تحلیل ها » تولیدی » خبر تنظیمی » خبر دریافتی » یادداشت میهمان
کد خبر : 362603
چهارشنبه - 3 مرداد 1397 - 21:24
نقشه نفوذ در کلام رهبری(۶)

گستره و عمق نفوذ

آماج نفوذ هم چه کسانی هستند؟ عمدتاً نخبگان، عمدتاً افراد مؤثّر، عمدتاً تصمیم گیران یا تصمیم سازان، اینها آماج نفوذند؛ اینها هستند که سعی می شود روی اینها نفوذ انجام بگیرد؛ بنابراین نفوذ خطر است؛ نفوذ خطر بزرگی است.

گستره و عمق نفوذ

به گزارش پایگاه خبری ربیع، نفوذ دو جور است: یک نفوذ موردی یا نفوذ فردی است؛ یک نفوذ جریانی است.

۱) نفوذ موردی
نفوذ موردی خیلی نمونه دارد، معنایش این است که فرض کنید شما یک دمودستگاهی دارید، یک مسئولی هستید؛ یک نفر را با چهره ی آرایششده، بزکشده، با ماسک در مجموعه ی شما بفرستند؛ شما خیال کنید دوست است درحالیکه او دوست نیست، تا او بتواند کار خودش را انجام بدهد؛ گاهی جاسوسی است که این کمترینش است؛ یعنی کم اهمّیّت ترینش جاسوسی است، خبرکشی و خبردهی است؛ گاهی کارش بالاتر از جاسوسی است، تصمیم شما را عوض می کند. شما یک مدیری هستید، یک مسئولی هستید، تصمیم گیر هستید، می توانید یک حرکت بزرگ یا مؤثّری انجام بدهید، اگرچنانچه این حرکت را اینجور انجام بدهید این به نفع دشمن است، او می آید کاری می کند که شما حرکت را اینجور انجام بدهید؛ یعنی تصمیم سازی. در همهی دستگاه ها سابقه هم دارد؛ فقط هم دستگاه های سیاسی نیست، دستگاه های روحانی و دینی و مانند این ها هم همیشه وجود داشته.
به عنوان مثال می‌توان از واقعه ی زیر یاد کرد. مرحوم آقای آسیّد حسن تهامی که از علمای بزرگ کشور ما و ساکن بیرجند بود، رفته بود در بیرجند مانده بود؛ ملّای خیلی بزرگی بود، اگر در قم یا نجف می ماند، حتماً مرجع تقلید می شد؛ مرد بسیار دانایی بود. ایشان خودش برای من نقل کرد؛ گفت آنوقتی که عراقیها با انگلیسها می جنگیدند -در [سال] ۱۹۱۸؛ قریب صد سال پیش- یکی از مراجع وقت، یک نوکری داشت که خیلی مرد خوبی بود، با طلبه ها گرم می گرفت، صحبت می کرد، با همه آشنا بود، با همه رفیق بود؛ اسمش را هم ایشان می گفت؛ من یادم نیست. گفت بعد که انگلیس ها غلبه پیدا کردند و عراق را تصرّف کردند و آخرین جا نجف بود که وارد نجف شدند، خبر رسید به طلبه ها که این نوکر فلان آقا، یک افسر انگلیسی است! گفت من باور نکردم؛ گفتم مگر می شود چنین چیزی؟ بعد می گفت در بازار حُوِیش -بازار معروفی است در نجف- داشتم می رفتم، دیدم هفت هشت ده نفر افسر انگلیسی و نظامی انگلیسی سوار اسب دارند می آیند -آنوقت با اسب رفت وآمد می کردند- یک افسری هم جلویشان است؛ خب، من کنار واایستادم که این ها بیایند رد شوند؛ وقتی رسیدند به من، دیدم آن افسری که جلو بود، از آن بالا گفت: آقای آسیّد حسن، حالت چطور است! نگاه کردم دیدم بله، همان آقایی است که نوکر فلان مرجع بود؛ سالها ما این را می دیدیم. گاهی نفوذ اینجوری است؛ نفوذ شخصی است؛ وارد خانه ی کسی، وارد دستگاه کسی می شوند. در دستگاه های سیاسی هم الی ماشاءالله از این قبیل وجود داشته است؛ امروز هم ممکن است باشد؛ البتّه خطرناک است.

