عصیان کلمات
در اهمیت نوشتن و ارزشمندی کلمات همین بس که خداوند در آیات قرآن به قلم و آنچه مینگارد، قسم یاد کرده است. زیرا کلمات میتوانند شور و شعــر بیافرینند، تحول ایجاد کنند، بر جانی شرر بزنند و یا حتی عصیان کنند. بعضی کتابها داستان واژهها هستند؛ داستان تلاقی اندیشه و احساس. در ادامه به معرفی بیشتر کتاب «من مینویسم پس هستم» نوشته «شاهرخ کریمی» میپردازیم. این کتاب را نشر «کعبه دل» در سال ۹۱منتشر کرده است.
در اهمیت نوشتن و ارزشمندی کلمات همین بس که خداوند در آیات قرآن به قلم و آنچه مینگارد، قسم یاد کرده است. زیرا کلمات میتوانند شور و شعــر بیافرینند، تحول ایجاد کنند، بر جانی شرر بزنند و یا حتی عصیان کنند. بعضی کتابها داستان واژهها هستند؛ داستان تلاقی اندیشه و احساس. در ادامه به معرفی بیشتر کتاب «من مینویسم پس هستم» نوشته «شاهرخ کریمی» میپردازیم. این کتاب را نشر «کعبه دل» در سال ۹۱منتشر کرده است.
درباره نویسنده
«گتوند»، یکی از شهرهای کوچک در استان خوزستان را پیشتر به نام زادگــاه «قیصــر امینپور» میشناسیم؛ شهری متواضع که میراثدار فرهنگ و تمدنی باستانی است. «شاهرخ کریمی» نویسنده جوانی است که در این شهر به دنیا آمده و همیشه در تلاش بوده است تا با نامی نیک از زادگاهش یاد کنند:«آرزویمان بوده است شهرمان را در اوج، ببخشید در حال حرکت و پیشرفت ببینیم…شهری که سکوت و قناعت را فراوان دارد و این همه زیاد است و خواستنهای خاص و ضروری دنیای امروز را اندک دارد.»
«شاهرخ کریمی» علاوه بر نویسندگی در شاعری هم دستی دارد و این روزها در حال نگارش رمانی دیگر است. وی علاقه و شوق نوشتن را با خواندن کتاب و شرکت در کلاسهای نویسندگی استاد «حسین ورجانی» به دست آورده است.
نوع روایت و موضوع کتاب
کتاب «من مینویسم پس هستم» در قالب نامه و نامهنگاری نوشته شده است؛ نامههایی که «آرمان ابوذر» به استادش و شخصی به نام «شانی» مینویسد و خواننده بر اساس همین نامهها در دنیایی بین واقعیت و خیال با زندگی، آرزوها، دلتنگیها، احساسات و… راوی آشنا میشود.
بعضی از نویسندگان برای پیشبرد داستان، از قالب نامهنگاری استفاده میکنند. در عصر دیجیتال و رباتها و ماشینها، نامهنگاری احساسی نوستالژیک و خوشایند به آدمی میبخشد چون نامهها برخلاف صفحه کیبورد، بیروح و بیاحساس نیستند بلکه بخشی از روح نویسنده نامه در روح کلمات پنهان است:«نامه نوشتن باعث میشه انسان بیشتر احساس دوری و دلتنگی کنه، به این دلیل تا به حال براتون نامه ننوشتم، با این حال نامه هم حال خاص و خالص و دوستداشتنی خودش رو داره.»
از سوی دیگر نامهنگاری باعث میشود تا هر آنچه ذهن را به خود مشغـــول کرده و باعث ناراحتـی میشود به کاغذ انتقال یابد. «شاهرخ کریمی» در اولین کتابش، قصد دارد تا به گونهای نشان دهد «نوشتن» و «کلمات» راهی است برای رهایی، برای بیانِ خود، برای تخلیه احساسات چون بعضی وقتها میتوانیم با نوشتن از تنهایی بیرون بیاییم.
«جیمز پنه بکر» روانشناسی است که درباره اهمیت و نقش به تحریر درآوردن اندیشهها به عنوان یک روش و تکنیک درمانی میگوید:«نوشتن درباره چالشها و تعارضات فردی، رنجها و آلام درونی انسان را تا حد زیادی تسکین میبخشد.»
