تولیدی » مظفر حاجیان » یادداشت و سرمقاله
کد خبر : 419743
شنبه - 17 شهریور 1397 - 13:34

قیام خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و پیامدها

امروز ۱۷ شهریورماه است؛ روز قیام خونین مردم تهران در مقابل رژیم ستمشاهی؛ روز کشتار جمعی از مردم به دست مأموران حکومت پهلوی در سال ۱۳۵۷؛ روزی که نقطه عطفی برای انقلاب اسلامی شد.

قیام خونین ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و پیامدها

به گزارش پایگاه خبری ربیع، امروز ۱۷ شهریورماه است؛ روز قیام خونین مردم تهران در مقابل رژیم ستمشاهی؛ روز کشتار جمعی از مردم به دست مأموران حکومت پهلوی در سال ۱۳۵۷؛ روزی که نقطه عطفی برای انقلاب اسلامی شد. در این روز یاد همه شهدای انقلاب اسلامی و ۱۷ شهریور را گرامی می‌داریم و به روان پاکشان درود می‌فرستیم.
بی‌تردید ابعاد عظیم کشتار و سرکوب مردم بی‌گناه در این روز باعث شد تا انقلابیون و رهبران آن‌ها در حرکت خود مصمم‌تر شوند و در این بین رهبری مدبرانه حضرت امام خمینی(ره) نقشی بسزا داشت.
حمایت‌های سران به اصطلاح دموکرات آمریکا از رژیم پهلوی در سرکوب مبارزان نیز باعث شد تا ادعاهای به اصطلاح حقوق بشری و دموکراتیک آن‌ها در بین مردم رنگ ببازد.

و ماهیت اصلی آنان برای مردم ایران هرچه بیشتر نمایان شود. درمجموع باید گفت قیام خونین ۱۷ شهریور، عاملی مؤثر در تشدید مبارزات مردمی و تسریع در سقوط رژیم پهلوی به شمار می‌رود. در این روز مردم با شعار رکس آبادان را شاه به آتش کشید، به خیابان‌ها آمدند و مبارزات خود را استمرار بخشیدند. تنها چند روز پس از واقعه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷ دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمده‌ بود، مجبور به استعفا شد و در روز ۴ شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف‌امامی که فرزند روحانی و رئیس مجلس سنا و به بعضی مخالفت‌ها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار آشتی ملی تشکیل دهد. اندکی بعد و در روز ۱۳ شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپه‌های قیطریه تهران تبدیل به تظاهرات ضد حکومت شاهنشاهی شد. به دنبال این تظاهرات، ناآرامی‌های دیگری نیز تا روز ۱۶ شهریور به وقوع پیوست. این واقعه خونین پیامدهای زیادی داشت که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم.
یکی از پیامدها، ایجاد تردید و تزلزل در اراده رژیم در رویارویی با ملت است. به دنبال کشتار ۱۷شهریورماه اراده و عزم رژیم در رویارویی با ملت سخت به تردید و تزلزل افتاد؛ زیرا شیوه‌های سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود؛ اجرای طرح حکومت نظامی که براساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن برای برقراری امنیت تلقی می‌شد، نتیجه عکس داد و بنابراین شاه برای یافتن یک راه‌حل فوری و ضربتی برای پایان‌دادن به اوضاع آشفته و انقلابی کشور با صاحب‌نظران امور ایران و کارشناسان داخلی رایزنی کرد. این گفت‌وگوها شاه را به این نتیجه رساند که ریشه همه نارضایتی‌ها در توسعه فساد و سوء‌استفاده‌های کلان مادی نهفته است و این نارضایتی‌ها بود که ریشه نظام را می‌لرزاند.
وضعیت کشور به حدی آشفته بود که رژیم سخت سردرگم شده بود و سرانجام آمریکا با پیام شفاهی برانسکی از طریق اردشیر زاهدی، سفیر ایران در آمریکا، شاه را بار دیگر به سوی سیاست مشت آهنین متمایل ساخت که نتیجه آن، تشکیل کابینه نظامی به رهبری ارتشبد ازهاری بود. اخبار آن روز حاکی است در این روز بیش از ۴۰۰۰ نفر کشته شدند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باختند، ۵۰۰ نفر گزارش شده بود.
17 شهریورماه و ادامه حکومت نظامی، انسجام ارتش را متزلزل و اراده آن را با تردید مواجه ساخت و این دومین پیامد قابل ذکر است.
استقرار طولانی‌مدت ارتش در میدان‌ها و مراکز مهم شهر از کارآمدی ارتش و توان آن کاست؛ زیرا ارتش خود را در مقابل ملت دید و تعداد زیادی از ارتشیان که تمایلات ملی‌مذهبی داشتند، حاضر به ادامه این راه و کشتار بی‌رحمانه مردم نبودند؛ هرچند خود را تحت‌ فرمان رژیم می‌دانستند. این حادثه بزرگ باعث تعمیق شکاف بین مردم و حکومت پهلوی شد؛ شکافی که رژیم هرگز نتوانست آن را پر کند و به سقوط آن انجامید. این واقعه امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد؛ همچنین مشی مبارزه مسالمت‌آمیز در چهارچوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به‌شدت زیر سؤال رفت و روحیه تندروی و افراط‌گرایی در میان طیف‌های گوناگون مبارز و مخالف فراگیر شد و تلاش‌ها برای سرنگونی رژیم پهلوی به شکلی قهرآمیز و انقلابی مورد حمایت قرار گرفت و به تنگ‌شدن عرصه بر حکومت شاهنشاهی انجامید. نتیجه این مسائل، تشدید سردرگمی آمریکا در برابر مسائل ایران بود که نمی‌دانست چه تصمیمی بگیرد؛ اما آمریکا حمایت بی‌دریغ خود را همچنان از شاه و اقدامات سرکوبگرانه‌اش اعلام کرد.
حقیقت این است که تا وقوع حادثه ۱۷ شهریور هیچ یک از سران کاخ سفید در ریاست جمهوری، وزارت خارجه و سازمان سیا، بحران ایران را جدی و نگران‌کننده نمی‌دانستند. در هر صورت از همین زمان گروهی از سران آمریکا به بررسی دقیق‌تر و بازنگری کارشناسانه در حوزه مسائل ایران ترغیب شدند که ماحصل این بررسی‌ها، چیزی جز سردرگمی هرچه بیشتر آمریکا در امور ایران نبود و با همه قدرت و برنامه‌اش نتوانست رژیم ستمشاهی را حفظ کند و اوضاع و شرایط روزبه‌روز برای مردم امیدبخش و برای شاه و آمریکا شکننده و مأیوس‌کننده شد تا اینکه در ۲۲بهمن رژیم سقوط کرد و آمریکا منافعش را از دست داد و دیگر نتوانست به چپاول منابع ایران بپردازد و این شد که حتی پس از انقلاب اسلامی و در دوره ۴۰ ساله دست از توطئه علیه این ملت برنداشت.