کنید.
اما ظاهر، شما را گول نزند. به آنچه دیگران می گویند به خوبی گوش کنید. در روزگار امروز، آن ها که خوب گوش می کنند، درامد و زندگی بهتر از کسانی دارند که زیاد حرف می زنند. خوب گوش کنید و فرهنگ یادداشت برداری را در خود تقویت کنید.
همیشه به این فکر کنید که چه زمانی هایی اصلا دوست ندارید به حرف دیگران گوش کنید. چه زمان هایی فقط در شبکه های اجتماعی، JUST SEEN می‌کنید و می‌گذرید! چه وقت هایی خود را محق می دانید و دیگران را در اشتباه فرض می کنید.
در آن لحظات، از خود سوال کنید که آیا ممکن است دیدگاه های آن ها هم،‌ دارای محاسن و فوایدی باشد که خودخواهی یا زوداندیشی من، سبب مخالفت سریع و غیر منطقی شد؟ آیا می توانید از مقاومت در برابر دیگران دست بردارید؟ به غیر منطقی بودن دیگران توجه کنید. توجه کنید که کی افراد از زبانی استفاده می کنند که آن را منطقی نشان می دهد. در حالی که رفتارشان ثابت می کند چنین نیستند.

سعی کنید دریابید چرا شما یا دیگران غیر منطقی می شوید. آیا ممکن است نفع پنهانی در دوری از سعه صدر داشته باشید؟ ممکن است دیگران چنین نفعی داشته باشند؟
یکی از نشانه های متفکر انتقادی، آمادگی برای تغییر ذهنیت است. وقتی استدلال خوبی برای چنین تغییری می شنود، متفکر انتقادی تلاش می کند تا نظرخود را اصلاح کند. متفکران خوب اگر تفکر بهتری پیدا کنند، این تمایل را دارند که تفکر خود را اصلاح کنند.
موضع آن ها را می توان با استدلال تغییر داد. اگر شما چند سال پیش روی یک موضع بودید و هنوز هم با وجود استدلال های بی رحمانه منتقدان نظر شما، آن ها را به خاطر خودخواهی رد می‌کنید، این نشان می دهد که شما منطقی نیستید و در فاز منطق گام بر نمی دارید.
تعداد بسیار کمی حاضر هستند که بعد از این که نظری را اتخاذ کردند، ان را تغییر دهند. تعداد بسیار کمی از آدم ها مایل هستند که تثبیت باورهایشان، موکول به شنیدن کامل دیدگاه های مخالف بکنند. شما از این حیث، خود را چگونه ارزیابی می کنید؟