۲) نفوذ جریانی
منتها از این خطرناکتر، نفوذ جریانی است. نفوذ جریانی، یعنی شبکه سازی در داخل ملّت؛ به وسیله ی پول که نقش پول و نقش امور اقتصادی اینجا روشن می شود. عمده ترین وسیله دو چیز [است]؛ یکی پول، یکی هم جاذبه های جنسی. افراد را جذب کنند، دور هم جمع کنند؛ یک هدف جعلی و دروغین مطرح کنند و افراد مؤثّر را، افرادی که می توانند در جامعه اثرگذار باشند، بکشانند به آن سمت مورد نظر خودشان. آن سمت مورد نظر چیست؟ آن عبارت است از تغییر باورها، تغییر آرمانها، تغییر نگاهها، تغییر سبک زندگی؛ کاری کنند که این شخصی که مورد نفوذ قرار گرفته است، تحت تأثیر نفوذ قرار گرفته، همان چیزی را فکر کند که آن آمریکایی فکر می کند؛ یعنی کاری کنند که شما همان جوری نگاه کنی به مسئله که یک آمریکایی نگاه می کند -البتّه یک سیاستمدار آمریکایی، به مردم آمریکا کاری ندارد- همان جوری تشخیص بدهی که آن مأمور عالی رتبهی سیا تشخیص می دهد؛ در نتیجه همان چیزی را بخواهی که او می خواهد. بنابراین خیال او آسوده است؛ بدون اینکه لازم باشد خودش را به خطر بیندازد و وارد عرصه بشود، شما برای او داری کار می کنی؛ هدف این است، هدف نفوذ این است؛ نفوذ جریانی، نفوذ شبکهای، نفوذ گسترده؛ نه موردی. اگر این نفوذ نسبت به اشخاصی انجام بگیرد که این ها در سرنوشت کشور، سیاست کشور، آینده ی کشور تأثیری دارند، شما ببینید چه اتّفاقی می افتد؟ آرمان ها تغییر پیدا خواهند کرد، ارزشها تغییر پیدا خواهد کرد، خواست ها تغییر پیدا خواهد کرد، باورها تغییر پیدا خواهد کرد.
به عنوان مثال می‌توان از واقعه ی زیر یاد کرد. شما امروز وقتی نگاه می کنید، باور دارید که در مسئله ی فلسطین یک ظلم آشکار به یک ملّت دارد می شود؛ این را دارید می بینید؛ نگاه شما این نگاه است. آن کسی که در خانه ی خود -یک فلسطینیِ عرب، چه مسلمان، چه مسیحی- مورد تعدّی قرار می گیرد، او محکوم میشود با نگاه آمریکایی. از نظر شما او مظلوم است؛ وقتی توانست تغییر نگاه شما را تأمین بکند، شما هم مثل او نگاه می کنید و می گویید که اسرائیل دارد از هویّت خودش دفاع میکنند! مگر اوباما نگفت؟ همان وقتی که اینها آتش را شبانه روز بر سر مردم غزّه می ریختند، یک مردم بی دفاع را، خانه شان، زندگیشان، مزرعه شان، بچّه شان، مدرسه شان، بیمارستانشان را مورد تهاجم قرار می دادند، رئیس‌جمهور آمریکا گفت اسرائیل دارد از خودش دفاع می کند! یعنی نگاه این است. شبکه سازی و جریان سازی موجب می شود که آن کسی که مثلاً در داخل ایران دارد زندگی می کند یا در داخل فلان کشور دیگر، این نگاهش بشود آن نگاه؛ معنای نفوذ این است؛ ببینید چقدر خطرناک است.

۳) آماج نفوذ
آماج نفوذ هم چه کسانی هستند؟ عمدتاً نخبگان، عمدتاً افراد مؤثّر، عمدتاً تصمیم گیران یا تصمیم سازان، اینها آماج نفوذند؛ اینها هستند که سعی می شود روی اینها نفوذ انجام بگیرد؛ بنابراین نفوذ خطر است؛ نفوذ خطر بزرگی است.