مرد رؤیاها
در آخرین روز خردادماه سال ۱۳۶۰ و در وانفسای پرمخاطره و ملتهب جنگ هشتساله تحمیلی، خبری مخابره شد که بسیار غمانگیز و تأسفآور بود. دکتر مصطفی چمران که یکی از فرماندهان جنگهای نامنظم بود، درحالیکه برای معرفی جانشین شهید رستمی و بازدید از مناطق عملیاتی به دیدگاه دهلاویه رفته بود در پی اعلام حضورش توسط ستون پنجم دشمن و تهاجم و تیرباران شدید بعثیها به علت اصابت ترکش به پشت سر بهشدت مجروح و حین انتقال به بیمارستان در پنج کیلومتری شهر اهواز به شهادت رسید.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، در آخرین روز خردادماه سال ۱۳۶۰ و در وانفسای پرمخاطره و ملتهب جنگ هشتساله تحمیلی، خبری مخابره شد که بسیار غمانگیز و تأسفآور بود. دکتر مصطفی چمران که یکی از فرماندهان جنگهای نامنظم بود، درحالیکه برای معرفی جانشین شهید رستمی و بازدید از مناطق عملیاتی به دیدگاه دهلاویه رفته بود در پی اعلام حضورش توسط ستون پنجم دشمن و تهاجم و تیرباران شدید بعثیها به علت اصابت ترکش به پشت سر بهشدت مجروح و حین انتقال به بیمارستان در پنج کیلومتری شهر اهواز به شهادت رسید.
دکتر چمران که از نخبگان علمی زمان خود و دارای شغل و موقعیت بسیار عالی در کشور آمریکا بود به خاطر آرمانهای بزرگی که در سر داشت، مبارزه را انتخاب کرد و به تمامی موقعیتهای مادی پشت پا زد و آمریکا را ترک کرد.
به بهانه سالروز شهادت او که به معنای واقعی مرد ایمان و عمل بود به معرفی کتاب “مرد رؤیاها ” میپردازیم.
نوشتن درباره افرادی که امروز در میان ما زندگی نمیکنند و درعینحال به دلیل موقعیت اجتماعی خود بسیار در معرض دید جامعه پیرامون خود بودهاند، کار سادهای نیست؛ چون بهطورقطع کثرت منابع و آثار تولیدشده درباره چنین افرادی، راه را بر خلق اثری جذاب و بکر میبندد و بهاحتمالزیاد هر آنچه در مورد او میبایست بیان میشده، تا پیش از این گفته شده است. شهید مصطفی چمران، از جمله چنین افرادی در زمانه ماست که به طور عمده در ایران به دلیل نوع حضورش در سالهای دفاع مقدس در جبهههای غرب و نیز اطلاعاتی مختصر از حضورش در لبنان شناخته شده است؛ سید مهدی شجاعی در کتاب مرد رؤیاها که در قالب فیلمنامه یک سریال ۱۳ قسمتی و درباره او نوشته شده است، به سراغ نیمه پنهان زندگی چمران رفته است و به راحتی تمامی مصائب موجود پیرامون نوشتن از چنین افرادی را پشت سر گذاشته است.
«مرد رؤیاها» که امروز پیش از تصویری شدن، خوانده شده است، داستانی است از زندگی شهید چمران در آمریکا و لبنان و مصر که تا پیش از این کمتر درباره آن صحبتی به میان آمده است.
شجاعی در «مرد رؤیاها» با درک اقتضاء تحمل مخاطب، نه به سوی خلق یک اثر اکشن و پر کشش و زد و خورد رفته است و نه به سراغ خلق یک ملودرام عاشقانه از زندگی یک مجاهد و شهید ملی. او در «مرد رؤیاها» سعی کرده به دور از احساسات، پیش از هر چیز به خلق یک ساختار واقعی و رئال از شخصیت مردی رؤیایی دست پیدا کند. فردی که در عین عملگرایی و فعالیت بر اساس اصول و شیوههای مبارزه سیاسی و نظامی چریکی، عاشقپیشه نیز هست و روابط عاطفی زندگی را نیز فراموش نمیکند.
