مولانای ما یا مولانای آنها؟
یکی از مهمترین اخبار یک هفته اخیر ساخته شدن فیلم مولانا به دست حسن فتحی بود.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، یکی از مهمترین اخبار یک هفته اخیر ساخته شدن فیلم مولانا به دست حسن فتحی بود. پس از آنکه حسن فتحی بهسختی قانع شد که دست از سر «شهرزاد» بردارد و قید ساخت فصل چهارم این سریال را بزند، چندین گزینه بهعنوان فعالیت بعدی این کارگردان مطرح شد. تمام این گزینهها هم طی یک سال اخیر رسانهای شدند؛ از سریال «جیران» برای شبکه نمایش خانگی تا مذاکره با مسئولان تلویزیون برای ساخت سریال «ده پهلوان» گرفته تا ساخت سریال «بامداد خمار» و کارگردانی فیلم «کنتس سلما». این پروژهها به دلایلی یکبهیک کنسل شدند تا حسن فتحی، دقیقاً هشت روز پیش در خبری غافلگیرکننده اعلام کند قرار است «مولانا» را بهعنوان فعالیت بعدی خود جلوی دوربین ببرد. او حتی از شهاب حسینی بهعنوان بازیگر نقش «شمس تبریزی» نام برد تا ثابت کند این پروژه به مانند چهار پروژه قبلی وی نیست که در حد و اندازههای گمانه و علاقهمندی باشد. فتحی این بار با دست پر آمده بود و حتی سرمایهگذاران و تهیهکننده کار نیز مشخص شده بود. فقط خبر این پروژه پس از بستن قراردادها اعلام شد تا یکی از وسوسهانگیزترین سوژههایی که طی دهههای اخیر قرار بود توسط کارگردانان بسیاری در داخل و خارج از کشور ساخته شود، برای نخستین بار توسط حسن فتحی جلوی دوربین برود؛ آن هم خیلی زود تا احتمالاً نخستین رونمایی از این اثر حساس، در سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر باشد.
شهاب حسینی نخستین بازیگری بود که نامش برای حضور در این فیلم رسانهای شد. شناخت علاقهمندان بینالمللی سینمای ایران از شهاب حسینی، خود یکی از پوئنهای قابلاعتنای این فیلم برای بازار جهانی آن است. البته هنوز هم مشخص نیست که «مست عشق» قرار است فیلم زندگی مولانا باشد یا شمس تبریزی یا اینکه تنها به برههای از تأثیرپذیری مولانا از شمس محدود خواهد شد. البته طبق اخباری منتشر شده، فیلم قرار است شامل هر سه اتفاق باشد و یک تایم طولانی متناسب با استانداردهای بینالمللی داشته باشد. با این همه، از نخستین دقایقی که نام حسینی بهعنوان بازیگر نقش «شمس تبریزی» رسانهای شد، خیلیها در انتظار نام بازیگر نقش مولانا بودند. برخی منابع غیررسمی از بازیگری غیرچهره سخن به میان آوردند که خیلی زود تکذیب شد. بلافاصله پس از این اتفاق، فرهاد توحیدی، یکی از دو نویسنده کار، اعلام کرد قرار بوده بازیگر نقش مولانا، از ترکیه باشد. همین اظهارنظر سبب شد حواشی بسیاری از همین ابتدا دامن این پروژه را بگیرد. به هرحال شخصیت مولانا طی دهههای اخیر، در کشاکش ایران و ترکیه برای تصاحب عنوان چهره فرهنگی هر یک از این کشورها مورد مناقشه بوده و انتخاب یک بازیگر ترکیهای برای ایفای این نقش، انداختن توپ در زمین ترکیهایها به نشانه اثبات ترک بودن مولانا معنا میداد. ضمن اینکه طبیعتاً فیلم، اکران بینالمللی هم خواهد داشت و عقلانی نبود که یک بازیگر ترکیهای در نقش مولانای ایرانی بازی کند. تمام این حواشی با اظهارنظر حسن فتحی که عنوان کرد بازیگر مولانا ایرانی است، خاتمه یافت. تمام گروه از مصاحبه منع شدند تا