سرمقاله/

صلح یا مبارزه با ظالم

علی علیه السلام انسانی حق پرست وعدالت پرور بود و روحیه حقیقت جویی و دفاع از مظلوم آنچنان در ضمیر و وجدانش ریشه دوانده بود که در آن لحظات آخر عمر مبارکش باز به یادحقوق مستضعفان و محرومان بود.

صلح یا مبارزه با ظالم

به گزارش پایگاه خبری ربیع، «می‌دانم که جنابعالی از وضعیت فعلی ناخشنود و از اینکه روزانه جمعی از مردم بی گناه کشته و زخمی می‌شوند، ناراحتید و از این رو از برقراری صلحی عادلانه استقبال می‌نمایید. بر این باورم که آن برادر محترم در پاسخ به انتظار روشن مردم منطقه و جامعه بشری، با نیک اندیشی و تامل در آثار این درگیری خانمان‎سوز، به گونه‌ای عمل خواهید کرد که به نیکی از آن یاد شود.»! این بخشی از نامه یکی از مدعیان مبارزه با ظلم است که خطاب به ظالمی که تا دستانش تا مرفق آلوده به خون بی گناهان است نوشته شده است؟! چقدر باید تاسف خورد که بجای تقویت مجاهدان و مبارزان مظلوم یمن، جلاد روزگار، برادر محترم و عالیجناب خطاب شود؟ آیا این تطهیر چهره پلید قصاب کودکان بی گناه یمنی و جانی بالفطره دوران نیست؟ چه مضحک است سخن از باب صلح و نیک‎اندیشی و شرافت با فردی که دستور در اسید انداختن قطعات مثله شده هموطن منتقدش «جمال خاشقچی» در ترکیه را داد!؟ و سالهاست جنگی نا برابر را بر علیه مظلومان یمنی براه انداخته و بیرحمانه زن و مرد و کودکان یمنی را می کشد! این نامه نشان از چیست و آیا با مشی امام و پیشوای ظلم ستیز ما سازگار است؟ توجه کنیم، علی علیه السلام مشکل عمده و اساسی جامعه اسلامی را که به آن دچار شده بود، ظلم وتعدی اشراف زادگان اموی و غیره، برضعیفان و بیچارگان می دانست و بر همین مبنا دفاع ازمظلوم و مبارزه با ظالم برای ایشان، یک اصل اساسی و مسلم به شمار می رفت وکوچک ترین سهل انگاری و تردید را در این راستا جائز نمی دانست و می فرمودند: «وایم الله لانصفن المظلوم من ظالمه ولاقودن الظالم بخزا مته حتی اورده منهل الحق و ان کان کارها.» (نهج البلاغه، خطبه ۱۳۶) به خدا سوگند! داد مظلوم را از ظالم می گیرم و افسار ظالم را می کشم تا وی را به آبشخور حق وارد سازم، هرچند کراهت داشته باشد.علی علیه السلام ظلم ستیزی و مبارزه با مستکبران رایکی از وظایف حکومت اسلامی، علما،دانشمندان و روشنفکران جامعه قلمدادمی کند و به آنان یاد آور می شود که جلو تعدی و ستم را بگیرند و مددکار مظلومان باشند و ازحقوق آنان دفاع نمایند. این مطلب از گفتارآن حضرت در «نهج البلاغه » استفاده می شودو از جمله در خطبه «شقشقیه » می فرمایند:

«و ما اخذالله علی العلماء ان لا یقارواعلی کظه ظالم و لا سغب مظلوم.» ( نهج البلاغه، خطبه ۱۱) حالا نامه مورد اشاره با کدام کلام مولایمان منطبق خواهد بود؟ او خود را عالم، حاکم یا روشنفکر می داند!و آیا این نامه و پیشنهاد کذایی اش مدد رسانی به مظلوم و دفاع از اوست؟ امام علیه السلام در این فراز از کلماتشان با صراحت می فرمایند: من طالب خلافت و حکومت برشما نبودم، آنچه که مرا وادار به پذیرش(خلافت و حکومت) کرد، پیمانی است که خداوند از علمای هر امتی گرفته که در برابرشکمپارگی ستمگران و گرسنگی ستمدیدگان سکوت نکنند و به یاری گروه دوم قیام کنند و با گروه اول به مبارزه بپردازند.

علی علیه السلام انسانی حق پرست وعدالت پرور بود و روحیه حقیقت جویی و دفاع از مظلوم آنچنان در ضمیر و وجدانش ریشه دوانده بود که در آن لحظات آخر عمر مبارکش باز به یادحقوق مستضعفان و محرومان بود. در حالی که در بستر شهادت آرمیده، به فرزندانش وصیت می کند:«کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا.» (همان نامه ۱۲)همواره دشمن ظالمان و یاور مظلومان باشید.تجدید نظر در مواضع لازمه شخصیتی اینگونه افراد است! همان مواضع و شعارهایی که سالها سر دادند و بر همان اساس اعتباری اجتماعی دست و پا داشتند! نه اینکه با مرقومه ای اینچنینی بر گذشته خود تردید نشان دهند و اذهان را دچار شک و تردید نمایند؟ آری،در ادوار تاریخ ملتها، همواره اغنیا،ستمگران و زورمداران باعث تضییع حقوق افراد ضعیف و بی بضاعت در جامعه بوده و آنان را به استعمار، استضعاف و بردگی می کشیدندو قدرت بهره گیری و دفاع از مزایای اجتماعی،فردی و زندگی سالم را از آنان سلب می نمودند. در حقیقت شرایط به گونه ای بودکه افراد ناتوان خودشان را عاجز از مقابله ورویارویی با مستکبران می دیدند و این امر،خود موجب پرورش و ترویج ظلم و بی عدالتی گردیده و نظام طبقاتی و ظالمانه ای را درجامعه به وجود می آورد.علی علیه السلام برای از بین بردن این روند وممانعت ازگسترش ظلم و تبعیضات در جامعه اسلامی، تنها راه رهایی و نجات را مبارزه می دانستند و می فرموند: «لایمنع الضیم الذلیل! و لایدرک الحق الا بالجد.» (همان خطبه۲۹)افراد ضعیف و ناتوان، هرگز نمی توانندستم را از خود دور کنند; و حق جز با تلاش وکوشش به دست نمی آید.

از تعبیر امام علیه السلام به «ولایدرک الحق الابالجد» به خوبی استفاده می شود که حق درهرحال گرفتنی است و نه دادنی. پس هرفردی از افراد بشر اگر مورد ستم و تظلم واقع شود، وظیفه شرعی و اسلامی اش ایجاب می کند تا در مقابل ظالمین تنها نظاره گرصحنه نباشد و بلکه ازخود واکنش نشان بدهد و ساکت ننشیند. مستضعفان وستمدیدگان و محرومان جهان باید از این کلام زیبا و نغز امام علیه السلام نهایت استفاده رانموده و درس بگیرند و برای احقاق حقشان ازجامعه، جهانی متحد ویک دل شوند و به پاخیزند و قیام نمایند; به یقین بدانند که نصرت الهی شامل حال آنان خواهد شد.و این تنها راه رهایی از ظالمی چون بن سلمان است نه صلحی که او را از وضعیت ضعف فعلی اش نجات دهد و چند صباحی دیگر با تقویت نیرو و امکاناتش ضربه جبران ناپذیری را بر یمنی های مظلوم وارد کند!

 مظفر حاجیان