طلای فوق سنگین؛ استعارهای از زندگی ما!
« طلای فوق سنگین؛ استعارهای از زندگی ما! » عنوان سرمقاله روزنامه آفرینش به قلم آذر فخری است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به گزارش پایگاه خبری ربیع، ما ایرانیها، علیرغم تمام بحرانهایی که با آنها درگیر بودهایم و هستیم و احتمالا خواهیم بود، یک جنبه خوب و مثبت داریم که موجب پایداریمان بهعنوان یک ملت در طول قرنها شده است؛ ما بسیار صبور و نیز بسیار امیدواریم. حتی اگر هر روز در تاکسی و مترو، و محل کار و جمعهای خانوادگی و فامیلی، مدام مشغول گلایه از زمین و زمان باشیم و در حال سیاهنمایی برای همدیگر، اما در نهایت، از میان همین تیرگیها و سیاهنماییها، درخشان و پیروز بیرون میآییم. هر چند پیروزهای ما در زمینه فنآوری و علوم، و یا ورزش، پیروزیهایی بیشتر فردیاند و در کارهای تیمی و جمعی، به دلیل «من» بودن و گل درشت بودن «فردیت»مان، چندان خوشاقبال نیستیم.
مدال طلای ریاضی یکی از دخترانمان، وپیروزی اخیر جوان وزنه بردار ایرانی، در دسته فوق سنگین، دو نمونه از آن درخشندگیهاست که نشان میدهد ما هم از نظر جسمی و هم از نظر ذهنی، انسانهای توانمند و با استعدادی هستیم که البته با تأسی به کمکها و حمایتهای فردی و خانوادگی و نیز تلاشهای خود، به چنین پیروزیهایی دست مییابیم.
متاسفانه ما در کشورمان، سازمانها و یا نهادهای مرتبط و منسجمی در رابطه با حمایت از استعدادهای درخشان نداریم و هر کس اگر بخت یارش بوده و در خانوادهای کمابیش توانمند از نظر مالی و فرهنگی، متولد شده، توانسته جنبهای از استعداد خود را پرورش دهد و به پاداش آن هم برسد.
بنابراین، مصادره بهمطلوب کردن چنین پیروزیهایی، از سوی نهادها و افراد مختلف، دور از انصاف است.
طلای فوق سنگین وزنه برداری، دقیقا استعارهای از تلاش تک به تک ملتی است که میخواهد از استعدادهای جسمی و ذهنیاش، نهایت استفاده را بکند، اما کماکان با مشکلات، موانع و سنگاندازیهای بسیاری مواجه است. مگر آنکه خودش، با تهیه و تدارک یک اسپانسر یا حمایت و از جان گذشتگی خانوادهاش بتواند به اهداف بلند خود برسد.
شاید دقیقا به همین دلیل است که ما در مسابقههای انفرادی میدرخشیم؛ به این دلیل که نهادهای اجتماعی ما در زمینه پرورش جمعی استعدادها، به شدت ضعیف، یا اصلا، عمل نمیکنند. نظام آموزشی ما، چه بهطور رسمی و چه بهصورت غیررسمی و خصوصی، نظامی است که به افراد و آموزش آنها، نگاه فلهای دارد و نه فرد به فرد. در چنین نظامی، افراد بیشتر باید در خدمت و متعهد به آنچه نظام به آنها آموزش میدهد، باشند. در حالی که ماجرا در اغلب نقاط دنیا، برعکس است، این نظام آموزشی است که تک تک افراد را زیر نظر گرفته و برای هر کدام از آنها روش و پروسه جداگانه و مناسب آموزشی در پیش میگیرد.
طبعا، کشور ما نیز بهعنوان یک واحد اجتماعی در حال گذار و رو به توسعه، رفته رفته متوجه اهمیت چنان رویکردی خواهد شد و ناچار از تغییر و تبدلها خواهد بود. اما تا رسیدن به آن باور و پذیرش لزوم تغییرات، این تک تک دختران و پسران ما هستند که میخواهند و میتوانند در بستر استعدادهای خود رشد کنند و موجب افتخار ملتی شوند که درگیر روزهای سخت و لحظات پراضطرابی هستند.