ظهور حجت و سرمایههای اجتماعی
وجود جهان بینی واحد در یک اجتماع را میتوان به عنوان یک سرمایه اجتماعی برای آن جامعه به شمار آورد؛ چرا که در چنین اجتماعی، دیگر از اختلاف، درگیری، جنگ، نژادپرستی، کارشکنی، و تحقیر و تخریب میان افراد، خبری نیست و تمام اعضای آن اجتماع، با توجه به اعتقاد به اصول و مبانی مشترک اخلاقی و رفتاری، با اتحاد و یکپارچگی، برای پیشرفت و توسعه اجتماع خویش در ابعاد گوناگون، تلاش و همکاری میکنند.
به گزارش پایگاه خبری ربیع، وجود جهان بینی واحد در یک اجتماع را میتوان به عنوان یک سرمایه اجتماعی برای آن جامعه به شمار آورد؛ چرا که در چنین اجتماعی، دیگر از اختلاف، درگیری، جنگ، نژادپرستی، کارشکنی، و تحقیر و تخریب میان افراد، خبری نیست و تمام اعضای آن اجتماع، با توجه به اعتقاد به اصول و مبانی مشترک اخلاقی و رفتاری، با اتحاد و یکپارچگی، برای پیشرفت و توسعه اجتماع خویش در ابعاد گوناگون، تلاش و همکاری میکنند.
در آیات و روایات بسیاری بر این نکته تأکید شده است که در زمان حکومت حضرت مهدی (عج) البته به اختیار و نه به اجبار، توحید، تنها دین و جهان بینی توحیدی، تنها جهان بینی حاکم بر سراسر گیتی خواهد شد و این عامل به تنهایی، سرچشمه تمام سرمایههای اجتماعی خواهد بود که در زمان حکومت موعود، بشر، بدانها دست خواهد یافت. به طوری که تک تک افراد این جامعه جهانی با رعایت اخلاق و فرمانهای الهی، خواهند توانست با یکدیگر، همدل و همسو شده، و جامعه خویش را به سوی رشد و تعالی و کمال، سوق دهند.
چنانچه در قرآن آمده است: (وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ) خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و نیکوییها را به جای میآورند، وعده داده است که آنان را در زمین، جانشینان خود قرار دهد، همچنان که پیشینیان آنها را جانشین گردانید و آیینی که برای ایشان پسندیده است را ریشه دار و پایدار سازد.
نیز پیامبر اکرم (ص) فرمودند: سوگند به آن که مرا به حق به پیامبری برانگیخت، اگر از دنیا، جز یک روز نماند، آن روز را خداوند میگستراند تا فرزندم مهدی، قیام کند و پهنه زمین به نور او روشن گردد و حکومت او شرق و غرب گیتی را فرا گیرد.
وجود روحیه عدالت خواهی، در فرد فرد افراد جامعه، از هر طبقه، گروه و نژادی که باشند، میتواند به عنوان یک سرمایه اجتماعی برای آن جامعه به حساب آید.
سرمایهای که باعث از بین رفتن هر گونه تبعیض، فقر، حق کشی و بی عدالتی در آن جامعه خواهد شد و همین امر، موجبات بهرهبرداری به اندازه و به دور از اسراف از منابع طبیعی، تن دادن به حق و حقوق دیگران، دوری از تجاوز به حریم حقوق اجتماعی و در نهایت، پیشرفت همه جانبه آن اجتماع را فراهم خواهد آورد. تشکیل چنین جامعهای جز با رهبری و حاکمیت فردی که خود مصداق کامل عدالت باشد، میسّر نخواهد بود.
از این رو، شکل گیری این بعد از سرمایه اجتماعی، به معنای واقعی آن، جز در زمان تشکیل حکومت حضرت ولی عصر (عج) امکان پذیر نخواهد بود؛ چرا که چنین رهبری که بتواند عدالت را در تمام زمینههای فردی و اجتماعی، پیاده نماید و روحیه عدالت خواهی و عدالت پروری را به عنوان هنجاری درونی در یکایک اعضای آن اجتماع، تبدیل کند، ظهور نکرده و تا قبل از حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) نیز ظهور نخواهد کرد.
تردیدی نیست که زمینه این عدالت خواهی باید قبل از ظهور شکل بگیرد و انسانها آماده پذیرش آن باشند و برای آن لحظه شماری کنند که به نظر میآید اکنون این زمینه در حال شکل گیری است.
آیات و روایات بسیاری وجود دارند که به این جنبه از حکومت جهانی امام عصر (ع) پرداخته و اهمیت این موضوع تا بدان حد است که میتوان گفت به این ویژگی از دیگر ویژگیهای حکومت آن حضرت، بیشتر توجه شده است.
قرآن کریم میفرماید: (جاء الحق و زهق الباطل …) بگو که حق، فرا رسید و باطل، مضمحل و نابود شد، که همانا باطل، نابود شدنی است. پیامبر اکرم (ص) نیز در وصف امام مهدی (ع) میفرماید: او آغاز عدالت و پایان آن است.
یکی دیگراز مهمترین ابعاد سرمایه اجتماعی که کارشناسان و دانشمندان حوزه علوم اجتماعی روی آن تأکید بسیار دارند، اعتماد میان افراد یک اجتماع است. بنابر نظر این گروه، در جامعهای که سطح اعتماد میان افراد به میزان قابل ملاحظهای بالا باشد، سرمایه اجتماعی نیز در آن اجتماع، در حد بالایی قرار خواهد داشت.
در حدیثی از امام باقر (ع) چنین آمده است که: در هنگام رستاخیز قائم، آنچه هست دوستی و یگانگی است، تا آن جا که هر کس هر چه نیاز دارد، از جیب آن دیگری بر میدارد، بدون هیچ ممانعتی. این حدیث به تنهایی بیان میکند که سطح اعتماد بین مردم در حکومت آخر الزمان، آن قدر بالاست که فردی بدون اجازه دیگری، آنچه را نیاز دارد از جیبش بر میدارد و صاحب مال نیز پس از آگاهی از این کار، هیچ برخوردی با او نمیکند.
یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی، عدالت در توزیع قدرت است. به این معنا که در جامعه، صرفاً افراد متمکّن، دارای تحصیلات عالیه و یا نژاد خاصی در فعالیّت های دولتی و مدیریتی مشارکت داده نمیشوند؛ بلکه افراد فقیر و مستضعف و دارای جایگاه اجتماعی پایینتر نیز مورد توجه قرار میگیرند.
در حقیقت، بین واگذاری مَناصب مدیریتی حکومت به افراد شایسته، اما متعلق به قشر کم درآمد و محروم جامعه، با میزان سرمایه اجتماعی، رابطه مستقیمی وجود دارد؛ چرا که تنها در چنین حالتی است که افراد آن جامعه، کارگزاران حکومتی را از خود دانسته، ارتباطی صمیمی و مؤثر با آنها برقرار میکنند.
از این طریق، هم کارگزاران حکومت از خواستهها و مشکلات توده مردم بیشتر و راحتتر مطّلع میشوند و هم این که اعتماد مردم به کارگزاران، بیشتر میشود و برای تحقق اهداف، با آنها همکاری مینمایند.
چنانچه فرمود: ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض …
مظفر حاجیان