به عبارت دیگر چمران از نگاه شجاعی فردی به شدت معتدل است و این اعتدال یعنی رعایت همه جوانب و ظواهر زندگی فردی و اجتماعی توأم با هم، مبارزه و گسیختن از دنیا در عین وابستگیهای عاطفی و زمینی.
«مرد رؤیاها» با روایت پرکشش و کمتر شنیده شده از آشنایی شهید چمران با همسرش در آمریکا آغاز میشود و روایت جذاب و در عین حال عفیف از ابراز علاقه همسر چمران به وی را به تصویر میکشد. داستان اما در ادامه به ماجرای اعتراض شهید چمران و برخی از همفکرانش در آمریکا به جنایات ساواک و زندانهای رژیم پهلوی در سازمان ملل باز میگردد. تحصن چمران در معبد مجاور با سازمان ملل و نیز اعتراض وی و دوستانش در مقابل سفارت ایران در آمریکا و ماجرای ورود جسورانه آنها به سفارت و یا ماجرای ساماندهی راهپیمایی پنجاه مایلی جوانان ایرانی در آمریکا در اعتراض به شاه و واکنش آمریکاییها به آن و نیز چگونگی تلاش چمران برای لغو اعطاء مدرک دکترای افتخاری به شاه در آمریکا نیز از بخشهای جذاب تاریخی این متن است که تا پیش از این کمتر در مورد آن سخنی به میان آورده شده است.
این روایت زمانی جذاب میشود که در لابلای آن شجاعی نقبی نیز به گذشتههای چمران و دوران نوجوانی او میزند و خاطراتی جذاب از آن دوران را در قالب گفتگوی او با همسرش پروانه، پیش چشم مخاطبانش تصویر میکند.
بخش دوم داستان نیز به ماجرای حضور چمران در مصر در دوران زمامداری جمال عبدالناصر و حضور در دفتر وی و دریافت کمکهای نظامی از او برای آموزش نیروهای چریکی و نیز آشنایی با امام موسی صدر و مهیا شدن حضور چمران در لبنان اختصاص دارد.
حساسیت شجاعی در بیان جزئیات و حضور بدون پرده بسیاری از چهرههای تاریخی فعال در مبارزات ضد رژیم پهلوی در خارج از کشور – به دور از دستهبندیهای سیاسی آنها در سالهای پس از پیروزی انقلاب – و نیز استفاده از ادبیاتی صمیمی و عامیانه برای نوشتن دیالوگهای این اثر نیز، از مهمترین مواردی است که بر جذابیت این متن افزوده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
عده زیادی خبرنگار، با ضبط و دوربین عکاسی و دوربین فیلمبرداری در مقابل در تجمع کردهاند و تلاش میکنند که وارد سازمان ملل شوند. چندین مأمور جلوی هجوم خبرنگاران را گرفتهاند و میکوشند آنها را پس بزنند. سر و صدا و هجوم و ازدحام، مأموران را کلافه کرده است. در لابهلای خبرنگاران، جوانان ایرانی نیز در حال داد و فریاد به چشم میخورند. از میان صدا و فریادها، این عبارت شنیده میشود.-ما میخواهیم با اونا صحبت کنیم!-ورود خبرنگار به سازمان ملل آزاده!-یک نفر باید علت این وضعیت را توضیح بده!-تحصن در معبد سازمان بیسابقه است!-این حق ماست که با اونا حرف بزنیم!-خواستههای اونا چیه؟-حداقل اجازه بدین یه یادداشتی بیرون بدن!
در این حین، مأمور ۱ خسته و کلافه از در بیرون آید و درحالیکه سعی میکند تظاهر به خونسردی کند، توضیح میدهد. مأمور یک: عقبتر بایستید. راه رو باز کنید. الآن خودشون میآن بیرون، هر سؤالی که داشتید بپرسید. آرامش رو حفظ کنید. امور یک از مقابل در کنار میرود. در باز میشود و هر ایرانی را یک یا دو پلیس کشانکشان به بیرون میآورند. خبرنگاران کوچه میدهند و جوانان ایرانی سعی میکنند علیرغم وضعیت نامناسبی که دارند، پلاکاردهایشان را بالا نگه دارند تا همه، شعارهایشان را ببینند. آخرین نفر، چمران است که توسط مأموری، از پا کشیده میشود و سرش یکییکی به پلهها میخورد و پایین میآید.
طاهره جمشیدیان