حواشیای از این دست، تمرکز گروه را برهم نزند. گزینه بعدی مهدی سلطانی بود که از وی بهعنوان بازیگر نقش مولانا نام برده شد. این بار دیگر حسن فتحی این خبر را تکذیب نکرد، بلکه بدون اشاره به نام سلطانی عنوان کرد پارسا پیروزفر قرار است مولانای فیلم «مست عشق» باشد، بنابراین شهاب حسینی و پارسا پیروزفر، از هماکنون بهعنوان یکی از وسوسهانگیزترین زوجهای چند سال اخیر سینمای ایران به نظر میرسند که قرار است در فیلمی مهم روبهروی یکدیگر قرار گیرند. مولانا هیچگاه راجعبه دیدار عجیب خود با شمس صحبتی به زبان نیاورده و تنها در چند مورد، سمبلهایی را در قالب رمز و استعاره بیان کرده است. بدین ترتیب که وقتی «حسامالدین» از وی میخواهد تا شمهای از آن احوال روحانی را بازگو کند، مولانا میگوید: «سخن اهل محو را اهل صحو نتوانند شنود». این خود بیانگر آن است که مولانا حتی راز این دیدار و شرح ماوقع آن را برای یاران خاصه خود نیز بازگو نکرده است. حتی «بهاءالدین ولد»، فرزند ارشد مولانا نیز در مثنوی خود، از بیخبری نسبت به این دیدار و مکاشفه سخن میگوید و تنها چیزی که میدانسته را اینگونه بازگو مینماید که: «مولانا با دیدن شمس، بیهیچ ملاحظهای، دل بدو باخته است». این قرائتی است که ما ایرانیها از مولانای خود داریم.
اینکه فرهاد توحیدی و حسن فتحی بهعنوان نویسندگان این کار، از چه منابعی برای روایت خود بهره بردهاند، مشخص نیست، اما قدر مسلم آنکه تدبیر آنها، احتیاط در راهرفتن روی لبه تیغی است که مرز میان قرائت ما ایرانیها از مولانا با مولانای ترکهاست. ترکها در تمام این سالها، از هیچ تلاشی برای مصادره مولانا برای خود فروگذار نکردهاند. حتی قونیه را به یکی از توریستیترین شهرهای خود تبدیل کردهاند که علاوهبر سماع عارفانه و بزم عاشقانه، محافل دیگری که ربطی به عرفان و تصوف مولانا نداشت را نیز ترتیب داده و میدهند.
اینکه سرمایهگذاران ترکیهای در قبال حضور بازیگران ایرانی در نقشهای اصلی این کار کوتاه بیایند، با توجه به سرآمد بودن سینمای ایران در قیاس با صنعت سینمای ترکیه، امری قابلباور است، اما سؤال و نگرانی از این بابت است که آیا فرآیند داستانی نیز همان چیزی است که آنها از مولانا خوانده و شنیدهاند یا آن چیزی که ما از مولانا خوانده و شنیدهایم. اینکه اصلیترین منبع نویسندگان ایرانی کار، «پلهپله تا ملاقات خدا» ی زرینکوب باشد، احتمالاً نمیتواند آن مایه لازم برای تولید یک اثر استاندارد بینالمللی را بدهد، بنابراین فحوای تجسم مولانا در مدیوم تصویر، یکی از بزرگترین نگرانیهایی است که از هماکنون باید نسبت به آن موضع گرفت.
هر چند مولانا یا آنگونه که غربیها میشناسندش «رومی» چهرهای جهانی است و نباید او در چهارچوب مرزهای ایران دید اما آوازه هنر و فلسفه او با شعر و نثر پارسی آمیخته است و حتی اگر ترکها تمام توانشان را به کار بگیرند نمیتوانند این حقیقت را عوض کنند که مولانا در تمام اشعار و نوشتههای خود یک مصرع یا یک خط ترکی بیان نداشته است.
در هر حال امیدواریم که «مست عشق» اثری قابل اعتنا و در حد استانداردهای بین المللی باشد تا با توجه به نام بلند آوازه مولانا بتواند فروشی خوب در سینماهای جهان داشته باشد و افتخار جدیدی را به سینمای ایران اضافه کند.