به بهانه شهادت امام صادق (ع)

وصیت های سیاسی امام صادق (ع)

امام صادق (ع) در شرایطی می زیست که حتی نمی توانست وصی و امام بعد از خود را معرفی کند، از این رو با سیاست مدبرانه خود، به گونه‌ای وصیت کرد تا جان وصی حقیقی خود (امام کاظم (ع)) را از خطر گزند منصور دوانیقی حفظ کند. در اصول کافی پیرامون این وصیت روایتی بدین مضمون آمده است: ابو ایوب نحوی می گوید: منصور در نیمه های شب مرا طلبید، به نزدش رفتم، دیدم روی کرسی (صندلی) نشسته و شمعی در برابرش است و نامه­ای در دست دارد، وقتی که بر او سلام کردم، نامه را به طرف من انداخت و گریه می کرد،

وصیت های سیاسی امام صادق (ع)

به گزارش پایگاه خبری ربیع، امام صادق (ع) در شرایطی می زیست که حتی نمی توانست وصی و امام بعد از خود را معرفی کند، از این رو با سیاست مدبرانه خود، به گونه‌ای وصیت کرد تا جان وصی حقیقی خود (امام کاظم (ع)) را از خطر گزند منصور دوانیقی حفظ کند. در اصول کافی پیرامون این وصیت روایتی بدین مضمون آمده است: ابو ایوب نحوی می گوید: منصور در نیمه های شب مرا طلبید، به نزدش رفتم، دیدم روی کرسی (صندلی) نشسته و شمعی در برابرش است و نامه­ای در دست دارد، وقتی که بر او سلام کردم، نامه را به طرف من انداخت و گریه می کرد،

 

به من گفت: این نامه محمد بن سلیمان (والی مدینه) است که در آن خبر داده، جعفربن محمد (ع) وفات کرده آنگاه سه بار گفت: «انا لله و انا الیه راجعون»، در کجا مانند جعفر (امام صادق (ع)) یافت می شود؟ سپس به من گفت بنویس: من آغاز نامه را نوشتم، گفت: (برای محمد بن سلیمان) بنویس، اگر او (امام صادق) به شخص معینی وصیت کرده است، او را احضار کن و گردنش را بزن «نامه را نوشتم و به سوی مدینه فرستاده شد» پاسخ نامه آمد و در آن نوشته شده بود: جعفربن محمد (ع) به پنج نفر وصیت نموده است که عبارتند از: ۱- منصور دوانیقی ۲- محمد بن سلیمان (والی مدینه) ۳- عبدالله (یکی از پسرانش) ۴- حمیده (مادر امام کاظم) ۵- موسی (ع).

در حقیقت وصی امام صادق (ع) همان موسی بن جعفر (ع) بود، ولی آن حضرت با این سیاست، خواست جان وصی خود را حفظ کند. با توجه به اینکه عدم صلاحیت آن چهار نفر دیگر، از نظر شیعیان روشن بود.

وصیت سیاسی دیگر امام صادق (ع) اینکه: آن حضرت می دانست که خفقان حاکم بر جامعه، مانع گسترش آثار آن حضرت و بازگویی حقایق برای آیندگان است، وصیت کرد بعد از خود ۷ سال در مراسم (حج) مجالس سوگواری برای او تشکیل دهند و مقداری از اموال خود را در این مراسم، به نیازمندان بدهند.

چنین وصیتی آن هم در موسم حج، که مردم از اکناف و اطراف اجتماع کرده اند، حاکی است که امام می خواست در آن مجالس حقایق گفته شود تا مردم ظالم و مظلوم را بشناسند و از ماجراهای پشت پرده، ناآگاه نباشند و در نتیجه وظیفه اسلامی خود را تشخیص دهند.

امام صادق (ع) در بستر شهادت

شهادت در راه خدا و در راه پیشبرد آرمان الهی، هدف عالی و خواست قلبی وآرزوی دل هر فرد مومن و مخلصی است که به خدا عشق می ورزد و دلش برای لقاء او پر می زند. مخصوصا، که این فرد مومن، فرزند رسول خدا (ع) و رهبر راستین امت مسلمان و پیشوای معصوم شیعیان و رهبر پیروان مخلص علی (ع) باشد.

شهادت امام صادق (ع)، در زمانی واقع شد که امورکشور مضطرب، فتنه ها و آشوب ها فراوان بود. نه خون ها احترام و نه دین از نظر حکومت وقت، ارزش داشت و نه قانونی حاکم بر سرنوشت امت بود. حکام وقت با استبداد مطلق، حکومت داشتند و رعیت در دست جلادان ملعبه ای بیش نبود. پیروان علی (ع) و دوستداران اهل بیت رسالت، در عسرت کامل و تنگنای عجیبی به سر می بردند، ناسزاگویی به علی (ع) و خاندان گرامی اش و اهانت و بدگویی به بزرگان دین، عادت دیرینه ای بود که در اغلب محافل و مجالس در مسجد، کوی و برزن، جلسات دینی و درس و همه جا شنیده می شد. روز به روز بر عظمت امام صادق (ع) افزوده می شد، دشمنان او و در رأس آنها منصور دوانیقی نمی توانست وجود آن بزرگوار را تحمل کند. وجود علمی امام بر ستمگران و بی فضیلت ها، سنگین و غیر قابل تحمل بود تا اینکه با دسائس و نقشه‌های گوناگون بعد از چندین بار که شبانه به منزل او یورش بردند و در دل شب، او را از منزل بیرون کشیدند و به تبعید از وطن مجبور ساختند، تصمیم به قتل آن حضرت گرفتند. تا اینکه منصور دوانیقی، توسط مزدوران خود آن حضرت را با انگور زهر آلود مسموم نمود. سرانجام، «سم» که قاتل شخصیت های بزرگ آن روز بود امام صادق (ع) را در ۲۵ شوال سال ۱۴۸ هجری قمری در سن ۶۵ سالگی در مدینه به شهادت رساند. مزار ایشان در قبرستان بقیع، در جوار پدر و جدّ بزرگوارش می باشد.

حسن بابایی استاد حوزه و دانشگاه