نگاهی به اسطوره جمشید و نوروز
جمشید از فرّهمندترین پادشاهان اساطیر ایران است و از او به عنوان نخستین انسان و نخستین شهریار نیز در کتابهای باستان یاد شده است. جمشید در سرودهای مذهبی با لقبهای دارندهی رمهی خوب و بسیار زیباروی و درخشان آمده است
به گزارش پایگاه خبری ربیع، جمشید از فرّهمندترین پادشاهان اساطیر ایران است و از او به عنوان نخستین انسان و نخستین شهریار نیز در کتابهای باستان یاد شده است. جمشید در سرودهای مذهبی با لقبهای دارندهی رمهی خوب و بسیار زیباروی و درخشان آمده است. کلمهی جمشید مرکب از دو کلمهی «جم» و «شید» که جزء دوم معنای نور و روشنایی میدهد و مظهر آفتاب و فروغ بی پایان است. شخصیت جمشید شاه نزد ما ایرانیان چنان مورد احترام و تکریم است و با وجود اشتباهاتی که از او سر میزند همچنان دارای چهرهای نمادین، الگوی شهریاران و محبوب قلبها است، از این رو او در اساطیر ایران باستان جایگاه شامخ و شویژهای دارد.
پیش از پادشاهی جمشید، دیوان بر مردم مسلط بودند و حاصل دسترنج آنها را به یغما میبردند و مردم از گرسنگی و بیچیزی ناتوان و درمانده بودند. بنابراین جمشید بر علیه دیوان به مبارزه پرداخت و پس از سالها پیکار و نبرد بیامان بر آنها پیروز شد، دیوان به خدمت جم در آمدند، جمشید این پیروزی بزرگ را جشن گرفت و انجام جشن را روز اول فروردین قرار داد. از آنجایی که در این ماه جشنهای مذهبی دیگری هم وجود داشت، جمشید این جشنها را در هم آمیخت و از این آمیختگی روزی بس بزرگ و جشنی بس با شکوه به نام «نوروز» بنیاد نهاد. او در نخستین روز جشن، آزادی، مساوات و عدالت را به مردم بشارت داد. از آن پس جنگ و ستیز از میام مردم برخواست. جمشید کارها را میام مردم قسمت کرد و برای هر گروه و طبقه ای شغلی ویژه معلوم کرد. کشاورزان دیگر برای خود میکاشتند، میدرودند و در معیشت زندگی، دیگر از کسی منت نمیکشیدند.
این انقلاب و جشن به سود مردم مستضعف بوده و به همین دلیل مردم بسیار شادی کردند، زیرا هم کیسهی قارون و کاسهی سلطان شده بودند، از این قرار جشن نوروز یک جشن ملّی و مردمی بود. بر تخت او گوهر افشاندند و پایکوبی کردند و آن روز خجسته را «نوروز» خواندند.
همچنین در بخش های غیر زرتشتی بازمانده از اوستا نیز آثاری که دلالت بر انقلاب جمشید داشته باشد را میتوان مشاهده نمود. متاسفانه این آثار به علّت دور بودن از زمان جمشید و فراز و فرودهای اجتماعی و سیاسی از صراحت لازم برخوردار نیستند، اما در این آثار به هر صورت اشاراتی وجود دارد که دگرگونیهای اجتماعی را به وسیلهی جمشید تأیید میکند.
در ترجمهای از آثار الباقیه آمده: در آثار زبان و ادبیات پارسی پس از اسلام که به این موضوع اشاره دارند، تقریباً پذیرفتنی است که جشن نوروز یکی از نهادهای جمشید است؛ این روز نخستین روزی بود که جمشید مروارید را از دریا بیرون آورد و پیش از او کسی مروارید را نمیشناخت و از آنجایی که این روز به دخول «آفتاب در برج حمل» نزدیک بوده و مردم آن را عید میگرفتند و شادمانی میکردند.
در جلد یک تاریخ طبری در خصوص نوروز آمده که: پس جمشید دستور داد گردونهای از آبگینه برای او ساخته بر دوش شیاطین نهاده و بر آن نشست و در هوا از شهر خویش دنباوند با بابل به یک روز مسافرت کرد و آن هرمز از فروردین ماه بود، مردم از دیدن این شگفتی آن روز را نوروز نام نهادند و جمشید دستور داد که آن روز تا پنج روز بعد از آن را عید بگیرند.
جشنهای فروردگان و فروردینگان هر چند هر دویشان همانند نوروز در فروردین ماه برگزار میشدند، اما از نظر زمان و چگونگی تشریفات با جشن نوروز همسانی و همسویی ندارد. بنیاد این جشنها بر پایههای دینی و باورهای آن جهانی نهاده شده است. در این جشنها سخنی از این جهان و مسایل دنیایی دیده نمیشود، امّا جشن نوروز که در روز اول فروردین ماه انجام میشود، آنگونه که از نامش پیداست روزی است نو، همراه با آیینی نو، این نو سازی باید آغاز یک انقلاب اجتماعی و برقراری آیینی نو بر مبنای یک پیروزی مهم مبارزاتی باشد. با دلیلی که داریم این پیروزی بدست جمشید حاصل شده. آنگونه که از آثار بازماندهی زبان و ادبیات فارسی بر میآید پیروزی جمشید پیامد پیروزی هوشنگ و تهمورث بر علیه دیو سالاری جامعهی پیش از جمشید است.