به گزارش پایگاه خبری ربیع، اتفاقات اخیر؛ ماجرای حبابهای ارزی و طلایی، گرانی ارزاق حیاتی و غیرحیاتی، نشان داد که ما، در رابطه با احساس امنیت و اعتماد دو سویه بین مردم و دولت، دچار مشکلات و نقصانهای فراوانی هستیم.
اغلب ما، چه در مقام خریدار و چه در جایگاه فروشنده، کم یا زیاد، در حد وسع و توان اقتصادیمان، هر آنچه را که از نقد داشتیم، تبدیل به دلار و طلا و جنس کردیم. و این جنس، شامل همهچیز میشد؛ چه مورد نیازمان بود، چه نبود.
ما بهعنوان انسان ایرانی، نتوانستیم از این امتحان، سربلند بیرون بیاییم؛ نه در ردههای پایین دستی و در بین مردم، و نه در ردههای بالا دستی و در میان مسئولان، هیچ برندهای در این عرصه نداریم که بتواند سرش را با جسارت و شجاعانه بالا بگیرد و احساس پیروزی و برد اخلاقی بکند.
هر کدام از ما، افراد دولت و ملت، تنها بهعنوان یک فرد، وارد این ماجرا شدیم و تا توانستیم سعی کردیم گلیم خودمان را از این گرداب بیرون بکشیم. ما« سرمایه اجتماعی» نداریم، حتی اگر الان انبارهایمان پر از کالاهایی باشد که تا چند سال، ما را تامین کنند و خانه و خانوادهمان را از قحطی و گرسنگی، مصون بدارند. ما خریدیم، انبار کردیم و پنهان کردیم؛ پنهان کاری در دومعنی، هم پنهان کردیم که خریده ایم و هم خریدهای مان را پنهان کردیم که مبادا در روز مبادا، همسایه و یا فامیلی از سر نیاز در خانه مان را بزند و چیزی از ما بخواهد. اما نشان دادیم که ملتی «اتمیزه»، منفرد و جدا از هم هستیم و احساس نمیکنیم که سرنوشتمان وابسته و در هم تنیدهی یکدیگر است.
منظور از سرمایه اجتماعی، املاک، داراییهای شخصی یا پول نیست. منظور آن چیزی است که باعث میشود این اشیاء محسوس در زندگی روزمرهمان، بیشتر به حساب آیند؛ یعنی حسن نیت، دوستی، احساس همدردی و مراودات اجتماعی بین گروهی از افراد یا خانوادهها که یک واحد اجتماعی را تشکیل میدهند.
اگر کسی با همسایهاش ارتباط برقرارکند، و آنها نیز با همسایههای دیگر در ارتباط باشند، انباشتی از سرمایه اجتماعی بهوجود خواهد آمد که نیازهای شخصی آنها را برآورده میکند و حتی میتواند باعث بهبودی چشمگیر کیفیت زندگی در کل اجتماع شود. دراین حالت است که کل اجتماع از همکاری اجزای خود نفع میبرد و افراد هم از مزایایی مانند مساعدت، همدردی و دوستی با همسایگان بهره میبرند.
بنابر تحقیقات صورت گرفته موسسه لگاتوم، سرمایه اجتماعی در ایران مدام سیر نزولی داشته است و امروز در بین ۱۴۹ کشور جهان، رتبه ۱۱۸ از نظر توجه به سرمایههای اجتماعی را داراست. که این مساله با توجه به اتفاقات اخیر اقتصادی و پیامدهای اجتماعی آن، بسیار قابل تامل است.
از این منظر جا دارد که فرصتی به پژوهندگان عرصه جامعه شناسی و اینده پژوهی داده شود، چرا که جامعه ایرانی با توجه به چنین رفتارهای واکنشی غیر مسئولانه، عصبی و پرخاشگرانه، جامعه ای است که به شدت نیازمند بازنگری و بازتعریف است؛ این که چه شد و چرا، انسان ایرانی، با تمام اعتقادات و سنتهای دیرینهاش، خود را تنها دید و تنها به نجات و امنیت خود فکر کرد.