مسئولان، مردم و سفرههای آب رفته!
همه چیز در کشور به وفور یافت می شود از هر نعمتی که بخواهی و در هر نقطهای که اراده کنی وجود دارد فقط گرانی و تورم است که دست مردم را از خرید اقلام و کالاهای مورد نیازشان کوتاه می کند، معیشت مردم سخت و تنگ است، بازار مملو از جمعیت است اما خرید نسبت به جمعیت اندک است، جز خوراکی هایی که لازمه ادامه حیات است بقیه مشتری چندانی ندارد، البته برخی می خرند و می خورند و برخی نگاه می کنند و حسرت می برند!
به گزارش پایگاه خبری ربیع، همه چیز در کشور به وفور یافت می شود از هر نعمتی که بخواهی و در هر نقطهای که اراده کنی وجود دارد فقط گرانی و تورم است که دست مردم را از خرید اقلام و کالاهای مورد نیازشان کوتاه می کند، معیشت مردم سخت و تنگ است، بازار مملو از جمعیت است اما خرید نسبت به جمعیت اندک است، جز خوراکی هایی که لازمه ادامه حیات است بقیه مشتری چندانی ندارد، البته برخی می خرند و می خورند و برخی نگاه می کنند و حسرت می برند! امروز یکی از فوری ترین و اصلی ترین مسائلی که کشور با آن دست به گریبان است، مشکلات اقتصادی است و نمود آن را در گرانیهای افسار گسیخته شاهدیم. مسئلهای که هم برای مردم تبدیل به معضل و مشکل شده و هم مسئولین را دچار چالش کرده است و البته دشمن در این میان بسیار خوشحال است و سعی دارد به خیال خود، از این نمد کلاهی برای خود بگیرد. جریانات و اشخاص و مدیران با نقطه نظرات مختلف و متفاوت به این مشکلات معیشتی نگاه کرده و راهکارهای متفاوتی ارائه میکنند. برخی به دنبال راهکارهای فوری و کوتاه مدت هستند و برخی دیگر میگویند باید دنبال حل ریشهای مشکلات اقتصادی بود و این مسائل نیاز به اصلاحات ساختاری دارد و یک شبه بوجود نیامده که یک شبه نیز حل شود. برخی دیگر نیز پای مسائل دیگر را به میان کشیده و راه حل مسائل اقتصادی را در سیاست خارجی معرفی میکنند و معتقدند تا مشکلات ما با آمریکا و غرب حل نشود، کاری نمیتوان انجام داد.
عدهای دیگر این ادعا را رد کرده و علت ریشهای مشکلات کنونی را عمل به نسخههای اقتصادی غرب میدانند. حالا آنچه ضرورت است یافتن راهکار عملی است. بخشی از مشکلات اقتصادی که امروز جامعه با آن سر و کار دارد، بیش از آنکه جنبه فیزیکی و ملموس داشته باشد جنبه روانی و ذهنی دارد. دشمن هم این را خوب متوجه شده و از همین زاویه جنگ اقتصادی و روانی تبلیغاتی خود را به موازات یکدیگر پیش میبرد. در چنین شرایطی، فارغ از اینکه کدام یک از نظرات اقتصادی و سیاسی برای حل مشکلات درست هستند و چه باید کرد، مسئلهای وجود دارد که فراتر از این دیدگاههاست و در هر حال و صورتی، اثری زیاد و البته فوری دارد. این راه حل فوری و تضمینی چیزی نیست جز همدردی عملی مردم با مسئولین. وقتی مردم حس کنند مسئولین نیز مانند آنها طعم سختی ها و مشکلات را میچشند، بدون شک بسیار راحت تر با مشکلات کنار آمده و آنها را تحمل می کنند. اما برعکس، اگر ببینند بار مشکلات صرفاً بر دوش آنهاست و مسئولان کشور هیچ همراهی و درکی از آن ندارند، چاره اندیشی به