نشانههای بیخردی
یکی از مباحث مهم در فرهنگ و ادبیات اسلامی که در آیات و روایات به آن پرداخته شده است، موضوع عقل و جهل است که در مقابل هم هستند.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، یکی از مباحث مهم در فرهنگ و ادبیات اسلامی که در آیات و روایات به آن پرداخته شده است، موضوع عقل و جهل است که در مقابل هم هستند. برای جهل دو معنای مختلف در آیات و روایات به کار رفته است؛ یکی از معانی جهل، نادانی است که در برابر دانایی قرار دارد.یعنی کسی که دانشی نیاموخته و به اصطلاح بیسواد است؛ البته بسیاری از این افراد سواد خواندن و نوشتن ندارند، اما غنی از فرهنگ و ادب هستند. معنی دیگری که برای جهل به کار رفته است، نه دانایی، بلکه بیخردی است. جهل در این معنا در برابر عقل قرار میگیرد. اینکه انسان نیازمند دانش است، یک امر بدیهی است؛ اما این را میدانیم علم بهتنهایی نمیتواند همه مشکلات را از پیش روی بشر بردارد؛ بلکه انسان پیش از علم نیازمند عقل است
و دانش تنها ابزاری است که در دست عقل قرار میگیرد؛ زیرا حتی اگر علم در دست بیخردی قرار گیرد، زیانش بیش از سودش است؛ از این روست که گفتهاند علم لازم است، ولی کافی نیست.
شهید رجایی متهم به کمدانشی و نداشتن مدارک عالی دانشگاهی میشود و بنیصدر صاحب مدرک دکتری در دام کیش شخصیت خویش میافتد و به علم و مدرک خویش تفاخر میکند و نخستوزیر را به تمسخر و استهزا میگیرد. در این زمان است که امام خمینی(ره) میفرماید: هی نروید دنبال اینکه رجایی علم ندارد؛ این عقلش بیشتر از علمش است.
واقعیت این است که جهل واقعی در ندانستن نیست، بلکه در بیخردی است. کسی که علم داشته باشد، ولی از آن نتواند بهدرستی بهره برد و در مسیر تکامل خویش از آن استفاده کند، درحقیقت جاهل واقعی است. همچنین مراد از عقل تنها داشتن آن نیست، بلکه بهرهگیری از عقل است که به آن خردورزی و خردمندی میگویند. انسان با استفاده از عقل خویش، علم و دانش را به کار میگیرد و در مسیر تعالی و تکامل از آن سود میبرد.
امام على علیهالسلام: «اَلا وَ اِنَّ اللَّبیبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْآراءِ بِفِکْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِى الْعَواقِبِ»
«بدانید عاقل، کسى است که با فکر درست به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد.» (غررالحکم، ص ۱۷۸)
این روایت، چراغ راهنمای خوبی برای مسئولان است که ظرفیت و تحمل خود را بیشتر کنند و با شنیدن نقد دیگران از نظرات مفید بهره بگیرند که این نشان از خردمندی دارد.
همچنین فرمودند: «اِحْتَمِلْ ما یَمُرُّ عَلَیْکَ فَاِنَّ الاْحْتِمالَ سِتْرُ الْعُیوبِ وَ اِنَّ الْعاقِلَ نِصْفُهُ اِحْتِمالٌ وَ نِصْفُهُ تَغافُلٌ»
«در برابر آنچه بر تو مىگذرد، بردبار باش؛ زیرا بردبارى، عیبها را مىپوشاند. بهراستى که نیمى از عقل، بردبارى و نیمه دیگرش خود را به غفلت زدن است.» (غررالحکم، ص ۱۳۹)
برخورد با حلم در مقابل مخالف و از کوره درنرفتن و گاهی خود را به غفلت زدن، یعنی وارد به حواشی نشدن از نشانههای استفاده از عقل است.
همچنین فرمودند: «اتَّهِمُوا عُقولَکُمْ فَاِنِّهُ مِنَ الثِّقَهِ بِها یَکونُ الْخَطاءُ»
«عقل خویش را زیر سؤال ببرید؛ زیرا از اعتماد به آن، خطاها سرچشمه مىگیرد.» (شرح آقا جمال خوانساری بر غررالحکم، ج ۲، ص ۲۶۷)
بهویژه مسئولان نباید خود را عقل کل بدانند؛ زیرا قطعا این اعتماد بیجا آنها را به خطا خواهد برد.
از نشانههای عاقل شش چیز است: ۱- بردباری هنگام خشم؛ ۲- شکیبایی موقع ترس؛ ۳- رعایت قصد و عدالت هنگام خواهش؛ ۴- رعایت تقوای الهی در هر حال؛ ۵- نیکیکردن و مدارا با مردم و سازش با آنان؛ ۶- کمی جدال، ستیز و نزاع. [آمدی، ج ۴: ۱۳۹].
حال سنجیدن و تمیز بین عاقل و بیخرد کار سختی نیست؛ اگر رفتارها و عملکردها را بر همین روایت عرضه کنیم، معلوم میشود چند مرده حلاجیم و مدعیان عقلانیت چقدر عاقلند.
با نگاهی به آیات و روایات میتوان دانست که خردمندی و بیخردی ارتباط تنگاتنگی با رفتار شخص دارند. خردمندی و بیخردی نشانههایی دارند که بیشتر در حوزه عمل خود را نشان میدهند؛ ازجمله نشانههای بیخردی میتوان به رفتارهای تمسخرآمیز، بیادبی و ناسزاگویی، تعصب بیجا در اندیشه و توان خود، لجبازی و خودخواهی و اشرافیگری و خود را از همه داناتر دانستن، مجادله همیشگی و حاشیهسازی برای پوشش ناتوانی خود و نیز مدرکگرایی و ارزشگذاری براساس معیارهای دروغین، ارزشگذاری بر علم باعوری و ثروت قارونی و قدرت فرعونی، بیتوجهی به فقرا و حتی طرد آنان و احساس امنیت دروغین اشاره کرد. اینان به جای اینکه قدرت خداوند را پناهگاه خود قرار دهند، به شیاطین و استکبار جهانی رو میآورند و در سایه آنان احساس امنیت میکنند. به نظر ایشان، بتانی چون ترامپ و نتانیاهو میتوانند آنان را از سرنوشت شوم و نکبتبار دور سازند. ریشه این وابستگی به قدرتهای دروغین، بیخردی آنان است و اگر مورد نقد قرار گیرند به شدت با منتقد برخورد میکنند.
از دیگر نشانههای بیخردی، دلبستگی این افراد است. اینان به علم و قدرت و ثروت خویش چنان دل بستهاند که گویی هرگز این علم ایشان به جهل، و قدرت به ضعف، و ثروت به فقر تبدیل نمیشود. اینگونه است که در محاسبات خویش همواره به اشتباه میروند، اما خود را مبرا از هر خطا میدانند.
خداوند علت رفتار استکباری و ستمگرانه مردمان را بیخردی و بیعقلی آنان میداند و میفرماید سبب استکبار مشرکان و کافران و بعضی از توقعات بیجای آنان را میبایست در همین بیخردی آنان جست. (بقره، آیه ۱۱۸)
در آیات قرآن نشانههای دیگری نیز برای بیخردی بیان شده است که درحقیقت مصادیقی از همین مباحث بیان شده است.
با نگاهی به رفتار انسانها میتوان دریافت که در چه سطح از خرد و خردورزی هستند و میتوان به آنان تکیه و اعتماد و با آنان مشورت کرد.