چله دوم و گام دوم انقلاب
بیانیهای که در آغازین روزهای چله دوم انقلاب در هفته گذشته توسط رهبری معظم انقلاب اسلامی صادر شد، هم کارکرد درونمتنی و داخلی دارد و هم کارکرد خارجی.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، بیانیهای که در آغازین روزهای چله دوم انقلاب در هفته گذشته توسط رهبری معظم انقلاب اسلامی صادر شد، هم کارکرد درونمتنی و داخلی دارد و هم کارکرد خارجی.
این بیانیه هم تکلیف ما را روشن میکند و هم به خارجیها میگوید چه میخواهیم بکنیم؛ بنابراین این بیانیه هر دو موضوع داخل و خارج را به صورت همزمان دربرمیگیرد؛ به تعبیری این بیانیه صرفا مصرف داخلی ندارد.
بیانیه رهبری معظم در جایی که وارد بحث توصیهها یا ارائه راهکارها یا راهبردهایی برای گام دوم انقلاب میشود، اولین عنوانش را به علم و دانش و پژوهش اختصاص میدهد؛ یعنی زیربنای دانشی و علمی انقلاب اسلامی و ضرورت آن را دوباره یادآور میشود. به این معنا که اگر انقلاب میخواهد توانا شود، باید دانا شود و بدون دانایی، آگاهی و شناخت امکان توانایی وجود ندارد؛ ولو اینکه اگر کشور به هر افقی دست یابد و بدون آگاهی لازم باشد، ممکن است مسیر نادرستی را طی کند. با این وصف اولویت اول، دانایی و آگاهی است که بخش زیادی از این دو به عهده نخبگان و رسانههاست؛ هم نخبگان دانشگاهی و حوزوی و هم اهالی رسانه؛ چه آنهایی که در فضای مجازی مشغول فعالیتاند و چه سایرین. رسانهها به دلیل ماهیت تعاملی که در این روزگار دارند، محل اصلی گفتوگو برای شکلدادن به نتایج این پیام هستند و مسئولیت سنگینی را بر عهده دارند.
حالا و پس از انتشار این بیانیه درواقع خطمشیها و سیاستهای کلی تبیین شده است که مسئولان باید برای تحقق این سیاستها برنامهریزی و در این راستا حرکت کنند. درواقع نباید این بیانیه طوری باشد که در همین امسال با چند تیتر رسانهای و سخنرانی ابتدایی رها شود. این بیانیه حاوی دستورکارهای روشنی است که نیازمند اقدام و عمل است؛ مثلا برای مبارزه با فساد، توسعه دانش و ارتقای اخلاق دستورکارهای روشنی دادهاند که برای مسئولان مربوط مشخص میکند که چه باید انجام دهند؛ برای نمونه آنجایی که نقصی وجود دارد یا قانونی لازم است، باید قانون را اصلاح یا وضع کنند؛ اگر مصوبهای لازم است باید بهسرعت و از مجاری قانونی کار به انجام برسد و … .
نکته شایسته تأمل دیگر این است که گزارههای ارائهشده در این بیانیه نیازمند تبیین است؛ یعنی پژوهشگران علوم انسانی و اجتماعی و سایر اندیشهورزان باید فصول مختلف این بیانیه را تبیین کنند. به این جهت که اینها میتوانند مبنای کار آنها قرار بگیرند و هم اینکه باید در افکار عمومی جا بیفتد که لوازم داخل این بیانیه چیست و چگونه باید آن را پیگیری و محقق کرد؛ برای نمونه بخش تمدن نوین اسلامی را در نظر بگیرید؛ این تمدن هم ضوابط و لوازم سیاسی دارد و هم فرهنگی، اقتصادی و … ؛ درباره این مورد هم باید پژوهشگران صحبت کنند.
نکته بعدی نقش رسانههاست که بحث اول و اجراییسازی بیانیه را باید محقق کنند و بخش دوم این است که نخبگان را وادار سازند وارد عرصه تبیین شوند. ضمن اینکه به طور طبیعی این بیانیه با سوءبرداشتهای گروههای مختلف مواجه خواهد شد؛ برای نمونه در نظر بگیرید در همین بازه زمانی کوتاه تلویزیونهای ضدانقلاب و وابسته سعی کردند تفسیرهای خودشان را درباره این بیانیه ابراز کنند. آنها گفتهاند نظام خطاهای خودش را پذیرفته و با آزادی رسانهها مخالف است و از این قبیل حرفها؛ در حالی که بر فرض قبول خطاها، این یک امتیاز است که میتواند جریان امور را اصلاح و درست کند.
نقش رسانههای ما این است که وارد بحث شوند و پاسخی به این شبهات و اتهامات بدهند. این موارد دروغ و بهتانی است که به متن این بیانیه زده شده است؛ حتی یکی از این شبکهها گفته رهبری از شکلگیری فضای مجازی که در آن جوانان با یکدیگر گفتوگو میکنند، ابراز ناراحتی کرده است که اصلا چنین چیزی در بیانیه وجود ندارد و این رسانه وابسته به عربستان سعودی دروغ میگوید و اینجا نقش رسانههای ما، شناسایی این دروغ بزرگ و آگاهکردن مخاطبان خود است. رهبری در گذشته نیز بر استفاده جوانان از فضای مجازی و کوبیدن مشت بر دهان دشمنان به وسیله آن تأکید داشتهاند.
از طرفی به نظر میآید مقطع انتشار این بیانیه مهم است. راهپیمایی ۲۲ بهمن با اقتداری کمنظیر برگزار شده و کشور در حال عبور از پیچی سهمگین و تا حدی خطرناک است، عزم خارجی برای مبارزه با جمهوری اسلامی به بیشترین حد خود رسیده و جمهوری اسلامی اعلام کرده من برای چهل سال آینده برنامهریزی میکنم، نه برای آنچه در گذشته داشتم. زمانی که مقام معظم رهبری آرمان آتی را معرفی میکند و امید میدهد و میخواهد حرکت را به آن سمت ببرد، یعنی به همه هواداران انقلاب و حتی دشمنانش این پیام را میدهد که انقلاب ما درگیر این حواشی نخواهد شد و راه درست خود را ادامه خواهد داد.