سرمقاله فرهیختگان/ آقای خاتمی چه کسانی دایره خودی و غیرخودی را تنگ کردند؟
فرهیختگان/ « آقای خاتمی چه کسانی دایره خودی و غیرخودی را تنگ کردند؟ » عنوان یادداشت روز در روزنامه فرهیختگان به قلم محمد زعیمزاده است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
به گزارش پایگاه خبری ربیع، سیدمحمد خاتمی در جلسهای با بخشی از نمایندگان نزدیک به فراکسیون امید نکاتی را درباره وضعیت کشور و نحوه تعامل اصلاحطلبان با دولت بیان کرده، نکاتی که خیلی جدید نیست و کم و بیش توسط افراد دیگر هم گفته شده است، اما بهنظر میرسد جمله کلیدی محمد خاتمی که توسط برخی رسانهها کمتر به آن پرداخته شد عبارتی دیگر بود. آقای خاتمی در همین جلسه با انتقاد از تنگ شدن روزبهروز دایره خودی گفته تا جایی این دایره تنگ میشود که دیگر کسی در آن نمیگنجد جز یک جریان پرمدعا که امکانات دارد و مسئولیت ندارد. اینکه چرا این جملات در رسانهها کمتر بازتاب یافت دلیل دیگری دارد که خواهم گفت اما در بدایت امر بد نیست قدری به مصادیق احتمالی این جمله در افکارعمومی فکر کنیم. شاید بد نباشد اول به این سوال پاسخ داده شود که دایره خودی و غیرخودی چگونه تنگ میشود؟ و بعد هم به جواب این سوال فکر کنیم که چه کسانی امکانات دارند و مسئولیت نمیپذیرند؟
اصولا دغدغهمندی برای تنگ شدن دایره خودی آنجا شکل میگیرد که یک فرد یا یک جریان از تعریف تنگنظرانه آزادی دست بردارد و بهمعنای موسعتری از آزادی فکر کند یعنی فرد غیر از آزادی خود و جریان خود سعی کند آزادی برای دیگران به خصوص منتقدان خود را هم بپذیرد، یعنی منظومه فکری یک جریان آزادی برای غیر خود را بپذیرد و آن را هزینهزا نداند. حال با این تعریف آیا جریان متبوع آقای خاتمی کارنامه خوبی در تعریف و اعمال تنگنای دایره خودی و غیرخودی داشتهاند یا نه؟ جریانی که پس از رای آوردن و مستقر شدن در دولت اولین سوالی که از منتقدان خود میکرد این بود که «آیا پیام دوم خرداد را درک کردهاید یا نه»، میتواند مدعی تحمل منتقد باشد؟
آیا تمسخر و کاریکاتور کشیدن برای فردی مانند آیتا… مصباح در برابر تقاضای دیالوگ و مناظره ایشان در چارچوب موسع کردن دایره خودی میگنجید؟ آیا حذف فیزیکی انجمنهای اسلامی منتقد در دانشگاه در پارادایم آزادی تعریف میشود؟ آیا درخواست وزیر علوم دولت اصلاحات برای برخورد امنیتی با دانشجویان منتقد را باید نوعی دگرخواهی به حساب آورد؟ آیا گفتن جمله «آدمباش میگویم بیرونتان کنند» موید و مقوم آزادی بود؟
ذکر مثالهای متعدد از این دست درمورد دوره دولتداری دوستان اصلاحطلب کار خیلی سختی نیست اما وقتی مثالهای دمدستی وجود دارد شاید رجوع به تاریخ کاری عبث باشد. جناب خاتمی که سعی میکنند در همین جلسه خود را مقوم دولت جناب روحانی بدانند و دیگران را هم به همین مسیر تشویق کنند، آیا بهتر نبود پس از ذکر آن جمله درباره خودی و غیرخودی، موضع خود را درباره فرمایش اخیر رئیسجمهور که منتقدان خود را بیعقل خوانده بود، مشخص میکرد؟
آقای خاتمی دوست دارند به این پاسخ دهند که فرمایشاتی از این دست از سوی جناب روحانی و توهین به منتقدان که در این سالها کرارا صورت گرفته، سبب وسیع شدن دایره خودی میشود یا آن دایره را جوری تنگ میکند که جز عدهای پرمدعا که امکانات دارند ولی مسئولیت نمیپذیرند، کسی در آن جا نمیشود؟
شاید اگر بخش دوم فرمایش آقای خاتمی را قدری با دقت میخواندیم نیاز به این همه قلمفرسایی نبود. ایشان در بخش دوم معما را حل کردهاند و گفتهاند با تحدید دایره خودی و غیرخودی چه کسانی ماندهاند که امکانات دارند ولی مسئولیت نمیپذیرند؟
واقعا چه جریانی امکانات دارد و مسئولیت نمیپذیرد؟ چه جریانی است که سالها پستهای متعدد مدیریتی را در اختیار دارد، در زمان تبلیغات رادیکالترین شعارها را طرح میکند، سنگینترین وعدهها را میدهد ولی هنگام اجرا و پاسخ آدرسهای غلط از جنس جمعیت دهه شصتیها و… میدهد؟
کدام جریان است که مدیران ارشدش سابقه حضور ۳۰ ساله در شورای عالی امنیت ملی را دارند اما سنگینترین، غیرواقعیترین و دشمنشادکنترین اتهامات امنیتی را علیه جمهوری اسلامی در جریان انتخابات مطرح میکنند؟
کدام جریان است که سعی میکند اینگونه القا کند که اگر توفیق نجومی یا حقوق نجومی در نظام است به آنها تعلق دارد و اگر گرفتاری و کاستیای هست بر گردن دیگران است.
آقای خاتمی احیانا دوست ندارند به این سوال پاسخ دهند که یکی از مصادیق صحبتشان جناب بیژن زنگنه نیست؟ کسی که سالهاست همیشه وزیر است و تنها از وزارتخانهای به وزارتخانهای دیگر جابهجا میشود؛ از ارشاد و نیرو تا نفت؟
آیا منظور آقای خاتمی از جریان معهود طیفهایی از مدیران تکنوکرات مانند اسحاق جهانگیری، محمد شریعتمداری، حبیبا… بیطرف، اکبر ترکان، عباس آخوندی و… نیستند که برخی از آنها حتی در دوره احمدینژاد هم مدیر بودهاند؟
آقای خاتمی اطلاع دارد کدام جریان است که مدیرانش سالهاست بسیاری از پستها را اشغال کردهاند و سر آخر در کهنسالی سفارششان این است که مدیر از خارج وارد کنیم؟
ایشان میدانند کدام جریان است که مدیرانش از فرط بیانگیزگی دوست دارند در دانشگاه باشند که هم اعصاب راحتتری داشته باشند و هم حقوق بیشتری بگیرند!؟
احتمالا جناب آقای خاتمی هم پاسخ این سوالها را میداند و هم میداند که چرا این جملهاش کمتر در رسانهها بازتاب یافته است، احتمالا میداند که بالاخره ضمیر مرجع خود را پیدا میکند و هیچ جریانی جز جریان مورد حمایت ایشان مصداق ترکیب بند پرمعنای بالا نمیشود.