«شاهرخ کریمی» علاوه بر نامهنگاری و چینش کلمات در پیِ یکدیگر، روح خود را عریان در برابر خواننده به تصویر میکشد. تنهایی نویسنده را در برشی از کتاب اینگونه میخوانیم:«میدانم! باز خوب است من تو را بین خطوط نامههایم دارم، از این هستی، شانیام سهم قلمم شده است. تو را نداشتم خــوابهایم را برای که میگفتم؟ تو نبودی به که مینوشتم امروز، تولدم بوده است؟»
نزدیک شدن به شعــر
همانطور که اشاره شد، «شاهرخ کریمی» در زمینه شعر نیز فعالیت میکند از اینرو گاهی نوشتههایش رنگی از شعر به خود میگیرند و کلامش پر از احساس میشود:«آره من بیمارم، مریضیام دوری توست.قرص و دارویی برایش ندارم، جز دیدن چشمانت.» یا در قسمتی دیگر کلمات قدری سرکشتر میشوند:«به درون مردم شهر که نگاه میکنم انگار درخت زندگیشان را با غم و آه آبیاری میکنند. چرا اینقدر باید به ساعات سخت بگیریم؟ گاه گویی زندگی «خونآشامی» است که تنها با خون دل خوردن و خون ریختن سیراب و راضی خواهد شد.» گاهی جملههای شعرگون، متن کتاب را از یکدستی خارج میکنند:«گلم آخر تو را چه میشود جوابم را بدهی. اگر شده تنها جواب سلامم را بدهی، همان را برایم بنویس.»
من مینویسم، من میاندیشم
نام کتاب برداشتی از سخن مشهور «رنه دکارت» است که:«من میاندیشم پس هستم». نویسنده کتاب تلاش کرده تا نشان دهد نوشتن حتما همراه با تفکر است و وجود و روحی که پر از علامتهای سوال شده با نوشتن تا حدودی تسکین مییابد:«و من تمامیِ سوالات و سوالاتِ تمام هستم.»
در متن کتاب، خواننده با سوالات متعددی روبهرو میشود که ذهــن «آرمان ابوذر» را مشغول کرده است و چه بسا سوالهای خواننده هم باشند:«تصور میکنی نیم قرن دیگر جهان و انسان چگونه باشند؟خیال میکنی تا آن زمان دیگر کسی وجود داشته باشد که به خواندن کتاب علاقهمند باشد؟…انسانی خواهد بود که دیگر «فرصت» خواندن را داشته باشد؟ گفتم انسان؟ از کجا معلوم که انسانها به ماهیت کنون باشند و گوشت و پوست داشته باشند.»
دخــتر رؤیا
در نوشتهها گاهی جنبه زنانه روح مردان یا همان آنیما در هیئت معشوقی رؤیایی پدیدار میشود. در آثار ادبی این دختر رؤیایی با دهها نام جلوه کرده است:بئاتریس، یار جفاکار، لیلی، شیرین و… معمولا این شخصیت خیالی شکل و نام مشخصی ندارد و اغلب ساخته و پرداخته ذهن اهل قلم است. «شانی» نیز به نظر میرسد از جنس رؤیا باشد:«اصلا دوست ندارم حدس بزنم که تو را به چه نامی صدا میزنند. اما بدان که من چند وقت است دارم باهات حرف میزنم و صدایت میزنم، میدانی، خودم هم نمیدانم شانی چه معنیای دارد! تنهــا دوست داشتم همین اسم ساده باشد که تا کنون هیچکســی را با آن خطــاب نکــردهاند.»
پایان غافلگیرکننده
یکی از نکات مثبت کتاب، پایان متفاوت آن است. جایی که همه گرهها باز میشود و خواننده زندگی واقعی «آرمان ابوذر» را مقابل چشمهایش میبیند و متوجه میشود همیشه خیال زیباتر از واقعیت است و در همین پایان است که کلمات عصیان میکنند و سرکش و بیرحم میشوند تا تلخیها، سختیها و آرزوهای «دود شده» راوی را نشان دهند.
در مجموع کتاب «من مینویسم پس هستم» به عنوان اولین کتاب «شاهرخ کریمی» جدای از اشکالات کوچک نگارشی، ویرایشی و زبانی داستانی است با یک ضربه نهایی و قرار دادن اندیشه و عشق در کنار یکدیگر. امید که این کتاب، فتحِ بابی برای ورود به دنیای بهتر «بودن» و بهتر «شدن» برای نویسنده جوان و خوانندگان کتاب او باشد.