موقع و درستی هم نمی کنند بی شک دچار دلسردی شده و بار روانی مشکلات دوچندان خواهد شد. در جامعهای که میان طبقههای گوناگون آن، فاصله معیشتی و اقتصادی زیاد و فاحشی وجود دارد، مسئولان و کارگزاران باید با ساده زیستی، مرهمی بر زخم های گروه کم درآمد جامعه باشند. این مسئله البته ریشه دینی و اعتقادی نیز دارد. برای نمونه می توان به نامه مولای متقیان در زمان خلافت، به فرماندار بصره اشاره کرد که به مهمانی یکی از ثروتمندان رفته بود. امیرالمؤمنین علی علیه السلام به عثمان بن حُنَیف، استاندار خود در بصره، (که از یاران ویژه امیرالمؤمنین علی علیه السلام است و در نهایت نیز به دست دشمنان آن حضرت شکنجه می شود و به شهادت می رسد) به خاطر شرکت در میهمانی یکی از جوانان ثروتمند بصره که فقیران و ضعیفان از آمدن به آن میهمانی محروم و تنها ثروتمندان در آن حاضر بودند، نامه اعتراض آمیزی می نویسد و از شرکت ایشان در چنین ضیافتی به شدت گلایه می کند؛ اگرچه خود استاندار، زندگی ساده و فقیرانه ای داشته است، با این حال حضرت در نامه ۴۵ نهج البلاغه چنین می آورد: «پس از یاد خدا و درود ای پسر حنیف! به من گزارش دادند که مردی از سرمایه داران بصره تو را به میهمانی خویش فرا خوانده و تو به سرعت به سوی آن شتافتی؛ خوردنی های رنگارنگ برای تو آوردند و کاسههای پر از غذا پی درپی جلوی تو نهادند. گمان نمی کردم، مهمانی مردی را بپذیری که نیازمندان شان [از آن سفره] با ستم محروم و ثروتمندان شان بر سر سفره دعوت شدهاند.» حضرت علی علیه السلام در نامه ۴۵ نهج البلاغه هم میفرماید: أَأَقْنَعُ مِن نَفْسی بِأَنْ یقالَ هذا امیرُالمؤمنین و لا اُشارِکُهُمْ فی مَکارِهِ الدَّهْرِ أَو أَکونَ اُسوَهً لَهُم فی جُشُوبَهِ الْعَیش. آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین خوانند و در تلخی روزگار، با مردم شریک نباشم و در سختی های زندگی، الگوی آنان نشوم؟!
همدردی عملی و نه شعاری، مسئولین با اقشار ضعیف باعث می شود اعتماد مردم به آنان بیشتر و تقویت شود. اگر مسئولان در میان مردم و محلات و شهرها و روستاهای محروم بدون تشریفات آنچنانی حضور پیدا کنند درد مردم را می فهمند و به فکر چاره خواهند افتاد. آن وقت دیگر کمتر حرف می زنند و بیشتر در تلاش خواهند بود تا مشکلات مردم مرتفع گردد. در چنین شرایطی مردم به راهکارها و وعده های مسئولین نیز اعتماد بیشتری کرده و با راهکارهای ارائه شده، همراهی خواهند کرد. ولی وقتی مردم می بینند آنها در رفاه کاملند! و داماد و فرزندانشان ویلا نشین و خارج نشین و تاجر و غیره هستند همدردی زبانی لطفی نخواهد داشت. مسئولان باید بدانند سفره مردم به شدت آب رفته است و خوشبینانه دو سومش نیست! در این شرایط باید شبانه روزی بدوند و جهاد کنند تا معیشت مردم بیش از این آب نرود. در این روزهای پایانی سال گرانی نفس مردم را برده است خوب است مسئولان راه چاره درستی بیندیشند که سفره مردم ضعیف تر از این نشود، مردم خوب این کشور نباید گرفتار بی تدبیری و کم توجهی مسئولان شوند!
مظفر حاجیان