استانها » البرز
کد خبر : 670264
جمعه - 24 اسفند 1397 - 10:54
به مناسبت روز ملی شهید

شهادت، حرکت به سوی چشمه نور است

شهداء والاترین مکبران مکتب الهی هستند؛ آنان یقین داشتند که اگر شهید نشوند خواهند مرد به همین دلیل بهشت جاودان الهی را بر زمین انسان ها ترجیح دادند.

شهادت، حرکت به سوی چشمه نور است

به گزارش پایگاه خبری ربیع، به نقل از  فارس از البرز، بزرگداشت شیر مردانی که با گذشت و فداکاری قله های افتخار را فتح کردند دلیل نمی خواهد، راهنمایش دل است و بهانه اش هم دل.

امروز طی آئین بزرگداشت شهدا، فضای دبیرستان شاهد معراج، رنگ و بوی دیگری پیدا کرده بود، عطر گل های داوودی و شقایق فضا را آنقدر عطرآگین کرده بود که بوی شهادت به مشام می رسید.

صندلی های خالی با شال و قاب عکس شهدا منتظر مادران و خواهرانی بودند که هنوز گام های استوارشان به محل همایش نرسیده بود. لحظه موعود فرا رسید و مادری پیر و خمیده، اما شاد وخندان وارد محفل شد و با دیدن تصویر زیبای فرزندش بر روی صندلی خالی ناگهان لبخندش به بغض تبدیل شد و بوسه هایش نثار صورت بی جان پسر…

خواهری که به شوق یادبود برادر، پا به این میعادگاه عاشقان گذاشته بود قاب عکس برادر را در آغوش کشید و گفت: صبح به عکسش گفتم که امروز تو را با خود به مراسم می برم اما وقتی رسیدم دیدم خودش زودتر از من به اینجا رسیده است.

همسر شهید مدافع حرم که بغض گلویش را می فشرد عکس همراه زندگی اش را در دامان پاکش نگه داشته بود و منتظر بود تا با جرقه ای سیل اشک انتظارش سرازیر شود.

فضای زیبایی حاکم بود. آن گونه که دلت نمی خواست از آن جا دور شوی، زمزمه های فرزندان شاهد به گوش می رسید که امروز بار دیگر با نغمه های سوزناک اشک انتظار خواهند.

تابوت نمادین شهید گمنام، کلاه خودی که جای ترکش بر آن خودنمایی می کرد همراه با سبزه نوروز و گل های شقایق حال و هوای نوروز را به مراسم آورده بود و بیش از پیش غم فراق عزیزان در این ایام پایانی سال حس می شد.

با اولین کلمات زیبای مجری اشک از چشمان دختران جاری شد، که گویا هفته ها و ماه ها و شاید سال ها بود در این فراق مأنوس مانده بودند. شاید سال هاست که به محض تحویل سال، آغوش پر مهر پدر را حس نکرده اند و اینجا از درد بی پدری به آغوش هم پناه می بردند و شانه هایشان تکیه گاه دیگری می شد.

فرزند شهید دکلمه میخواند و اشک می ریخت و اینجا همه درد یکدیگر را حس میکردند، درد بی پدری، بی همسری، بی برادری و بی پسری …گوش سپرده بودند به زمزمه های سوزناک دکلمه های زیبا و سخنان مدعوین و دنبال بهانه ای برای گریه بودند، تا نام زیبای اباعبدالله بیان شد، به یاد عزیزانشان سوختند و همچون شمع آب شدنشان نمایان بود.

ثانیه ها از پی هم می گذشت و نام تک تک این عزیزان بر لبان مجری جاری می شد و حلقه های گل توسط مسئولین و جانبازان این دیار بر گردنشان خود نمایی می کرد و همچون گذشته گام های استوارشان نشان از استقامت بانوان داغدار بود.

با نزدیک شدن به پایان مراسم یادبود فرزندان شاهد برای دست بوسی نزد مادر شهیدی آمدند که سال ها بود یوسفش را در آغوش نکشیده بود. و این پایان آغاز زیبای دیگری بود تا بدانیم شهادت فنا شدن نیست بلکه حرکت به سوی سرچشمه نور و قربت الی الله است.

انتهای پیام/گ/۱۱۰۴/س/۳