پایگاه خبری ربیع،
۱- روزهای پایانی اسفند ۹۳، دکتر سیدحسن قاضیزادههاشمی، وزیر بهداشت دولت یازدهم نامهای هزارکلمهای در ۶ بند خطاب به سرافراز، رئیس وقت سازمان صداوسیما نوشت. موضوع نامه، ابراز نگرانی درمورد پخش سریالی جدید از مهران مدیری در نوروز ۹۴ که سوژه آن ماجراهای یک بیمارستان و پزشکان آن بود. در ابتدای نامه آمده بود: «همانگونه که مستحضرید وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی بهعنوان متولی نظام سلامت کشور، مامور «فراهمآوردن موجبات تامین بهداشت و درمان کلیه افراد کشور از طریق تعمیم و گسترش خدمات بهداشتی، درمانی و آموزش» در نظام جمهوری اسلامی میباشد.» در بند سوم این نامه، مهمترین سرمایه وزارت بهداشت برای انجام این وظیفه و تامین بهداشت و درمان تمامی افراد کشور «اعتماد مابین جامعه پزشکی و مردم» دانسته شده و از این مساله که ممکن است سریال «در حاشیه» با ایجاد تصویری فاسد و ناکارآمد از پزشکان این اعتماد را خدشهدار کند، ابراز نگرانی شده بود. در این نامه آمده بود از ابتدای اطلاع از ساخت چنین سریالی جلسات متعدد میان مسئولان وزارت بهداشت ازجمله شخص وزیر و مسئولان عالیرتبه صداوسیما برگزار شده است تا دغدغهها درمورد این موضوع به بحث گذاشته شود.
۲- فارغ از انطباق موضوع بر مصداق در این نامه، بیاعتمادی به پزشکان موضوع نگرانکننده و حائز اهمیتی است. هر ایرادی که بر عملکرد بعضی پزشکان وارد باشد، باز هم جامعه ناگزیر از دریافت خدمات آنهاست. حاصل بیاعتمادی به پزشکان، جایگزین شدن درمانهای سنتی، خانگی و خوددرمانی است که در اغلب بیماریها پاسخگو نیست و آسیبهای جبرانناپذیری را برای بیمار در پی دارد. جامعهای در سلامت میماند که اعضای آن درصورت ابتلا به بیماری، گزینه اولشان مراجعه به پزشک متخصص باشد؛ اما عدم مراجعه به پزشک متخصص همواره بهخاطر بیاعتمادی نیست، گاه این فقر است که بیمار را ناچار میکند بهجای مراجعه به متخصص در خانه بماند، سعی کند با دمنوشها حال خودش را خوب کند یا درنهایت به داروخانه مراجعه کند و بکوشد درمورد هزینه پزشک صرفهجویی کند.
۳- در شرایط اقتصادی فعلی و با کاهش قدرت خرید مردم، تعداد این افراد روزبهروز افزایش مییابد. در بسیاری از موارد، درمان به اولویتی دست چندم بدل میشود که اگر درآمد شخص از کف هرم مازلو گذشت و فرد توانست تغذیه و مسکن خود و خانوادهاش را تامین کند، به آن میپردازد والا در بهترین حالت صرفا برای مسکن هزینه خواهد کرد و در پی درمان نخواهد رفت. دکتر ایرج نظری، رئیس دانشگاه علومپزشکی اهواز اردیبهشتماه امسال و پیش از سقوط تاریخی ارزش ریال گفته بود «هزینههای درمان بهصورت روزانه در حال افزایش است» و این برای مردمی که ارزش پولشان بهصورت ساعتی در حال کاهش است بهمعنی تبدیلشدن درمان به یک ویژگی لوکس زندگی است.
۴- شناختهشدهترین و رسمیترین واکنشی که به این نوع فاصله افتادن میان بیمار و پزشک دیده شده، ویدئویی است که یکشنبه از وزیر بهداشت منتشر شد. «خودت بمال» جوابی بود که وزیر بهداشت به پیرمردی که از هزینههای بالای فیزیوتراپی همسرش مینالید، داد؛ جوابی که با شوخی و خنده کل کارکرد فیزیوتراپی را به یک حوله داغ بستن و مالیدن که هر آدمی از پسش برمیآید، تقلیل میدهد و بیمار را دعوت میکند از متخصص فاصله بگیرد و خوددرمانی کند. چه تفاوتی است میان فاصله گرفتن از متخصص از روی بیاعتمادی و فراق میان بیمار و پزشک از روی فقر؟
چرا احتمال وقوع اولی در اثر پخش یک سریال طنز اقدامات پیشگیرانه و واکنشهای بعدی را در راس وزارت بهداشت موجب میشود، اما وقوع عینی دومی با مواجهه سرخوشانه وزیر بهداشت روبهرو شده و حتی از سوی آقای دکتر مورد تشویق قرار میگیرد؟
آیا از سال ۹۳ تا بهامروز اتفاقی افتاده است و وزیر بهداشت دیگر ماموریت مجموعهاش را «فراهم آوردن موجبات تامین بهداشت و درمان تمامی افراد کشور از طریق تعمیم و گسترش خدمات بهداشتی، درمانی و آموزش» نمیداند؟ یا اینکه آنها که بر اثر بیاعتمادی به نظام درمان کشور پشت میکردند همزمان پزشکان را از آورده مالی خود نیز محروم میساختند؛ حال آنکه آنها که بر اثر فقر از مراجعه به پزشک بازمیمانند چنین ضرری را برای جامعه پزشکی کشور در پی ندارند و از این رو نیازی به نگرانی نیست؟
پاسخ متفاوت به این سوال، تفاوت میان اداره نظام سلامت با بنگاهداری اقتصادی در این حوزه است.