ادبیات و نشر » تولیدی » فرهنگ و هنر » گزارش-مصاحبه
کد خبر : 248042
دوشنبه - 14 اسفند 1396 - 20:36
خبرنگار:عاطفه بازفتی

شاعر و هنرمندی ناشناخته

آیا تا به حال فکر کرده‌اید چرا در گذشته تعداد زنان شاعر در مقایسه با مردان بسیار انگشت‌شمار بوده است؟! علت آن را باید در اعتقادات، تفکرات و وضعیت جامعه و مردم در روزگار گذشته جست‌وجو کرد؛

شاعر و هنرمندی ناشناخته

به گزارش پایگاه خبری ربیع، آیا تا به حال فکر کرده‌اید چرا در گذشته تعداد زنان شاعر در مقایسه با مردان بسیار انگشت‌شمار بوده است؟! علت آن را باید در اعتقادات، تفکرات و وضعیت جامعه و مردم در روزگار گذشته جست‌وجو کرد؛ زمانی که به دانش و فضل زنان چندان بها و ارزشی داده نمی‌شد و در نتیجه چه بسیار ذوق‌ها و اندیشه‌ها که خاموش می‌ماند و فرصتی برای شکوفایی نمی‌یافت. اما با این حال زنانی هم بودند که در عصر خود سرآمد شدند و به مقام‌های والا رسیدند؛ یکی از زنان شاعری که تا به امروز حتی در میان برخی اهل ادب ناشناخته باقی مانده «مهستی گنجوی» است. بانویی که در قرن ۵ و ۶ زندگی می‌کرد و می‌توان گفت بعد از خیام نیشابــوری، بزرگ‌ترین رباعی‌سرای ایرانی است. از زندگی او اطلاعات زیادی در دست نیست و اغلب تذکره نویسان و محققان، مطالبی نادرست و آمیخته به داستان و افسانه در مورد او نوشته‌اند.

خانواده مهستـی

از خانواده این بانوی شاعر و هنرمند اطلاع دقیقی در دست نیست اما همه تذکره‌نویسان معتقدند که او از خانواده‌ای فاضل و اهل ادب بوده است؛ چرا که سواد، فضل و هنر مهستی خود تأیید می‌کند در روزگاری که تحصیل علوم و هنـر تنها در اختیار عده‌ای خاص بوده است فقط خانواده‌ای فاضل و آگاه می‌توانست اجازه دهد تا فرزندش برخلاف جهل اجتماع به دانش‌پژوهی روی بیاورد و حتی به مقامی برسد که از دبیران دبیرخانه پادشاهان سلجوقی گردد. در روزگار گذشته خط خوش، دانش و آگاهی از ویژگی‌های بارز یک دبیر و نویسنده موفق به شمار می‌رفته است.

مهستـی هنـرمند

طبق تحقیقات، علاوه بر شاعری، مهستی در زمینه موسیقی نیز سرآمد بوده است و چنگ، تار، عود و بربط را بسیار زیبا می‌نواخته و صدایی دلنشین داشته است. گفته شده حاسدان هم‌عصر مهستی ظلم بسیاری در حق او روا می‌داشتند زیرا در جامعه‌ای که به زنان چندان حق شکوفایی و هنروری داده نمی‌شد او نه تنها سخنوری نیکو و صاحب کمال بود بلکه به فنون موسیقی آن روزگار نیز آگاهی کامل داشت.

شیوه شاعـری مهستی

مهم‌ترین کاری که مهستی انجام داد ابتکار در انتخاب موضوع و مضامین تازه و نو برای سرودن رباعی‌هایش بود که به وصف صاحبان پیشه‌های گوناگون و سرگرمی‌های مردم روزگارش پرداخت در نتیجه پیشرو و بنیاد گذار نوعی از شعر شد که بعدها در دوره صفوی رواج بیشتری گرفت و آن «شهــر آشوب» بود؛ از این روی سروده‌های بسیار کمی که از او باقی مانده فرصت بسیار خوبی است برای مطالعه در باب جامعه‌شناسی و شناختن پیشه‌ها و شغل‌های عصر مهستی چرا که بعضی از شغل‌هایی که او در وصفشان شعر و شهرآشوب سروده امروزه از بین رفته‌اند مثل فصّاد (رگ زن) و قصّار (لباس شوی) و… .

با این حال اشعار مهستی گنجوی سرشار از بیان عشق، شوخ طبعی، صداقت، سادگی و زیبایی است. بعضی رباعی‌های او آنچنان ساده و دلنشین‌اند که اصلاً نمی‌توان باور کرد مربوط به چندین قرن پیش از روزگار ما هستند:

«جانا، نفسی دور نه ای از یادم

دلتنگ مشو، گر ز تو دور افتادم

گر آب شود جهان و آتش گیرد

من خاک شوم، تا به تو آرد بادم»

از سروده‌های مهستی دقیقاً نمی‌توان به دین و مذهب او پی برد با این حال کمال ایمان به خدا و اندیشیدن به او در برخی اشعارش پیداست: «در راه خدا، صبور می‌باید بود/وز غیر خدا به دور می‌باید بود» یکی دیگر از ویژگی‌های مهستی جرئت و جسارت اوست. مهستی زنی واقع‌بین و حقیقت گراست به اجتماع اطرافش و وضع زندگی خود و مردم، آگاهی کامل دارد هر چند در زندگی، رنج‌ها دیده و سختی‌هایی هم کشیده است و می‌سراید: «دریای سرشک دیده پر غم ماست/ و آن بار که کـوه برنتابد، غم ماست…» اما باز هم تسلیم اندیشه‌های حاکم بر جامعه دوران خود نمی‌شود و به دور از ترس و واهمه حتی به زبان و اندیشه‌های عارفان نزدیک می‌شود و ظاهر آرایی و ریاکاری پادشاهان و افراد متظاهر را به چالش می‌کشد و گاه به طعنه و سخره می‌سراید: «خود را به میان خلق زاهد کردن/ با نفس پلید و جامه پاک چه سود؟!»

کمتر زنی در روزگار او می‌توانست این‌گونه بی‌پروا شعر بگوید و با آنکه در دربار پادشاهان سلجوقی روزگار بگذراند اما حتی یک شعر در مدح پادشاهان زمان خود نسراید. «مهستی گنجوی» نمونه یک زن فاضل، آگاه، هنـــرمند و قاطــع در زمان خود به شمــار مـی-رود؛ بانویی که در عین لطافت‌های زنانه، اجتماعی بودن و محفل آرایی تسلیم اندیشه‌های نادرست روزگارش نشد و پا به پای مردان و شاعــران هم عصر خود پیشرفت کرد و چه بسا گاهی بهتر و فاضل‌تر هم بود اما محدودیت‌های جامعه دورانش باعث شد آن طور که باید و شاید شناخته نشود.

*دیوان مهستی گنجوی از سوی انتشارات «دنیای نو» و با مقدمه «فریدون نوزاد» منتشر شده است.